ناگفته هایی درباره فرقه ضاله بهائیت از زبان یک نجات یافته
ناگفته هایی درباره فرقه ضاله بهائیت از زبان یک نجات یافته

یک بهایی جدا شده از این فرقه ضمن بیان برخی حقایق پشت پرده این فرقه ضاله گفت: کمیته صیانت به صورت نامحسوس، تمام بهائیان و ارتباطات و رفتارهایشان را تحت نظر دارد. به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، فرقه ضاله بهائیت که پیدایش آن به ۱۶۰ سال قبل باز می‌گردد یک فرقه […]

یک بهایی جدا شده از این فرقه ضمن بیان برخی حقایق پشت پرده این فرقه ضاله گفت: کمیته صیانت به صورت نامحسوس، تمام بهائیان و ارتباطات و رفتارهایشان را تحت نظر دارد.

به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، فرقه ضاله بهائیت که پیدایش آن به ۱۶۰ سال قبل باز می‌گردد یک فرقه انحرافی است که موسس آن  علی محمد باب مدعی شد باب علم امامان شیعه و آخرین امام معصوم حضرت مهدی (عج) است و با نگارش کتاب به اصطلاح مقدس خود سعی کرد دین اسلام و قرآن مبین را منسوخ کند.

هر چند وی در مباحثه و مناظره با علمای شیعی نتوانست ادعای خود را به اثبات برساند و به دلیل صحبت‌های ضد و نقیض، اشتباهات و تناقض‌های خود موجی از انزجار و نفرت را در بین علما و مردم مسلمان ایران اسلامی برای خود به دنبال داشت.

این فرقه انحرافی در برهه‌ای از زمان آغاز به تبلیغات و یارگیری کرد و کار را به جایی رساندند که کارشان به شورش در کشور رسید و البته امیر کبیر که در آن دوران فقط اصلاح امور کشور در اولویت برنامه‌هایش بود  به نابودی بهائیت کمر همت بست و علی محمد باب را در تبریز اعدام کرد و حسینعلی بها (موسس بعدی بهائیت) را به عراق تبعید کرد.

فرقه ضاله بهائیت که در اصول ۱۲ گانه خود از اصل «تحری حقیقت» دم می‌زند به این معنی که فرزندان بهائی تا سن ۱۵ سالگی آزاد و رها هستند و تحت تعلیم هیچ گونه آموزه دینی و اعتقادی قرار نمی‌گیرند و پس از آن به دنبال کشف حقیقت راه خود را یافته و به زندگی خود ادامه می‌دهند در حالی که بر خلاف ادعاهایشان مبنی بر آزادی بیان، فکر و اندیشه و رها بودن فرزندانشان از هر گونه تعالیم و آموزه بهائی‌گری،  برای کودکان سه  تا پنج ساله کلاس‌های مخصوص یادگیری آموزه‌های بهائی و برای کودکان پنج تا نیز کلاس‌های دیگری برگزار می‌کنند تا آنها از کودکی در جریان برنامه‌ها، مراسم، آموزه‌ها و تعالیم بهائی قرار بگیرند و تا سن ۱۸ سالگی نیز این کلاس‌ها دایر می‌گردد و آنها پس از ۱۸ سالگی به مبلغان بهائی تبدیل می‌شوند.

در واقع حقوق بشر و آزادی بیانی که بهائیت از آن دم می‌زند هیچگونه مصداق واقعی نداشته و در باور نمی‌گنجد چرا که هر یک از افراد بهائی که در اثر مطالعه، تحقیق و بررسی به حقیقت دین اسلام پی می‌برند عطای بهائیت را به لقایش بخشیده و خود را از هر قید و بندی رها می‌کنند.

وقتی یک فرد بهائی حقیقت اسلام را یافته و به اسلام گرایش پیدا می‌کند سران فرقه بهائیت هر گونه امتیازات را از او سلب کرده و حتی خانواده نیز او را سلب نسبیت می‌کند و اینگونه است که معنی حقوق بشر بهائیت نیز بر همگان آشکار و هویدا می‌شود.

با وجود فعالیت‌های باز دارنده بهائیت،  طرد کردن‌ها، سلب نسبت و حتی گرفتن تمام امتیازات، هستند حقیقت طلبانی که نور الهی بر دلهایشان تابیده و با تحقیق، مطالعه، درک موضوع و با کنکاش در اصول و عقاید این فرقه‌های انحرافی و معاند، خود را از هر گونه قید و بند این فرقه ضاله رها و آزاد می‌کنند چون که آنها متوجه التقاط و انحرافات بسیار در این فرقه‌ها شده و خود را نجات می‌دهند.

با یکی از این نجات یافتگان راه حق و حقیقت که از چنگال کج فهمی و سیاه نمایی خود را رها کرده است هم‌صحبت و همکلام شدیم.

وی که در حال حاضر در منطقه ۸ عملیات انتقال گاز مشغول به فعالیت است داری یک دختر و پسر بوده و تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم و در هنرستان به پایان رسانده است.

وی فرقه ضاله بهائیت را یک گروه التقاطی پر از تضادها و تناقض‌هایی می‌داند که از درون پوچ ، تهی و بی‌معناست.

او که در یک خانواده پر جمعیت بهائی از یک پدر و مادر بهائی متولد شده است و تمام خواهر و برادرهای او بهائی هستند.

وی در خصوص علت و چرایی گرایش خود به دین مبین اسلام می‌گوید: فرقه بهائیت حرفی برای گفتن ندارد وقتی در ذات و ریشه اسلام  احکام، مبانی و اصول علمی و اجتماعی و شرعی آن مطالعه کردم یقین حاصل کردم اسلام دین کامل و جامعی است که در همه زمینه‌ها برای سعادت و راهنمایی بشر طرح و برنامه دارد.

وی با اعلام این که بعد از گرایش به دین مبین اسلام دو سال این موضوع را از خانواده و اعضای گروه بهائیت مخفی و پنهان کرده بودم، افزود: در آموزه‌های بهائیت به این نکته  به شدت تاکید  شده است حضرت مهدی علیه السلام ظهور کرده و دین بهائی را آورده و باب همان حضرت صاحب الزمان است و بهائیت یک دین تائید شده از سوی خداوند متعال بوده و برتر از اسلام است.

اما من با مطالعه و بررسی‌هایی که انجام دادم متوجه شدم بهائیت یک دین دروغین است و تمام گفته‌ها و آموزه‌های آنان دروغی بیش نیست.

حقانیت دین مبین اسلام، امامان معصوم شیعه و مبارزات آنها برای دفاع از دین باعث گرایش من به اسلام شد و تصمیم گرفتم برای همیشه برائت خود را از فرقه ضاله بهائیت اعلام کنم.

بنا به گفته وی اسلام به عنوان دین کامل از کوچک‌ترین  و جزئی‌ترین مسائل تا بزرگ‌ترین آنان احکام و برنامه دارد اما فرقه ضاله بهائیت کتاب احکامی نداشته و متولیان پوچ و بی‌اساسی دارد و کتاب آنها به نام «اقدس» خالی از هرگونه محتوای دینی و احکام است و من آن را ندیده‌ام.

در بخش دیگری از این گفتگو وی به تفاوت نگرش دین مبین اسلام و بهائیت به زن اشاره کرد و افزود: تعالیم انسان‌ساز اسلام با قراردادن حجاب و پوشش برای زن مسلمان او را از انواع آسیب‌ها و خطرات مصون نگه می‌دارد اما فرقه ضاله بهائیت برای زن بهائی هیچ حجابی قائل نیست و پوشش را  امری مهم و ضروری نمی‌داند برعکس در محافل بهائیان هر زنی که با لباس‌های بدن نما و بدون پوشش حاضر شود به ظاهر با فرهنگ‌تر ‌جلوه می‌کند.

وی با اعلام این که هیچگونه مطالعه و کنکاشی در فرقه بهائیت نیست و ما همیشه از اخبار و اطلاعات دور نگه داشته می‌شویم، افزود: سران فرقه بهائی هیچوقت اجاز نمی‌دهند یک فرد بهائی با یک عالم شیعی اسلامی بحث و مباحثه کند چون می‌دانند در بحث و مناظره همیشه محکوم هستند.  آنها اجازه دسترسی به اخبار و اطلاعات را به کسی نمی دهند.

من سئوالات زیادی در ذهن داشتم و می‌دیدم افکار و عقاید مسمانان با ما خیلی تفاوت دارد، می دیدم مسلمانان خیلی آزادتر هستند ولی ما در قالب یک حزب و تشکیلات گرفتار شده‌ایم و در مقابل سئوالات ما منطق خاصی نداشتند.

وی با اعلام این که یکی از تفاوت‌های دین اسلام و بهائیت در روزه گرفتن، نماز خواندن و مناجات آنهاست، خاطرنشان کرد: بهائیان ۱۹ روز در سال روزه (۱۹ روز مانده به عید نوروز) می‌گیرند و از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب مبنای  آنها برای روزه‌داری است. اما مسلمانان از اذان صبح تا اذن مغرب را مبنای روزه‌داری قرار می‌دهند.

بهائیان در سه وعده نماز و مناجات کوتاه و بلند می‌خوانند و  به شدت معتقد هستند که قبله به سوی حیفا و بیت‌العدل است. بهائیان معتقدند بیت‌العدل متشکل از ۹ نفر است و افراد بیت‌العدل معصوم هستند و آنها به جای خداوند تصمیم می‌گیرند و  نمی‌توان به  تصمیم آنها اشکال و ایراد وارد کرد.

او شیرین‌ترین عبادت اسلام را نماز خواندن و کمک به همنوعان و یاری به افراد نیازمند و مستمندان می‌داند. وی بعد از گرویدن به اسلام عشق و ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) و حضرت امام حسین علیه السلام دارد و در همه دعاها و توسل‌های خود ذکر و نام آنها را فراموش نمی‌کند و حتی با ذکر خاطره‌ای اظهار می‌کند که با لطف و عنایت حضرت امام حسین علیه السلام بود که دعای او را مستجاب کرد تا توانست خانه مستقلی برای خود بخرد.

او آرزوی زیارت حرم حضرت امام حسین علیه السلام را در دل دارد و تاکنون به زیارت حرم هیچکدام از امامان شیعه موفق نشده است.

وی می‌گوید: همیشه در دعاها و مناجات‌های خود از خدا می‌خواهم زندگی همراه با صحت و سلامتی نصیبم کند و در لحظه مردن از شفاعت و دعای امام حسین علیه السلام بی‌نصیب نمانم.

او تنها به زیارت حرم حضرت معصومه در قم رفته است و  در خصوص حال و هوای معنوی خود وقتی که وارد حرم حضرت معصومه(س) شده است، گفت: وقتی وارد حرم حضرت معصومه شدم خوشحالی خاصی همه وجود مرا فرا گرفت که وصف این لحظه در قالب کلمات و عبارات نمی‌گنجد .

وقتی با افراد نجات یافته از فرقه ضاله بهائیت همکلام و هم صحبت شده یا خاطرات آنها را که در قالبی کتابی منتشر کرده‌اند مطالعه می‌کنیم در می‌یابیم یک نکته مشترک در تمام گفتارهای آنان به چشم می‌خورد و آن این که بهائیان دو دسته‌اند.

دسته اول: انسان‌های فریب خورده ای که از روی ناآگاهی در دام بهائیت افتاده‌اند و غافلند و دست دوم کسانی که بهائیت به صورت موروثی به آنان رسیده است.

باید گفت غافلان بهائیت ادعای دروغین بهائی را پذیرفته‌اند و باب و بها را پیامبران خدا و امام زمان می‌دانند و بها را به اندازه خدا و گاهی فراتر از خدا پرستش می‌کنند.

مسئله بعدی این که در محافل بهائیت زنان لباس‌های نازک و بدن نما پوشیده و هیچگونه حجابی ندارند آنها با این گونه لباس پوشیدن که روسای بهائی نیز هیچ اعتراضی نمی‌کنند منظره‌های بسیار زشتی پدید می‌آورند در حالی که در اسلام یکی از آموزه‌های مهم و تعالی بخش آن بحث حجاب و پوشش زن مسلمان است.

نکته بعدی این که آنها در کلاس‌هایی که برای کودکان سه ساله آموزش می‌دهند کودکان را نسبت به اسلام بدبین کرده و ذهن آنان را با آموزه‌های بهائی، با مثال‌ها و در قالب داستان‌هایی مبنی بر خارج شدن از بهائیت می‌ترسانند و با وحشتی که در دل کودکان از انتخاب راهی جز به راه بها می‌انداختند و با وحشتی که از طردشدن و اخراج از خانه و خانواده داشتند شعار بی‌اساس «تحری حقیقت» را سر می‌دهند و به ظاهر وانمود می‌کنند که بهائیان در سن ۱۵ سالگی و پس از تحری حقیقت می‌توانند راه خود را انتخاب کنند.

بر ماست که با علم به آموزه‌های دین مبین اسلام راه حق و حقیقت را از مکتب‌های التقاطی فکری و اعتقادی جدا کرده و فرزندانمان را هر روز بیشتر از گذشته با آموزه‌ها و مبانی دینی و اسلامی آشنا کرده و آنان را از گرایش به مکتب‌های انحرافی مصون و در امان نگه داریم.