خان آ با بیان اینکه تبریز ۲۰۱۸ را تا ۲۰۲۰ تمدید کنیم، گفت: دریاچه ارومیه از یک جایی سوراخ شده و قرار است با تعدادی از اهالی رسانه به دریاچه رفته و از طریق قیر و ملات، آن سوراخ را بگیریم. به گزارش قلم پرس از تبریز نوستالژی عروسک برای بچههای دهه ۶۰ موضوعی فراموش نشدنی است به […]
خان آ با بیان اینکه تبریز ۲۰۱۸ را تا ۲۰۲۰ تمدید کنیم، گفت: دریاچه ارومیه از یک جایی سوراخ شده و قرار است با تعدادی از اهالی رسانه به دریاچه رفته و از طریق قیر و ملات، آن سوراخ را بگیریم.
به گزارش قلم پرس از تبریز نوستالژی عروسک برای بچههای دهه ۶۰ موضوعی فراموش نشدنی است به طوریکه از زیزیگولو گرفته تا سنجد، کلاه قرمزی و پسرخاله، صدای جامعه با تکیه کلامهای منحصر بهفردشان بودند و حتی باعث اُنس بین جامعه و ارتباط بین مردم شده بودند.
در حال حاضر نیز عروسکهای مختلفی از جمله لُقمه، جناب خان، فامیل دور، آقای همساده،دیوی و غیره از جمله عروسکهایی هستند که جا روی پای عروسکهای نوستالژی بچههای دهه ۶۰ گذاشتهاند و هر کدام به نوعی و با لحن و لهجه خاص خود، مشکلات و دغدغههای جامعه را مطرح میکنند.
در بین این عروسکها میتوان به عروسک بومی و اهل تبریز یعنی “خان آقا” یا به قول خودش “خان آ” اشاره کرد که با شخصیت یک پیرمرد بازنشسته از اداره “بوووق” ریش سفیدی تبریز و آذربایجانشرقی را میکند و توصیهها و تذکرات به جایی هم دارد که با ظهور این عروسک در فضای مجازی میتوان به اقبال مردمی نسبت به آن اشاره داشت.
در روزهای پایانی پاییز دفتر خبرگزاری سوال در تبریز میزبان “خان آ” ریش سفید استان شد و گفتوگوی گرم و صمیمی با این مسوول بازنشسته که اخیراً قانون منع بهکارگیری شامل حال وی نیز شده است، داشتیم و از مخاطبان سوال دعوت میشود تا اولین گفتوگوی گرم،صمیمی و جذاب را با یک عروسک ریش سفید تبریزی را بخوانند.
سوال: خانآقا لطفا یک بیوگرافی از خود به مخاطبان بفرمایید تا بیشتر با شما آشنا بشوند؟
اول بگو ببینم بیوگرافی یعنی چی؟
سوال: منظور مشخصاتی از خودتان بگویید که مثلا متولد چه سال و در چه شهری هستید؟
من مثل خبرنگاران نمیتوانم صحبت کنم ولی اگر بخواهم خان آقا را تعریف کنم، باید ابتدا بگویم که خانآقاهای زیادی در ایران وجود دارد و تنها من نیستم ولی به عبارتی این کجا و آن کجا.
من یک دوره به زمین آمدم و زندگی کرده و بعد فوت شدم ولی با خواهش تمنا، باز هم به این دنیا آمدم و از اینکه در این دنیا هستم خیلی خوشحالم.
سوال: فرق این زمان با زمان گذشته چیست؟ زندگی قبلیتان خوب بود، یا الان؟
الان اسمش را مُدرن گذاشتهاند در حالیکه همه این مدرنیات در گذشته بود ولی با شکل و شمایل متفاوت. برای مثال شاید زمان قدیم آیفون تصویری به این شکل نبود ولی در زمان قدیم حلقههای کلون و کوبه روی دربها بوده که کلون برای زنان و کوبه برای آقایان بود و هر کدام را که میکوبیدند بلافاصله میتوانستیم بگوییم که پشت در زن است یا مرد.
در زندگی قبلی که بودم من را یک فرد مسوول و نفوذی میدانستند و تقریبا بدنامم کرده بودند ولی الان که دوباره به این زندگی مُدرن آمدهام میخواهم این را به همه نشان دهم که ما نیز در زمان گذشته مُدرن بودیم و الان فقط شکل و ظاهر عوض شده است.
سوال: ایده اصلی شکلگیری “خانآ” چگونه بود؟
“خان آ” پُلی بین زندگی مُدرن و کلاسیک است به طوریکه در حال حاضر اکثر جوانان غافل از افراد مُسن هستند و معتقدند که آنها چیزی حالیشان نیست در حالیکه اتفاقا همین افراد مُسن خیلی بارشان است.
برای نمونه “دیل کارنگی” در سه کتاب خود اعم از آیین زندگی، آیین سخنوری و آیین دوستیابی نوشته است که “اگر میخواهید که دوستتان همنشین شما باشد، باید در ابتدا همراه او شوید” از اینرو بنده به عنوان یک پیشکسوت به همه پدرها و مادرها توصیه میکنم که همراه فرزندان خود باشند؛ یعنی با آنها به گردش و تفریح رفته و حتی با هم گیم نیز بازی کنند چراکه بنده با این سن و سال در فضای مجازی هستم و پیج هم دارم.
سوال: آیا “خان آ” نوعی آقازاده و ژن خوب محسوب میشود؟
نه اصلا چنین چیزی نیست و بنده در مقطعی مسوول بودم که آخر و عاقبتی هم نداشت.
سوال: بعد از ظهور و تولد دوباره “خان آ”، استقبال مردمی نسبت به شما که تبدیل به صدای مردم شدید، چگونه بود؟
صدای مردم شدن را نمیدانم یعنی من رادیو شدهام(با خنده)؟
در کل مردم نسبت به من لطف دارند و استقبال خوبی از من شده است و عین زمان قدیم که ریش یک ریش سفید باعث آشتی دادن دو طایفه و یا ضمانت بود الان نیز “خان آقا” ریش سفید شده است و به عقیده من این ریش سفید میتواند حداقل یک درخواست مردم را از فلان جا را بکند. البته شاید به حرفم گوش نکنند ولی لااقل احترام “خانآقا” را نگه میدارند.
سوال: آیا برنامهای برای آینده دارید؟
فردا را نمیتوان حدس زد، چراکه رسیدی برای عمر نیست ( عُمرَ قبض یوخ) که بدانم فردا هستم و یا نه. البته برنامه خاصی ندارم و خوب یادم انداختید تا یک برنامه بنویسم ولی در کل هر چه پیش آید، خوش آید ما که خندان میرویم.
سوال: با توجه به اینکه “خان آقا” جزو مسوولان عالیرتبه بوده و دوستان مسوول زیادی دارد، بزرگترین دغدغهاش چیست؟
البته من الان دیگر بازنشسته شده و قانون منع بهکارگیری بازنشستگان شامل حال من نیز شد ولی در طول مسوولیت خود به این نتیجه رسیدم که مشکل کوچک و بزرگ ندارد بلکه باید دست در دست هم دهیم و کاری با حواشی نداشته و تمرکز خود را روی هدف مدنظر بگذاریم، چراکه معتقدم برخی کارها را میتوان به صورت ریش سفیدی حل کرد.
الان همه در فشار هستند و این فشار اقتصادی روی همه تاثیر گذاشته است، چراکه از گرانی آجیل تا پشمک بگیر تا سایر موارد دیگر، همه را با فشارهایی روبهرو کرده است ولی از مسوولان خواهشمندیم نزدیک شب یلدا هندوانه را از ما نگیرند و قیمت آن را بالا نکشند. چراکه برای پرورش هنداوانه دیگر به جای آب، دلار نمیدهند، از اینرو خواهشمندیم این هندوانه را از ما نگیرید.
سوال: از آنجایی که فرمودید در فضای مجازی فعال هستید آیا نظرات مردم را هم میخوانید؟
بله حتما میخوانم چراکه من ریش سفید هستم و اگر کاری را که شروع کردم باید به همه جوانب آن از جمله توجه به نظرات و خواستههای مردم داشته باشم البته من به تبلیغات زیر پستها نیز ارزش میدهم.
سوال: خطوط قرمزی هم دارید؟
بله دور دهانم کمی قرمز است.
سوال: منظور از خطوط قرمز همان برخی قوانین و مقررات و محدودیتهاست، آیا دارید؟
چه معنی دارد خطوط قرمز و یا سبز و زرد داشته باشیم مگر چراغ راهنمایی رانندگی هستیم؟ من هر چیزی که دارم در زبانم است.
سوال: همیشه “خان آقا” را با چرتکهای دیدیم، آیا این چرتکه در دست داشتن دلیل خاصی دارد؟
بله این چرتکه یادگار از پدر خدا بیامرز بنده است، به طوریکه پدرم سفارش میکرد که همیشه زندگی و کار خود را به چرتکه بیاندازم، من ابتدا فکر میکردم که منظور از چرتکه همین چرتکهای است که میبینید ولی بعدها فهمیدم که این یک نماد است و در حقیقت باید همه کارهایمان را بر حسب حساب و کتاب انجام دهیم. الان خرج و مخارج به قدری زیاد است که اگر محاسبهگر نباشیم حتما اوایل ماه حقوق تمام شده و باید جلوی در منتظر نذر و احسان دیگران باشیم.
در کل جان کلام من خطاب به جوانان است که به خاطر “خان آقا” هم که شده، هر کاری که میکنند بر حسب حساب و کتاب باشد.
سوال: توصیهای به مردم دارید؟
در حال حاضر همه دم از فرهنگ پایین شهرنشینی میزنند در حالیکه شهرنشین مگر چه کسی جز من و شما و امثال ماست؟ پس ابتدا باید این فرهنگ را از خودمان شروع کنیم یعنی «خان آقا» اول باید خودش پشت چراغ قرمز بایستد، بوق نزند، به عابر پیاده اجازه عبور بدهد و بعد دم از فرهنگ شهرنشینی بزند.
برای نمونه یک نگاه به این همسایه خودمختار کشور یعنی نخجوان بیاندازید که روزی ما آنها را هیچ حساب میکردیم ولی الان به قدری پیشرفت کردهاند که رانندهای با هر سرعت به احترام عابر پیاده سرعت خود را کاهش داده و جلوی عابر توقف میکند.
سوال: “خان آقا” اهل ورزش هم هست؟ کدام ورزش را دنبال میکند؟
بله خیلی اهل ورزش هستم و هر صبح در پارک ائلگلی منچ بازی میکنم و اگر مسیرتان به ائلگلی خورد کاغذ منچ ما خیس شده و با خودتان یک کاغذ منچ بیاورید.
سوال: اهل فوتبال هم هستید؟ طرفدار کدام تیم؟
بله که فوتبالی هستم و از بین تیمها عاشق تیم محبوب تراکتورسازی یا همان تراختور هستم.
سوال: آیا به ورزشگاه رفته و بازیهای تراکتور را دنبال میکنید؟
بله وقت باشد حتما میروم و این هفته نیز قرار بود به ورزشگاه بروم تا سوگیتا را از نزدیک ببینم ولی ورزشگاه خیلی شلوغ بود و جو مناسب سن و سال من نبود ولی حتما در اولین بازی نیم فصل دوم بین هواداران خواهم بود.
سوال: خانآقا حرفی نسبت به رسیدگی به وضعیت حاشیهنشینی تبریز دارد؟
من کارهای نیستم ولی همه باید بدانیم که زندگی در آن خانهها خیلی سخت است و خانههای حاشیهنشینی مناسب برای زندگی در این فصل سرد تبریز نیست، از اینرو من نمیدانم این موضوع از طریق ریش سفیدی و یا شهرداری حل میشود، چراکه میتوان به اهالی مناطق حاشیهنشین در جاهای دیگر مکان داد و به وضع حاشیهنشینی سامان بخشید و اگر زودتر به این موضوع رسیدگی نشود هر روز شاهد احداث خانههای چند طبقه در مناطق حاشیهنشین خواهیم بود و این وضع را سختتر خواهد کرد.
در حال حاضر در مناطق حاشیهنشین از ساعت ۱۲ شب شروع به کار شده و تا اذان صبح یک خانه سه طبقه را میسازند و این یک فاجعه است.
سوال: نظرتان در مورد تبریز ۲۰۱۸ چیست؟
مگر نمیدانید که آن را تمدید کردیم؟ چراکه قیمتها بالا رفته و توریستها به شهر هجوم آوردند و این موضوع باعث تمدید رویداد تبریز ۲۰۱۸ شد به طوریکه بنده از دوستان بالای خود پرسیدم و متوجه شدم اصلا اشتباه چاپی شده و در حقیقت تبریز ۲۰۱۸ نبوده و ۲۰۱۹ بود و با کلی مذاکره و کشمکش توانستیم تا ۲۰۲۰ تمدید کنیم.
سوال: صحبتی با مردم دارید تا از طریق خبرگزاری سوال آن را مطرح کنیم؟
من فقط میتوانم این را بدون شعار بگویم که کاش پدرم زنده بود و من میدانستم که نفس میکشد، چراکه پدرها و مادرها یک نعمت و شیرازه زندگی هستند، متاسفانه بعد از فوت پدرم، شیرازه زندگی ما از هم پاشیده شد و هر کدام از بچهها به دنبال منفعتی بودند و یکی مال و اموال و دیگری به دنبال پست و پول بود.
وقتی من دیر به خانه میرفتم، پدر خدا بیامرزم میگفت که پدر شدن سخت است و تو وقتی دیر به خانه میآیی، من نگرانت میشوم و این باعث ناراحتی و عصبانیت من میشد که چرا اینقدر به من گیر میدهند ولی یک روز پدرم به من گفت که یک روز وقتی پدر شدی، آن روز قدر پدر و مادر خود را خواهی فهمید، از اینرو از مردم خواهشمندم تا در کنار این مشکلات از پدر و مادر خود غافل نشوند.
سوال: با توجه به اینکه “خان آقا” مسوول کشوری بود، آیا برای فرزندان خود پارتیبازی کرده است؟
همه جوانان ایران فرزند من هستند و بین هیچکدام از آنها تفاوتی نمیگذارم و اگر من مسوول، واقعا دلسوز باشم و دل به یک جوان بسوزانم در حقیقت دل به خود و جامعه سوزاندم، از اینرو مسوولان فعلی این توصیه من را آویزه گوششان کنند.
سوال: آیا “خانآقا” برنامه پیشنهادی برای دریاچه ارومیه هم دارد؟
من در مصاحبه قبلی خودم نیز گفتهام که این دریاچه از یک جایی سوراخ شده است و قرار است با تعدادی از اهالی رسانه به دریاچه رفته و از طریق قیر و ملات، آن سوراخ را بگیریم.
سوال: طبق شنیدههای من، گویا “خان آقا” در ابتدا “خام آقا” بود، آیا شما این موضوع را تائید میکنید؟
من ماندهام که خبرنگاران این چیزها را از کجا میدانند و کشف میکنند؟ بله بنده تائید میکنم که ابتدا “خام آقا” بودم و این هم ماجرا دارد که اگر بخواهم خلاصه تعریف کنم، باید بگوییم که وقتی بنده به دنیا آمدم، اسمم را “خام” گذاشتند و بعد که کمی بزرگ شدم در طایفه به من “خام آقا” گفتند و سپس ازدواج کرده و سرد و گرم زندگی را چشیدم و همه من را “خان آقا” صدا زدند و از خام بودن درآمدم.
سوال: نظرتان از اینکه میهمان خبرگزاری سوال هستید؟
من با سوال و ترک کاری ندارم ولی باید بگویم که خبرگزاری سوال جای خیلی خوبی است، چراکه اولا اینجا گوش شنوای خوبی برای حرفهای آدم دارد و در ثانی بروکراسی اداری وجود ندارد و رئیس این خبرگزاری بزرگ چایی جلوی آدم میگذارد و این خیلی ارزش دارد و نشان میدهد که رئیس خبرگزاری با چرتکه کار کرده و حساب دستش آمده است که اگر بخواهد کارمند سالم و کاری داشته باشد ابتدا باید خودش فردی سالم و خاکی باشد.
سوال: حرف آخر؟
در زمان قدیم نسیه به علت اعتباری که داشتیم زیاد بود به طوریکه وقتی میخواستیم یک نسیه را تسویه کنیم، آن را کامل تسویه نمیکردیم و مقداری از بدهی باقی میماند تا حساب کامل پاک نشود و الان نیز من حرف آخر را نمیزنم تا بازهم با سوال در ارتباط باشم.
گفتوگو از کتایون حمیدی