نمای رومی، نمایی فریبنده ولی فاجعه‌آفرین برای آینده/ احیای روح شهری با بازگشت به مکتب معماری تبریز
نمای رومی، نمایی فریبنده ولی فاجعه‌آفرین برای آینده/ احیای روح شهری با بازگشت به مکتب معماری تبریز

شهریار تبریز – مهدیه فرج‌زاده: هر چند در بحث هویت شهری مولفه‌های زیادی مطرح است ولی در این مجال بیشتر با نگاهی بر طراحی ساختمان و نما بر این موضوع پرداختیم که در ادامه پای صحبت‌های تورج روشنایی، معاون معماری و شهرسازی شهرداری تبریز نشسته‌ایم تا نگاهی کلی از وضعیت کنونی نماهای شهری تبریز و بایدهای […]

شهریار تبریز – مهدیه فرج‌زاده: هر چند در بحث هویت شهری مولفه‌های زیادی مطرح است ولی در این مجال بیشتر با نگاهی بر طراحی ساختمان و نما بر این موضوع پرداختیم که در ادامه پای صحبت‌های تورج روشنایی، معاون معماری و شهرسازی شهرداری تبریز نشسته‌ایم تا نگاهی کلی از وضعیت کنونی نماهای شهری تبریز و بایدهای که رعایت آن برای داشتن شهری ایمن ضروری است و متناسب با هویت شهری تبریز است، داشته باشیم.

اصالت و هویت شهر، گمشده پشت نماهایی که هیچ هم‌خوانی با تبریز ندارد

 وضع موجود نمای ساختمان‌های جدیدالاحداث شهر، چندان تعریفی ندارد از هم گسیختگی و بدون هویت  بودن این نماها، چند سالی می‌شود که با سیمای ناهمگون و زمخت جلوه‌گری می‌کند و در تضاد با معماری‌های قدیم تبریز است. نمای محلات جدید تبریز، گویا شبیه محلات روم شده است. علی‌الخصوص طی ۱۰ سال گذشته، نمای ساختمان‌های بی هویت و دلال پسند مثل نمای رومی افزایش یافته که درون آن نه از هویت تاریخی و فرهنگی خبری است نه فرهنگ و نیاز و اقلیم مدنظر قرار گرفته است. نماهایی که هزینه‌های هنگفت صرف آن می‌شود و در ازاء آن در بلند مدت عایدی برای مشتریان‌شان ندارد هرچند شاید در ابتدا جذاب و مدرن به نظر برسد. از طرفی عامه پسند بودن این نما با توجه به مشکلات اقتصادی موجود، باعث شده قشر متوسط و پایین برای طراحی این نما به سمت مصالحی با ظاهری شکیل و در عین حال ارزان قیمت که فاقد استانداردهای لازم است، بروند و این امر به مرور برای شهر فاجعه آفرین خواهد بود.

مکتب معماری تبریز، الگوی بی‌نظیر متناسب با روح و اقلیم تبریز

ما در شهری زندگی می‌کنیم که برای خود مکتب اصیل معماری و شهرسازی دارد. مکتب تبریز، اولین مکتب نگارگری ایرانی که استفاده از نقوش تزیینی مانند نقوش هندسی، کاشی‌کاری و اعتبار بخشیدن به معماری ایرانی را بازنمایی می‌کند. مکتب تبریز، علی‌الخصوص بعد از اسلام جزو قوی‌ترین مکتب‌هایی است که خودش را با ارزش‌های اسلامی تطبیق داده است.

وضعیت طراحی نماهای کنونی تبریز را می توانیم از چند منظر بررسی کنیم. در ابتدا هر امری که نیاز به تغییر و یا بررسی آسیب شناسانه دارد، بحث فرهنگ سازی آن در اولویت است و اینکه مردم باید اهمیت موضوع را به صورت ملموس درک کنند، چون کسانی که منتفع می شوند، مردم هستند. در بحث نما، فرهنگ غلط نمای رومی در ذهن اکثر شهروندان رخنه کرده است که عواقب اقلیمی، بصری و روانشناختی آن در آینده جبران‌ناپذیر خواهد بود.

راه حل اولیه این است که باید مردم با داشته های تاریخی خود آشنا شوند و بدانند که میراث‌دار چه سبک بزرگ معماری هستند که البته با فرهنگ اسلامی قابل تلفیق و طی زمان از آن تاثیر پذیرفته است.

برای رسیدن به این هدف باید در حوزه دانش و فناوری ورود کنیم در حوزه دانشگاهی گفتمان‌هایی شروع شود که در آن معماری مکتب تبریز و بحث هویت شهری نما  و طراحی ساختمان مطرح شود. متاسفانه اکنون دانشگاه‌های ما در این فاز نیستند و مفهوم هویت شهری را بیشتر در قالب چندین نظریه صرفا نظری، نه کاربردی از کتب غربی می‌آموزند و به صورت ملموس با هویت شهری خود آشنایی ندارند.

مصداق حرکت در مسیر مکتب معماری تبریز نیازمند استفاده از مصالح و طراحی‌های بومی است که متاسفانه به باد فراموشی سپرده شده است. مثلا ما بیش از ۴۰۰ نوع آجر چینی داریم که چندان دیگر کسی با آن‌ها آشنا نیست.

ما باید به دنبال اصلاح قوانین و مقررات ضوابط ساختمان و نما حرکت کنیم و از جایگاه‌های اداری بدنبال اصلاح با خط‌کشی‌های اصولی باشیم.

طی اولین بخشنامه های که با شروع مدیریت جدید معاونت معماری و شهرسازی به مناطق ابلاغ شد همین بحث طراحی نمای ساختمانی بود. در این بخشنامه مقرر شد که نصب مجسمه، المان ها غربی و یونانی و الهه ها متوقف شود و حتی اگر پروانه داده شده هم باید جلوی آن گرفته شود.

ما در کمیته نما و منظر، سفت و سخت در مقابل نماهای که مسیر غلطی را طی می کنند، می ایستیم تا شاید عقب گردی بزنند و به مسیر صحیح خود برگردند.

نماهای ناهمگون امروزی، ورای بحث فرهنگی، معضل زیست محیطی و آلودگی بصری و البته بعد روان شناسی هم دارند. وقتی متریالی با اقلیم ما سازگار نیست مثل نمای رومی که با ساختار اقلیمی ما سازگاری ندارد به کار بردن آن، اشتباه جبران ناپذیر است. هوای گرد و غبار آلود پاییز، زمستان های سرد و خشن و تابستان های گرم و خشک، باعث نشستن گرد و غبار بر ساختمان و سپس باریدن برف بر روی آن و یخ زدن های متوالی باعث می شود و ثمره ی آن بعد از دو سه سال چهره کریه و زشت این ساختمان هاست و در بلند مدت خبری از آن نماهای زیبای رومی نخواهد ماند.

کامپوزیت ها، آجرهای زرد رنگ و بسیاری از مصالح دیگر نیز چون نمای رومی متناسب با اقلیم ما نیست بنابراین طی چند سال فرسوده و زیبایی خود را از دست می دهند.

ساختمان های قدیم تبریز، با شکوه و با صلابت در گذر زمان

ساختمان های ۵۰ سال قبل تبریز با آجرهای قرمز رنگ طراحی شده در گذر سالیان و زیر آب و هوای خشن شهر، همچنان زیبایی خود را حفظ کرده اند چرا که با اقلیم سازگارند و ترکیب آجرچینی آن متناسب با منطقه است و تعمیر خرابی های آن و جلا بخشیدن به نما کار چندانی نمی برد در حالی که  حتی در کوچکترین مورد نماهای رومی مثل نورپردازی بعد از چندین ماه که چراغشان خراب می شود، امکان تعویض آن سخت است و به ندرت کسی آن را تعمیر می کند.

سازه های سنگین برای نمای ساختمان های شهر زلزله خیز ناایمن است

تبریز از لحاظ زمین شناسی شهر زلزله خیزی است وقتی سنگ را در نما به کار می بریم باعث سنگینی ساختمان می شود که برای مناطق زلزله خیز بسیار ناایمن است و در آینده با وقوع زلزله، این نماها مثل کاغذ دیواری به راحتی کنده و مثل شیشه ی منفجر شده به اطراف پخش می شوند و این خطر بالقوه بزرگی است.

چون این نماها با ساختار اقلیمی ما متناسب نیست از لحاظ حرارتی نیز ضربات جبران ناپذیری به محیط زیست ما وارد می شود. نمای رومی باعث می شود ساختمان ها در زمستان زودتر سرد و در تابستان فوری گرم شوند و این بدین معنی است که هر چقدر ساختمان زودتر گرم شود شهر زودتر گرم می شود و در فصل زمستان بالعکس و این امر تعادل آب و هوای فصلی را برهم می زند. سردی هوای تبریز که از قدیم شهره عام و خاص بوده دیگر امروز از آن بارندگی ها خبری نیست. دلیل این امر شاید از طرفی تغییر اقلیم باشد ولی از طرف دیگر این شکل و مصالح به کار رفته در ساختمان هاست که باعث شده است. مثلا تعبیه ایزوگام باعث جذب نور و گرمای بیش از حد می شود یا نماهای سنگی نور و انرژی جذب می کند و باعث زودتر گرم شدن شهر می شود، دوباره برای سرد کردن شهر انرژی و زمان لازم است.

نهایتا این ساختمان ها با رسیدن به مرحله فرسودگی، حجم عظیمی از نخاله های ساختمانی را آوار خواهند کرد که متناسب با سنگ و ترکیبات منطقه ما نیست و منطقه را دوباره آلوده خواهند کرد یعنی سنگ هایی که متعلق به منطقه ما نیست و در واقع سنگ های اصفهان و دیگر شهرهاست ولی در منطقه ما به نخاله ساختمانی تبدیل خواهند شد.