«گریگوری تروفیمچوک» تحلیلگر سیاسی روس و رئیس شورای کارشناسان «اتاق فکر اوراسیا» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه به بررسی اهداف و برنامههای دولت جدید آمریکا در قبال منطقه آسیای مرکزی پرداخت. فارس: به نظر شما آیا سیاست آمریکا نسبت به آسیای مرکزی در زمان ریاست جمهوری «جو بایدن» تغییر خواهد کرد؟ تروفیمچوک: […]
«گریگوری تروفیمچوک» تحلیلگر سیاسی روس و رئیس شورای کارشناسان «اتاق فکر اوراسیا» در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه به بررسی اهداف و برنامههای دولت جدید آمریکا در قبال منطقه آسیای مرکزی پرداخت.
فارس: به نظر شما آیا سیاست آمریکا نسبت به آسیای مرکزی در زمان ریاست جمهوری «جو بایدن» تغییر خواهد کرد؟
تروفیمچوک: در دوره ریاست جمهوری «جو بایدن» موضوع آسیای مرکزی دوباره به عنوان یکی از مناطق منافع ویژه آمریکا از اهمیت قابل توجهی برخوردار خواهد شد. در اصل این منطقه در دوره «دونالد ترامپ» هم مهم بود، اما به دلیل خصوصیات فردی رئیس جمهور پیشین آمریکا فعالیتهای «کاخ سفید» در این زمینه به طور محسوسی افت کرد.
ترامپ به طور بسیار ساده از روشهای متفاوتی برای یادآوری نفوذ آمریکا استفاده میکرد که کافی است به پرتاب «مادر بمبها» در افغانستان در سال ۲۰۱۷ به محض شروع فعالیت ترامپ اشاره شود.
همانطور که معلوم است دولت بایدن به طور مستقیم با تیم «باراک اوباما» مرتبط است. دقیقاً در زمان اوباما بود که به طور مستقیم فرمول آمریکایی «۵+۱» برای کشورهای آسیای مرکزی به عنوان وزنه متقابل در برابر «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» و «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» شکل داده شد.
در این رابطه جا دارد به اظهارات «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه آمریکا در زمان ریاست جمهوری اوباما اشاره کرد که گفته بود: آمریکا هرگز به روسیه اجازه نخواهد داد تا نفوذ خود در منطقه را بازیابی و اقدام به احیای اتحاد شوروی کند.
بنابراین آمریکا به بهانه تمرکززدایی بیشتر منطقه، در اصل به دنبال فروپاشی بقایای اتحاد شوروی و اقتصاد آنها بوده و در این جهت اقدم به تقویت فرمول «۵+۱» میکند.
گذشته از آن کشورهای کلیدی منطقه مانند قزاقستان و ازبکستان از همکاریهای خود با آمریکا به دنبال دریافت مزایایی (حتی به طور موقت و موهوم ) هستند.
علاوه بر آن، فرمول «۵+۱» هدف تحکیم ارتباط پنج جمهوری پساشوروی با افغانستان را در نظر داشته و در این راستا از آنها برای ایجاد زیرساختهای بیشتر برای انتقال محمولههای نظامی آمریکا به افغانستان استفاده خواهد شد.
همچنین نباید بحث «صدور مجدد» افراط گرایی به این جمهوریها را فراموش کرد. شاید این انگیزه اصلی همکاریهای «کاخ سفید» با این کشورها باشد که پس از فروپاشی شوروی، تقریباً در همه زمینه ها احساس نیاز میکنند.
فارس: در زمان دونالد ترامپ در شورای امنیت ملی آمریکا بخش آسیای جنوبی و آسیای مرکزی ایجاد شده بود، اما اکنون همانند دوران اوباما، دوباره در این شورا پست مدیر بخش روسیه و آسیای مرکزی تشکیل شده اشت. این امر چه معنایی دارد؟ رویکرد سختگیرانه تری از سوی آمریکا در برابر آسیای مرکزی؟ تلاش برای ایجاد فاصله بین روسیه و کشورهای منطقه که عضو ساختارهای همگرایی بوده و در منطقه منافع استراتژیک «مسکو» واقع شده اند؟ یا مورد دیگری؟
تروفیمچوک: همانطور که اشاره کردم در زمان ترامپ توجه خاص «کاخ سفید» به کشورهای آسیای مرکزی کاهش نیافت بلکه ویژگیهای خاصی پیدا کرد. ایجاد دوباره بخش روسیه و آسیای مرکزی در شورای امنیت ملی آمریکا اهمیت موضوع را برجسته میکند.
میتوان در مورد سختگیرانهتر شدن موضع آمریکا در رابطه با قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و تاجیکستان صحبت کرد، زیرا «کاخ سفید» به اصطلاح از مراقبت آنها (حتی هزینههای نسبتاً کمی که در راستای این اهداف برای آنها اختصاص میدهد) خسته شده است. اما در هر صورت سیاست سختگیرانهتر آمریکا زیاد آشکار و علنی نخواهد بود.
بنابراین ایجاد این بخش، گواه تشدید تمایل آمریکا نسبت به کنترل کل منطقه است، اما نه از راه سرمایه گذاری در حوزههای اقتصادی کشورهای آسیای مرکزی.
در عین زمان یکی از اهداف اصلی آمریکا ایجاد انشقاق ارتباطات قارهای بین روسیه و چین از طریق آسیای مرکزی است. مسئله اینجاست که «پکن» به اندازه کافی قادر به مقابله با برنامههای «واشنگتن» نیست، زیرا چین از وضعیت اتحاد شوروی برخوردار نیست که در رابطه با مناطق مهم جهان نه به اقدامات اقتصادی، بلکه نظامی-سیاسی متکی بود.
به عبارت دیگر، بعید به نظر میرسد که چین آماده جنگیدن برای منافع خود در آسیای مرکزی باشد. «واشنگتن» نیز به خوبی متوجه این موضوع بوده و چین را در منطقهای که به طور جدی سرمایه گذاری کرده است، مورد آزمایش قرار میدهد.
البته روسیه و چین به طور کامل قادر به مخالفت با این برنامهها خواهند بود ولی تعامل آنها هنوز به چنین سطحی نرسیده و ممکن است اصلا هم نرسد. اینکه چه مشکلات داخلی در اینجا تأثیر گذارند، بحث جداگانهای است.
فارس: بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که دولت بایدن حقوق بشر و ارزشها را محور اصلی سیاست خارجی خود قرار خواهد داد. چنین رویکرد «کاخ سفید» برای کشورهای پساشوروی و به ویژه آسیای مرکزی چه پیامدهای خواهد داشت؟
تروفیمچوک: آمریکا همچنان از ابزار «حقوق بشر» به عنوان سلاحی آزمایش شده و قابل اطمینان جهت تحت فشار قرار دادن کشورهایی که مغایر سیاستهای جهانی آمریکا است، بهره برداری میکند. همانطور که مشاهده میکنیم، روسیه نیز در تلاش است تا از سلاح مشابه استفاده کند، ولی روی دیدگاه خود در مورد حقوق بشر و شرایط خاص مرتبط با این موضوع، پافشاری میکند.
با این حال آمریکا تقریباً از این بابت نگرانی ندارد، زیرا سیاست آن برای استفاده از این ابزار به هیچ وجه به ادعاهای روسیه بستگی ندارد. به عبارت دیگر، «مسکو» باید به فکر تدوین زمینههای نفوذ انسانی خود در سراسر جهان باشد و از استانداردها و الگوهای آمریکایی پیروی نکند تا نتیجه و کارآیی لازم را به دست بیاورد.
بنابراین آمریکا همانند گذشته به صورت گستاخانه نه تنها عملکرد کشورهای آسیای مرکزی، بلکه چین را در رابطه با اجرای استانداردهای حقوق بشری مورد نظر خود به ارزیابی و قضاوت میگیرد.
به عنوان کارشناس معتقدم هر دو کشور چین و روسیه باید واکنشهای خود را تنظیم کنند، زیرا عملکرد مسئولین مربوطه در این زمینه خلاقانه نبوده، بلکه به صورت مکانیکی، بیتکلف، بی پیرایه، و رک و پوست کنده انجام میشود که «واشنگتن» برای توجیه اقدامات بعدی خود دقیقاً همین را میخواهد.
«اعتراضات» رسمی «مسکو» و «پکن»، از طریق وزارتخانههای خارجه شان به هیچ وجه برای واشنگتن نگرانی به بار نمیآورد زیرا در واقع آن دسته از موارد نقض حقوق بشر، نقش عملی دارد که واشنگتن انگشت اتهام خود را دقیقاً بر آنها نشانه میگیرد.
فعلاً مسکو و پکن موفق به انجام چنین کاری نشدهاند. گذشته از آن واشنگتن همچنین از بحث نقض حقوق بشر در آسیای مرکزی که موارد آن را خودش تشخیص میدهد، مزایای عملی نیز به دست میآورد: در بانکهای غربی حسابهای نخبگان این کشورها را که به نظر آمریکا مرتکب تخلف شده اند، مسدود میکند.
در مجموع موضوع نقض حقوق بشر در منطقه بهانه خوبی است تا آمریکا با استفاده از آن بتواند این کشورها را مقهور و وابسته نگاه دارد.
فارس: رئیس جمهور آمریکا ضمن پیامهای تبریک خود به عنوان روسای جمهور قزاقستان و ازبکستان به مناسبت نوروز (ضمناً بایدن به دلایلی جلوتر از سایر روسای جمهور کشورهای منطقه این جشن را به رهبران قزاقستان و ازبکستان تبریک گفت) تأکید ویژهای بر ضرورت تعمیق مشارکت استراتژیک و ادامه روند گفت و گو در چهارچوب «۵+۱» کرده است. چنین قالبی (که اغلب شامل افغانستان نیز میشود) چه اهمیت واقعی برای افزایش نفوذ آمریکا در منطقه دارد؟
تروفیمچوک: به همین دلیل است که من درست در بالا از قزاقستان و ازبکستان به عنوان مهمترین اهداف در جهت نفوذ آمریکا در منطقه یادآور شدم. حتی اگر صرفاً از نظر جغرافیایی نگاه کنید، متوجه این موضوع خواهید شد که تضعیف چنین کشور پهناوری مانند قزاقستان میتواند به طور سریع روسیه را از کل منطقه جدا کند.
به نوبه خود ازبکستان تنها کشوری است که با همه جمهوریهای منطقه مرز مشترک دارد و به این جهت میتواند مرکز مناسب برای اعمال نفوذ بالای در این گستره را داشته باشد.
بنابراین بایدن توجه ویژهای به «نورسلطان» و «تاشکند» نشان داده و همزمان به آن اشاره کرده است که چه کارهای را باید انجام و چه اموری را در سیاست خارجی خود مورد توجه قرار دهند که تاکید ویژه روی فرمول یا قالب ۱ + ۵ قرار داده شده است.
ما متوجه پیچیدگی وضعیت فعلی قزاقستان و ازبکستان هستیم، اما زمان نگرش چند سویی در این منطقه به پایان رسیده است و آنها خود باید حداقل برای صد سال آینده مسیر و بعد توسعه شان را انتخاب کنند. به عبارت دیگر در واقع بین غرب و شرق باید یکی را انتخاب کنید. آنها دیگر فرصتی برای فکر کردن ندارند، زیرا ممکن است دیر یا زود تروریستها و افراطیها را به این کشورها سرازیر کنند که دیگر کاری از دستشان ساخته نخواهد بود.
آمریکا همین حالا از این کشورها تقاضای گزینش دارد: یا ما یا مسکو! در این جهت از جمله پیشنهاد خرید سیستمهای تسلیحاتی خود را مطرح میکند.
ترکیه نیز فعالیتای خود را در منطقه تشدید کرده و به تاشکند پیشنهاد عرضه انواع پهپادها را داده است. در مجموع این همه میتواند منجر به از بین رفتن سیستم کنترل تسلیحات در منطقه شود.
بنابراین مسکو امیدوار است که رهبری ازبکستان سیاست متوازن و مسئولیت مندانهای را دنبال خواهد کرد، زیرا همانطور که اشاره کردم این کشور یکی از عوامل اصلی ثبات منطقهای به شمار میرود.
در مورد کیفیت پهپادهای ترکی که به طرف ازبکی پیشنهاد میشود، باید کارشناسان مربوطه صحبت کنند. اما مشخص است که پهپادهایی مانند «Silver Arrow» («Skylark») یا «STM» («Alpagu Blok II») به دلیل کیفیت پایین و هزینه بالا هیچ چشم اندازی برای تاشکند به عنوان یک خریدار ندارند.
کشورهایی که قبلاً از پهپادهای شرکت اسرائیلی «Skylark» استفاده کرده است، موارد انتقال غیرمجاز اطلاعات پرواز از طریق آنها به طرفهای ثالث را شناسایی کردهاند. علاوه بر آن، موارد قطع شدن تجهیزات داخلی پهپادها، اطلاعات نادرست در مورد مکان و محل نیز به ثبت رسیده است.
خرید پهپادهای تولید شده توسط کشورهای غربی یا شرکتهای تولیدکننده تحت کنترل غربیها، از نقطه نظر وجهه بین المللی به اعتبار ازبکستان لطمه خواهد زد، زیرا موارد استفاده از «Skylark» توسط اعضای سازمانهای تروریستی بین المللی در عراق و سوریه به ثبت رسیده است. از این لحاظ همکاری با تولیدکنندگان روسی قطعاً برای ازبکستان سودآورتر خواهد بود. و این تنها یک نمونه عملی در رابطه به این موضوع است که در صورت تقویت همکاری با مراکز قدرت غیر منطقهای، چه وضعیتی به سراغ آسیای مرکزی خواهد آمد.
بدون شک کشورهای آسیای مرکزی از حق تقویت پتانسیل خود در همه زمینهها برخوردارند، اما این جهت مورد اشاره نباید در تناقض با مسائل امنیت و ثبات منطقه ای قرار گیرد.
در مورد قزاقستان باید گفت که ما به وقوع اعتراضات خیابانی در شهرهای آن توجه داریم که رو به افزایش نهاده است. قابل یادآوری است که قبل از تقویت فعالیت ترکیه در سال ۲۰۱۳ در سوریه، برخی از گروههای «بوم شناسی» (اکولوژیستی) نیز فعال شدند که برای «آنکارا» پیام فرا رسیدن زمان ورود به جنگ سوریه را داشت.
یعنی صحبت از این واقعیت در میان است که «کاخ سفید» در مورد هر یک از کشورهای پنجگانه آسیای مرکزی تاکتیکهای خاص خود را در نظر دارد که معمولاً از آنها صحبت نمیشود.
فارس: به نظر شما افزایش تقابل بین آمریکا و چین بر روابط کشورهای آسیای مرکزی با «پکن» و به ویژه تحقق پروژه «کمربند و جاده» در این منطقه چه تأثیری میتواند داشته باشد؟
تروفیمچوک: در حال حاضر دولت جدید آمریکا به طور فعال در مورد چین بررسیهایی را انجام داده و به آن امید میبندد که بدون استفاده از ابزارهای خاص بتواند رفتار این کشور در سطح جهانی را تغییر دهد. نشست دوجانبه اخیر مقامات عالی رتبه آمریکایی و چینی در «آلاسکا» نیز همین هدف را دنبال میکرد.
از سوی دیگر چین نیز انتظار دارد فشارهای گسترده علیه خود را که مشخصه دوران ریاست جمهوری ترامپ بود، پایان یابد.
اما هدف آمریکا هرگز تغییر نکرده است و آن همچنان تخریب تعاملات میان چین و روسیه است. برای رسیدن به این هدف باید یا روسیه یا چین را به خود نزدیک کند.
چنین کاری در حال حاضر در رابطه با روسیه غیرممکن است، بنابراین تلاش به خرج میدهد تا چین را منحرف کند و به این منظور به پکن امید واهی برای بهبود روابط میان دو کشور میدهد.
اما یک مشکل دیگر نیز وجود دارد: باید چین را در یک جنگ کوچک مستقیما درگیر کرد تا قابلیت واقعی جنگی ارتش آن آزمایش شود، زیرا قدرت این ارتش را هیچ کس نمیداند.
برای این امر، در حال حاضر مناطق بالقوه زیادی، از جمله مناطق مورد مناقشه در دریای چین جنوبی وجود دارد. یعنی آمریکا در مقایسه با چین اهرمهای جدیتری برای اعمال فشار در اختیار دارد و کل سوال این جاست که بایدن چه زمانی و تا چه حدی سعی در استفاده از آنها خواهد کرد. ولی اینکه آمریکا به دنبال متوقف کردن توسعه چین است، جای تردید ندارد و این هدف را در واقع خود واشنگتن نیز دیگر پنهان نمیدارد.
با وجود آنچه گفته شد، کشورهای آسیای مرکزی آمادگی ندارند تا به خاطر تعامل با آمریکا از همکاری با چین دست بکشند. برای انجام این کار، آمریکا باید کمک اقتصادی خود به «پنجگانه» را افزایش دهد، اما هیچ کسی در غرب تمایل به فراتر رفتن از سطح وعده وعیدهای معمولی را نداشته و نمیخواهند خود را درگیر چنین «خیرات» گستردهای کنند.
بنابراین تلاشهایی برای قطع روابط بین کشورهای منطقه و پکن ممکن است از راههای متفاوتی دنبال شود که اعمال فشار بالای نخبگان سیاسی کشورهای منطقه که به اندازه کافی گرفتار فساد مالی شدهاند، یکی از آنهاست.
علاوه بر این همه، تلاش در جهت برهم زدن همکاریهای چین و روسیه میتواند از طریق تقویت تعامل بین آمریکا و اتحادیه اروپا دنبال و به کشورهای اروپایی دستور داده شود که اقدام به کاهش سطح تعاملات اقتصادی با چین کنند.
در این صورت کل ساختار حمل و نقل قارهای و اوراسیایی چین که بر پروژههای «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» و «یک کمربند – یک راه» بنیاد یافته است، به شدت نقش و اهمیت خود را از دست خواهد داد.
اما جمعیت کشورهای آسیای مرکزی را میتوانند با استفاده از شیوههای سادهتری نظیر اعلام اینکه «چینیها همه کارخانهها و زمینهای آنها را خریدهاند» علیه پکن تحریک کنند.
فارس: سوال آخر، طی دوره ریاست جمهوری بایدن روابط بین کشورهای آسیای مرکزی و ایران تحت تأثیر بیشتر واشنگتن قرار خواهد گرفت یا در سطح فعلی باقی خواهد ماند؟
تروفیمچوک: در هر صورت دولت بایدن فشارها را در همه زمینهها علیه ایران افزایش خواهد داد، اما نه آن طور خشن که ترامپ دنبال میکرد، زیرا وی در اصل سیاستمدار نبود و به اصطلاح همه جا از «تبر» استفاده میکرد، از جمله در مورد نوع تعامل بین آمریکا و ایران.
اگر تقویت همکاری بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نبود، مزاحمت و جلوگیری از روابط ایران با کشورهای آسیای مرکزی به مراتب راحتتر قابل اجرا بود. این روابط امکان دستیابی به محاصره کامل ایران توسط غرب را غیرممکن میکند.
همانطور که میدانیم تقریباً همه کشورهای آسیای مرکزی با اتحادیه اقتصادی اوراسیا مرتبط هستند. بنابراین روابط ایران با منطقه نه تنها در سطح قبلی حفظ خواهد شد، بلکه حتی تمایل به توسعه بیشتر، از جمله از طریق ارتباطات دریای خزر را نیز خواهد داشت.
انتهای پیام/ح