یادداشت/ خبرنگار یا خبربیار؟!
یادداشت/ خبرنگار یا خبربیار؟!

تبریز – خبرنگار وظایف زیادی دارد اما متاسفانه چیزی که این‌روزها بیش‌تر از رسالت حرفه‌ای خبرنگاری به جای مانده است صرفا پوشش جلسات و مراسم‌های کلیشه‌ای و تکراری است. به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری مهر، بهنام عبداللهی: خبرنگاران، این ضعیف‌ترین قشر مقتدر جامعه، شاید به ۱۷هزار «۱۷ مرداد» نیاز دارند تا از هزاران […]

تبریز – خبرنگار وظایف زیادی دارد اما متاسفانه چیزی که این‌روزها بیش‌تر از رسالت حرفه‌ای خبرنگاری به جای مانده است صرفا پوشش جلسات و مراسم‌های کلیشه‌ای و تکراری است.

به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری مهر، بهنام عبداللهی: خبرنگاران، این ضعیف‌ترین قشر مقتدر جامعه، شاید به ۱۷هزار «۱۷ مرداد» نیاز دارند تا از هزاران هزار دردهای بی‌شمارشان را بگویند و بنویسند؛ اما در مقابل، مسئولان ما نیز ۱۷هزار جفت گوش ناشنوا برای نادیده گرفتن دردهای این قشر در اختیار دارند.

هر سال ۱۷ مرداد که می‌رسد تبریک‌هایی دریافت می‌کنیم که از هر طرف حساب بکنیم نمی‌توانند برای دردهای خبرنگاران درمان باشند. حتی گاهی هدایای کوچکی نیز توسط مسئولان و مردم برای خبرنگاران در نظر گرفته می‌شود که باید گفت هیچ‌کدام به اندازه‌ای نیستند که دردهای کاری یک خبرنگار را پوشش بدهند.

دردهای مادی و معنوی خبرنگاران آنقدر زیاد است که نه‌تنها در این یادداشت بلکه در یادداشت‌ها هم نمی‌گنجد ولی چه کسی گفته است که خبرنگاران مظلوم و معصوم هستند؟ آیا تمامی خبرنگاران به صد درصد رسالت خود عمل می‌کنند؟ آیا تمامی آن‌هایی را که در جلسات می‌بینیم که تند تند تایپ می‌کنند یا دنبال یک مسئول می‌دوند می‌توان خبرنگار نامید؟

مدت‌هاست که در ذهن مسئولان و مدیران تصویر یک خبرنگار و یک میکروفون، شباهت زیادی به‌هم دارد. خبرنگارها میکروفون‌هایی تلقی می‌شوند که سر هر جلسه‌ای حاضر شده و تمام صحبت‌های طرح‌شده در مراسم را عینا به گوش مردم می‌رسانند. آیا رسالت خبرنگار در همین‌ حضورها معنا پیدا می‌کند؟

هرچند یکی از وظایف مهم حرفه خبرنگاری پوشش مراسم‌ها و جلسه‌هایی است که توسط مدیران و مسئولان برگزار می‌شود اما به خاطر داشته باشید که تنها «یکی» از هزاران وظیفه مهم! حضور یک خبرنگار به عنوان نماینده و ناظر افکار عمومی در جلسات ضروری است اما چقدر برای واژه خبرنگاری و تحقق رسالت آن کافی بنظر می‌رسد؟

مدت‌هاست که شاهد آنیم که سهم مردم در مصاحبه‌ها، گزارش‌ها و مطالب روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری و … روز به روز کمرنگ‌تر می‌شود. مدت‌هاست که در پی یک مشکل در شهر و در جامعه به جای پرسیدن نظر مردم، نظر مسئولانی پرسیده می‌شود که جامعه را گل و بلبل می‌بینند.

اگر قرار باشد یک خبرنگار گزارشی برای تاباندن نور حقیقت بر یک واقعه بنویسد، باید در ازای پرسیدن نظر۴ نفر از پیران و جوانان و کودکان جامعه ، نظر ۲ مسئول نیز بپرسد. وقتی مسئولی از عدم رعایت یک قانون در جامعه در ابعادی کلان خبر می‌دهد، بی‌شک برای خبرنگار وظیفه است که به جای نشانه گرفتن مردم – جهت خوشنود شدن مسئول- از افراد عادی جامعه بپرسد که آیا اصلا این قانون را می‌توان در چارچوب عمل جای داد یا خیر؟

شاید بزرگ‌ترین خطری که اکنون جامعه خبرنگاران را تهدید می‌کند این است که عده‌ای به عنوان دوگوش منفعل در جلسات حضور پیدا می‌کنند و می‌توانند با سرعت سخنان یک مدیر یا مسئول را در سایت‌شان بارگذاری کنند؛ بی‌آنکه بسنجند، بی‌آنکه فکر کنند و بی‌آنکه مورد پرسش قرار دهند.

همین‌چیزهاست که مقدمه‌ها را می‌چیند، سازها را کوک می‌کند برای تغییر کاربری یک خبرنگار از نمایندگی ملت به دولت. کم نیستند خبرنگارانی که در پی پوشش بی‌عیب و نقص سخنان مسئولان – از نظر خود مسئولان – اکنون به عنوان روابط عمومی در همان اداره یا مجموعه مشغول به کار شده‌اند و این موضوع خبر از عشقی می‌دهد که از همان ابتدا به این حرفه نبود!

اینکه هر خبرنگار یا هر مجموعه خبری سیاست‌هایی برای خود دارد قابل کتمان نیست اما اینکه مدت‌هاست در صفجه روزنامه‌ها یا خبرگزاری‌ها و… خبری از محتواهای تولیدی نمی‌بینیم دردی دیگر است. اینکه از هر۲۰ مطلب یک سایت خبری، تنها ۱ گزارش یا مقاله و… که بیانگر درد مردم است به چشم می‌خورد، نشان از تغییراتی کلان در عرصه خبرنگاری دارد. همان عرصه که بزرگان و اساتید آن در کتاب‌های خود تولید محتوا را اصلی‌ترین رکن و ضروری‌ترین نکته دانسته‌اند.

بی‌شک اگر منظور بزرگان و اساتید در گذشته‌های دور از قشر آگاه‌ساز و اطلاع‌رسان جامعه صرفا آوردن خبر بود، می‌توانستند نام این حرفه را خبربیاری بگذارند. اگروظیفه خبرنگارصرفا حضور در مراسم‌ها، جلسات، همایش‌ها و… تکراری بود، می‌توانستند نام این قشر را میکروفون بگذارند.

با به روی کارآمدن صفحات مجازی پرمخاطب که گاه صدها برابر یک پایگاه یا سایت رسمی خبری مخاطب دارند، زنگ خطری برای خبربیاران که تنها دلخوشی‌شان به سرعت و پوشش خوب بود به صدا درمی‌آید. زنگ خطری که با صدایی آرام ولی جدی می‌گوید خبرنگاران حرفه‌ای باید موج‌ساز باشند نه موج‌سوار.