برای هر نفر در شهر تبریز حدود ۴ مترمربع فضای سبز وجود دارد؛ این درحالی است که استاندارد سرانه فضای سبز برای کلانشهرها حدود ۱۰ مترمربع است. با وجود این کمبود در سرانه فضای سبز، هم چنان کمیسیون ماده ۵ در شهر تبریز از فضاهای سبز، قربانی میگیرد و آن را به نفع کاربریهای انتفاعی […]
برای هر نفر در شهر تبریز حدود ۴ مترمربع فضای سبز وجود دارد؛ این درحالی است که استاندارد سرانه فضای سبز برای کلانشهرها حدود ۱۰ مترمربع است. با وجود این کمبود در سرانه فضای سبز، هم چنان کمیسیون ماده ۵ در شهر تبریز از فضاهای سبز، قربانی میگیرد و آن را به نفع کاربریهای انتفاعی مصادره میکند.
قلم پرس- بادداشت – بهرام علیزاده، دکترای شهرسازی -«این، آن را خواهد کشت»: فصلی که همیشه در چاپ از قلم میافتاد و حتی موجب پرخاشگری ترقیگرایان زمان خود میشد. این فصل در کتاب «نتردام پاریس» نوشته ویکتور هوگو، حکایت از این دارد که هنری میرود تا هنر دیگر را در شهر پاریس از حاکمیت خلع کند. هوگو در این فصل از کتاب خود، به شهروندان، این هشدار را میدهد که نگارش کاغذی رفته رفته نگارش شکلی (معماری شهری) در شهر پاریس را از رونق میاندازد!
… در شهرهای معاصر، دغدغه هوگو بیان و شکلی دیگر به خود گرفته است که هانری لوفور، فیلسوف فرانسوی این دغدغه را این گونه بیان کرده است: «منافع خصوصی، منافغ جمعی در شهرها را رفته رفته از حاکمیت خلع میکند!» لوفور بر معاصریان هشدار میدهد که به دلیل هژمونی نظام سرمایهداری در شهرها، منافع جمعی در شهرها به سود منافع خصوصی در حال مصادره شدن است. از این روست که در نوشتههای لوفور سخن از حق جدیدی به نام «حق به شهر» است؛ حقی که جمعی بوده و منظور از آن، مدیریت فضا توسط خود شهروندان است. وی از این حق به عنوان حق سیاسی شهر یاد کرده و دستیابی به آن را در سایه مبارزه بیامان شهروندان با نظام حاکم بر توسعه شهری، دانسته است چون این حق تنها و تنها از طریق مطالبه حقوق توسط ساکنین و نظارت ساکنین بر فضاهای شهری، محقق خواهد شد.
در اینجا منظور از منافع جمعی، همان فضاهای عمومی در شهر است؛ فضاهایی که در تمامی ساعات شبانهروز در خدمت ساکنین شهر بوده و برای ورود و خروج به آنها نیاز به کسب اجازه از هیچ کس نیست؛ به عبارتی مالکیت فضاهای عمومی برای ساکنین شهر است و نه برای گروه خاص!
یکی از بارزترین فضاهای عمومی در شهرها، فضاهای سبز شهری میباشد. فضاهای سبز علاوه بر این که متعلق به همه ساکنین شهر و عمومی است؛ آنها چون ریههای شهر بوده و نقش مهمی در حیات شهری دارند. از این روست که در دستور کار توسعه پایدار، توجه به ملاحظات زیست محیطی در کنار ملاحظات اقتصادی و اجتماعی آمده است. این درحالی است که توسعههای شهری صورت گرفته در اکثر کلانشهرهای ایران به ملاحظات زیست محیطی بیتوجه کردهاند. بررسی مصوبات کمیسیون ماده ۵ در شهرهای ایرن، این مساله را به وضوح آشکار میکند. مصوباتی که یک شبه و در پشت پرده به تصویب میرسند و حقوق جمعی در شهرها را به نفع حقوق خصوصی مصادره میکنند. بررسیهای مصوبات کمیسیون ماده ۵ نشان میدهد که نوک پیکان این مصوبات بیشتر به سمت فضاهای سبز در شهرها بوده است.
شهر تبریز به عنوان یکی از کلانشهرهای ایران در سالهای اخیر بیشتر با این مساله دست به گریبان بوده است. بررسی مصوبات کمیسیون ماده ۵ در شهر تبریز در طی ۲۰ سال اخیر، حاکی از آن است که در شهر حدود ۹۹۴ هکتار از کاربریهای غیرانتفاعی (عمومی) به انحاء مختلفی به کاربریهای انتفاعی (خصوصی) تبدیل شدهاند. لازم به ذکر است که حدود ۶۱۰ هکتار از این اراضی عمومی شهری، فضاهای سبز بودهاند . در شهر تبریز تبدیل کاربری سبز به کاربری-های انتفاعی به حدی زیاد بوده است که سرانه فضای سبز در این شهر به ۴ مترمربع رسیده است . یعنی برای هر نفر در شهر تبریز حدود ۴ مترمربع فضای سبز وجود دارد؛ این درحالی است که استاندارد سرانه فضای سبز برای کلانشهرها حدود ۱۰ مترمربع است. با وجود این کمبود در سرانه فضای سبز، هم چنان کمیسیون ماده ۵ در شهر تبریز از فضاهای سبز، قربانی میگیرد و آن را به نفع کاربریهای انتفاعی مصادره میکند. در اینجا یکی از چندین سندی از مصوبات کمیسیون ماده ۵ در شهر تبریز که در آن فضای سبز به نفع کاربری انتفاعی مصادره شده، آورده میشود. همچنان که مشاهده میشود در بند ۱۰ صورت جلسه ۲۸ / ۰۷/ ۱۳۹۵ کمیسیون ماده ۵ شهر تبریز، فضای سبز مقابل استانداری به نفع ایستگاههای مترو مصادره شده و به امضای تمامی اعضای این کمیسیون رسیده است.
منبع: روزنامه سرخاب