روزنامه رسالت: «نگین فیروزه ای ایران قربانی وعده‌های پوچ»
روزنامه رسالت: «نگین فیروزه ای ایران قربانی وعده‌های پوچ»
با گذشت یک سال و اندی از کوبیدن بر طبل احیا و اظهارات پرطمطراق، به جای برپایی جشن و سرور باید عزا گرفت. دریاچه ارومیه به چنان وضعیتی دچار شده که خبر خشکیدگی کامل بخش جنوبی آن به گوش می رسد و اخیرا این احتمال قوت گرفته است که تا اواخر مهرماه سال جاری، این بخش از دریاچه به طور کامل از بین می رود، در حالی که قرار بود، سال ١۴٠۴ به سطح تراز اکولوژیک برسد!

روزنامه رسالت در مطلبی با عنوان«نگین فیروزه ای ایران قربانی وعده‌های پوچ» این گونه آورده است:

دریاچه ارومیه ناخوش است و هیچ کس در این مورد تردیدی ندارد. طی دو دهه گذشته طرح‌های دولتی به منظور نجات بخشی و احیای آن از سطح کاغذ فراتر نرفته و حالِ این دریاچه وخیم تر شده است. وخامت اوضاع به حدی است که گزارش‌ها از تبدیل نگین فیروزه ای ایران به کانون ریزگردها و نمک حکایت دارد و دیر یا زود باید در انتظار میلیاردها تن نمکی بود که به صورت گردوغبار و طوفان بر سر مردم این ناحیه سرازیر می شود، بحرانی که نه فقط آذربایجان غربی بلکه بسیاری از مناطق کشور را فرا می گیرد.
بر اساس تازه ترین آمارها، پایان خردادماه امسال، سطح تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۶۶ متر بوده که روزبه‌روز از حجم آب و سطح تراز کاسته شده و طبق گمانه زنی ها، این سطح در روزهای آینده به کمتر از ۱۲۷۰.۲۰ ‌متر می رسد. دهم تیرماه نیز سطح تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۶۲ متر گزارش شد که نسبت به مدت مشابه در سال گذشته
۴۸ سانتی‌متر کاهش را نشان می دهد. سطح عرصه آبی این دریاچه نیز براساس تصاویر ماهواره‌ای نسبت به سال گذشته ۳۱ درصد کاهش یافته است. به این ترتیب، بزرگ‌ترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ششمین دریاچه بزرگ آب شور جهان در شرایط بدی قرار دارد.
کاهش حجم آب، عدم تخصیص حق آبه و تبخیر روزانه چند ده میلیون مترمکعب، بازگو کننده این واقعیت تلخ است که صرف ۱۱ هزار میلیارد تومان نه تنها به روند احیا کمکی نکرده، بلکه این دریاچه را به نقطه آغاز بحران بازگردانده است. به اذعان سرپرست مرکز مدیریت هماهنگی و ارزیابی احیای دریاچه ارومیه، در خشکسالی پیش رو، کاهش سطح تراز ادامه دارد و احتمال می رود تا انتهای مهرماه، سمت جنوبی دریاچه ارومیه به طور کامل خشک شود و این امر نشان دهنده بازگشت به روزهای بحرانی زمان تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه است.
این ستاد در نخستین جلسه هیئت دولت یازدهم در سال ۱۳۹۲ مطرح و مقرر شد در بازه زمانی۱۰ساله (از ۱۳۹۴ تا ١۴٠۴) به تراز اکولوژیک برسد و در تمام این سال ها، لایروبی رودخانه ها و رهاسازی آب سدها، بر حجم آب دریاچه ارومیه افزود و البته بارش باران هم در جان گرفتن‌های موقت و احیای شکننده آن سهم داشت، بارش هایی که ارومیه را مثل خیلی از تالاب‌های به نفس افتاده ایران جان بخشید. دی ماه ١٣٩٩ رئیس جمهور وقت، در آیین بهره برداری رسمی از پروژه های وزارت نیرو، خوشحالی اش را از احیای کاذب این دریاچه ابراز و اعلام کرد که به زودی جشن می گیریم!
اما با گذشت یک سال و اندی از کوبیدن بر طبل احیا و اظهارات پرطمطراق، به جای برپایی جشن و سرور باید عزا گرفت. دریاچه ارومیه به چنان وضعیتی دچار شده که خبر خشکیدگی کامل بخش جنوبی آن به گوش می رسد و اخیرا این احتمال قوت گرفته است که تا اواخر مهرماه سال جاری، این بخش از دریاچه به طور کامل از بین می رود، در حالی که قرار بود، سال ١۴٠۴ به سطح تراز اکولوژیک برسد!
مدتی قبل مدیرکل دفتر مدیریت بهم پیوسته منابع آب خزر و دریاچه ارومیه حامل این پیغام بود که تراز دریاچه نسبت به سال گذشته کاهش یافته است: «امسال تراز دریاچه ۱۲۷۰.۶۵ سانتی‌متر بوده و نسبت به سال گذشته در همین زمان ۵۳ سانتی‌متر کاهش را نشان می‌دهد.» کیاست امیریان در گفت‌وگو با ایلنا بیان کرد: «مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر تراز دریاچه میزان بارش و روان‌آبی است که وارد آن می‌شود. متأسفانه سال قبل کاهش بارش داشتیم و بارش برف هم در حداقل خود بوده که باعث کاهش جدی تراز شده است، امسال هم در حد پارسال بارندگی داشتیم که نسبت به بلندمدت ۱۴درصد کاهش را نشان می‌دهد. موجودی فعلی آب دریاچه ۲ میلیارد و ۷۳۰ میلیون مترمکعب است و باتوجه به اینکه در تابستان میزان ورودی آب کم و تبخیر زیاد می‌شود، حجم آب هم کاهش پیدا می‌کند، چون بارندگی دراختیار ما نیست و امکان دارد خشکسالی تداوم داشته باشد که در آینده اثرات خود را بیشتر نشان می‌دهد.»
ارزیابی نحوه هزینه کرد ستاد احیا
به دنبال این مسئله، رئیس بازرسی کل کشور در بازدید از دریاچه ارومیه، بازرس‌کل آذربایجان غربی را برای نظارت بر عملکرد دستگاه‌های متولی احیای دریاچه و وضعیت تخصیص اعتبارات مأمور کرد و تقاضای تحقیق و تفحص از ستاد احیای دریاچه ارومیه به تصویب رسید. هرچند برخی این اقدام را سیاسی می دانند، اما روح‌الله متفکرآزاد، نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در مجلس شورای اسلامی در این زمینه به خبرگزاری ایسنا توضیح داده است که تفحص از ستاد، کار سیاسی نیست و صرفا عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه و هزینه‌های صورت گرفته را مورد بررسی قرار می دهیم، اینکه طرح‌های تحقیقاتی چطور بوده و چرا دانشگاه‌های غیرتخصصی ورود کرده و دانشگاه‌های منطقه کم رونق بوده‌اند. همچنین خروجی مطالعاتی چقدر انطباق با عملکرد میدانی داشته است.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در جلسه علنی سه‌شنبه در اظهاراتی تأکید کرده که موضوع دریاچه ارومیه موضوعی مهم و ملی است و موضوعی استانی نیست و اگر به احیای آن توجه نشود و درباره آن چاره اندیشی صورت نگیرد اثرات زیست محیطی ناشی از آن چندین میلیون نفر را تحت تأثیر مسائل اقتصادی، سلامت و بهداشت قرار می‌دهد.
رئیس مجلس شورای اسلامی، از دولت خواسته، اشکالات صورت گرفته در جریان احیای دریاچه را رفع کند، چرا که به گفته او، اگر امروز در طرحی مدون و درست، هزینه ها انجام نشود بعدها با چند برابر هزینه های امروز باید خسارت های ایجاد شده را جبران کنیم و این سرمایه نیز چنانچه امروز دریاچه را حفظ نکنیم، قابل بازگشت نخواهد بود.
قالیباف، با توجه به در پیش بودن رسیدگی به برنامه هفتم توسعه در مجلس شورای اسلامی اعلام آمادگی کرده که اگر دولت هر پیش بینی ای برای احیای دریاچه ارومیه داشته باشد، در برنامه هفتم نیز مورد توجه قرار می گیرد تا فاجعه زیست محیطی در این منطقه مهم کشور رخ ندهد. برخی از نمایندگان مجلس طی روزهای گذشته، دلواپسی خود را از کاهش تراز آبی این دریاچه به دلیل خشکسالی‌های متوالی اعلام کرده اند. در همین ارتباط روح الله متفکر آزاد با ابراز نارضایتی از عملکرد ستاد احیا گفته است: این ستاد میلیاردها تومان در راستای احیای دریاچه هزینه کرده که اکنون ثمره خاصی از این هزینه‌ها شاهد نیستیم. باید نحوه عملکرد و هزینه کرد این ستاد مورد ارزیابی قرار گیرد. چرا که خشک شدن این دریاچه علاوه بر استان‌ها و شهرهای حاشیه دریاچه، بیشترین تأثیر منفی را در سمت شرق این دریاچه خواهد داشت زیرا بیش از۱۴ میلیون نفر از تبریز تا نزدیکی تهران از ریزگردهای نمکی آن در امان نخواهند بود.
علاوه بر متفکرآزاد، وحید جلال‌زاده، نماینده ارومیه هم باتوجه به آنکه بعد از ۸ سال همچنان بخش‌های جنوبی دریاچه رو به خشکی است، اظهار نگرانی کرده است، از این رو دادستان دیوان محاسبات کل کشور نیز در سفر اخیرش به ارومیه، از بی ثمر بودن اقدامات دولت گذشته در قالب ستاد احیا انتقاد و تأکید کرده: «دولت قبل بیشتر به تبلیغ احیای دریاچه ارومیه پرداخته و تبلیغات در این خصوص بیش از کار انجام شده بود. در خصوص اعتبارات هم، طبق بررسی‌های صورت گرفته آنچه هزینه شده، در برخی بخش‌ها یک چهارم میزان گفته‌ها و تبلیغات بود.»
این دریاچه از چنان اهمیتی برخوردار است که فقط واکاوی اشکالات ستاد احیا در دولت گذشته نقل محافل رسانه ای نیست، بلکه شیوه عملکرد دولت سیزدهم نیز زیر ذره بین قرار گرفته، دولتی که یک ماه پس از آغاز به کار، بر اصلاح رویکرد ناکارآمد گذشته و تغییرات ساختار ستاد احیا اشاره کرد، تا به گفته ابراهیم رئیسی، با تلاش مضاعف برای رفع مشکل آب به‌عنوان اصلی‌ترین دغدغه مردم و حل اساسی مشکل این دریاچه که محیط‌زیست استان‌های آذربایجان شرقی و غربی و استان‌های همجوار را تهدید می‌کند، کار زمین مانده از سر گرفته شود.
ممانعت از ایجاد گرد و خاک نمکی
فعلا برنامه و راهکار مشخصی از سوی دولت سیزدهم برای احیای دریاچه ارومیه ارائه نشده و مطالبه مردم آذربایجان غربی از سرگیری پروژه‌ه‌های طرح نجات بخشی دریاچه است تا علاوه بر احیای این نگین فیروزه‌ای، میلیاردها تن نمک به صورت گردوغبار و طوفان بر سر مردم این ناحیه فرو نریزد. طوفان‌های گرد و غبار و ریزگرد علاوه بر ذرات خاک، اغلب حاوی ذرات و مواد مختلف و متنوع دیگری نیز مانند فلزات سنگین هستند که می‌توانند ریزگردها را به پدیده‌هایی بسیار خطرناک از لحاظ آسیب به سلامت انسان‌ها، محیط زیست و محیط‌های شهری بدل کند.
دکتر محمد مسافری، استاد دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تبریز، در برخی از مقالات و پژوهش ها، حول محور تبعات منفی خشکیدگی این دریاچه از منظر بهداشت و سلامت و تأثیرات زیست محیطی مشارکت کرده و بارها درگفت و گو با رسانه ها هشدار داده است که در صورت خشک شدن این دریاچه، آلودگی هوا در منطقه افزایش می یابد و شاهد افزایش بار بیماری های مرتبط خواهیم بود. او مکرر دریاچه ارومیه را به کالبدی زخمی تشبیه کرده، زخمی که عفونی شده و با گذاشتن دستمال نمناک قصد پایین آوردن تب آن را داریم، در حالی که مشکل اصلی بر سر جای خود باقی است.
مسافری، سال ۹۶ در میزگـردی تحـت عنـوان «بررسـی پیامدهـای زیست محیطی و سلامت خشک شـدن دریاچـه ارومیـه» به ماهنامه کارایی گفته بود که «برخی از برنامه هایی که در ستاد احیا، هزینه های کلانی به آن اختصاص یافته، به نظر می رسد تأثیر چندانی در احیا نخواهد داشت و حتی ممکن است باعث تغییر الگوی برخی بیماری ها شود. نگرانی اصلی موضوع گردوغبار و طوفان‌های نمکی است. در حال حاضر شواهد مستندی دال بر این اتفاق در دست نیست. ولی پتانسیل بروز این خطر وجود دارد. یعنی اگر طوفانی در آن منطقه رخ دهد و گردوغبار به اطراف منتقل شود، انسان‌ها با ذرات حاوی نمک و یکسری ترکیبات شیمیایی مواجه خواهند شد. مثلا فلزات سنگین. در عین حال یکسری عوامل میکروبی (ازجمله ویروس ها، باکتری ها و قارچ ها) همراه این ذرات منتقل خواهند شد. در آمریکا طوفان های گردوغبار باعث مننژیت و بیماری های قارچی شده اند. یا در جاهای دیگر، آنالیزها نشان می دهند که فرضا اگر رسوبات دریاچه آلوده به فلزات سنگین باشد (که احتمال آن نیز زیاد است)، چون بعضا فاضلاب ها نیز به آنجا منتقل می شوند، همان ها وارد ریه های ما خواهد شد. لذا با این وضعیتی که در منطقه حاکم است، باتوجه به تغییرات اکوسیستمی، احتمال پیدایش انواع بیماری های تنفسی، آسم، عفونت های تنفسی، بیماری های قلبی و عروقی وجود دارد.»
دکتر محمد مسافری در گفت و گو با «رسالت» نیز ضمن تأکید براینکه، گردوغبار چه به صورت نمکی و چه غیرنمکی بزرگترین نگرانی به شمار می رود، عنوان کرده است: «در مورد احیای دریاچه ارومیه باید به حداقل ها قانع باشیم، به نظرم حداقل لازم آن است که دریاچه در حدی آب داشته باشد تا از ایجاد گرد و خاک نمکی در منطقه و ایجاد آسیب‌های اکولوژیکی جلوگیری شود. به این مفهوم که همواره یک لایه از آب، هر چند به صورت کم عمق در دریاچه وجود داشته باشد.»
این استاد دانشگاه در ادامه با انتقاد از ستاد احیای دریاچه ارومیه، تصریح کرده است: «این دریاچه زمانی احیا می شود که حق آبه زیست محیطی دریافت کند و قاعدتا با دریافت ریال احیا نخواهد شد. نگین فیروزه ای ایران در اثر مدیریت نامناسب منابع آبی و خشکیدگی رودخانه های ورودی به آن، در اثر احداث سدهای متعدد خشک شده، هر چند تغییرات اقلیم و احداث پل میانگذر و غیره در این جریان تأثیر داشته؛ بنابراین کافی است تا حق آبه لازم به دریاچه از طریق رودخانه ها
برسد و این حق آبه توسط کشاورزی در مسیر بلعیده نشود. آن موقع دریاچه احیا خواهد شد. متأسفانه فعالیت‌های ستاد در این خصوص موفق نبوده و البته دلایل آن قابل بررسی است. بودجه ۱۱ هزار میلیارد تومانی ظاهرا صرف انجام پروژه ها، فعالیت‌ها، جلسات و افرادی شده که تأثیری در احیا دریاچه نداشتند. متأسفانه از محل صرفه جویی در مصرف آب کشاورزی، زمین‌های دیم تبدیل به آبیاری قطره ای شده و در اثر فعالیت‌های اصلاحی ستاد برای کاهش مصرف آب، اراضی کشاورزی در حوضه دریاچه افزایش یافته است که ناشی از سوء مدیریت است. در مجموع یکی از نتایج سوء مدیریت منابع آبی در ایران و عدم توجه به حفظ محیط زیست، بحران دریاچه ارومیه است و تا زمانی که این مدیریت اصلاح نشود، فعالیت‌های ستاد تأثیری ندارد.»
دکتر مسافری معتقد است که «به حد کافی مطالعات لازم صورت گرفته و جلسات بسیاری هم برگزار شده و اکنون وقت عمل است. از این رو، گام‌های دولت سیزدهم باید در راستای سناریوهایی باشد که آب کافی به دریاچه ارومیه برسد. قاعدتا مدیریت کشاورزی و تغییر الگوی کشت در حوضه آبریز دریاچه و محدود سازی توسعه اراضی کشاورزی همراه با آزاد سازی و رهاسازی رواناب‌ها و رودخانه ها جهت رسیدن به دریاچه در این زمینه مؤثر است. قاعدتا در حوضه آبریز دریاچه ارومیه باید برنامه میان مدت جهت تغییر الگوی کشت و کاهش مصارف آب اجرایی و در کوتاه مدت ضررهای کشاورزان جبران شود. متأسفانه سازمان‌های دخیل در امر احیا همگی به فکر جذب بودجه بیشتر از ستاد احیا و انداختن تقصیر به گردن دیگران هستند. تا زمانی که مدیریت یکپارچه آب، محیط زیست و کشاورزی در کشور تحقق نیابد، این مشکل کماکان باقی خواهد ماند و تأثیرات نامطلوبش را بر سلامت و محیط زیست به جا می گذارد.»
از عدم تشخیص درد تا لزوم تشکیل پارلمان آب
برخی از کارشناسان تأکید می کنند، برای دریاچه ارومیه بدون تشخیص درد نسخه پیچیده شد و درحالی که مشکل حوضه ارومیه، کشاورزی است، ستاد احیا تمرکزش را بر طرح‌های سازه ای همانند پروژه انتقال آب زاب معطوف کرد، درصورتی که چنین طرح‌هایی نجات بخش ارومیه نبوده و نیست. در این رابطه دکتر مسافری، مبتنی بر مطالعات و بررسی های صورت پذیرفته، تأکید می کند: «انتقال بین حوضه ای آب اگر بدون در نظر گرفتن اثرات زیست محیطی باشد، هم در مبدأ (به‌ویژه) و هم در مقصد آسیب‌های فراوانی به دنبال دارد. ما باید به پیامدهای زیست محیطی انتقال آب زاب توجه کافی داشته باشیم. طی سال‌های گذشته احیای دریاچه ارومیه مستمسکی برای تعریف بسیاری از پروژه ها بوده تا عده ای بدون اینکه به اثر بخشی آن و مسائل زیست محیطی مربوطه توجهی شود، صرفا پروژه‌هایی را اجرا کنند.»در این رهگذر، ایده‌هایی نظیر پارلمان آب نیز مطرح است، اما این پارلمان تا چه میزان می تواند به عنوان بدیل ساختار موجود عمل کند؟ دکتر مسافری در این باره می گوید: «ما به مدیریت واحد و یکپارچه در حوزه‌های آب، محیط زیست و کشاورزی نیاز داریم. ساختار وزارتخانه های نیرو، جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست باید تغییر کند و لازم است بخش نیروی وزارت نیرو با وزارت نفت و انرژی ادغام شود. در عین حال ضمن یکپارچگی مدیریت آب و کشاورزی باید سازمان محیط زیست از نظر حکمرانی، نظارت و بدنه کارشناسی بسیار قوی تری داشته باشد.»