بدون تعارف با اولین رئیس دانشکده زن در دانشگاه‌های تبریز/ فرش قرمز در خارج جلوی پایتان پهن نکرده اند!
بدون تعارف با اولین رئیس دانشکده زن در دانشگاه‌های تبریز/ فرش قرمز در خارج جلوی پایتان پهن نکرده اند!

اولین رئیس دانشکده زن در دانشگاه‌های تبریز می گوید: در خارج از کشور هم برای کسی فرش قرمز پهن نشده است بلکه هر جای دنیا که باشی اگر بخواهی یک زندگی خوبی داشته باشی باید تلاش کنی. خرگزاری فارس_ کتایون حمیدی: اگر از شما بخواهند که یک پروفسور و یا رئیس دانشگاه و دانشکده‌ای را […]



اولین رئیس دانشکده زن در دانشگاه‌های تبریز می گوید: در خارج از کشور هم برای کسی فرش قرمز پهن نشده است بلکه هر جای دنیا که باشی اگر بخواهی یک زندگی خوبی داشته باشی باید تلاش کنی.

خرگزاری فارس_ کتایون حمیدی: اگر از شما بخواهند که یک پروفسور و یا رئیس دانشگاه و دانشکده‌ای را در ذهنتان تصور کنید، شاید یک مَرد مُسن با ریش پروفسوری و عینک ذره بینی را به ذهنتان بیاورید که پشت یک میز مملو از لوله‌های آزمایشگاهی مشغول به کار است و یا با مانتوی سفید آغشته به رنگ گچ سفید، آبی و صورتی رنگ جلوی تخته سیاه در رفته‌ای در حال تدریس.

اما اگر جزو آن دسته از آدم‌هایی هستید که یک خانم را تصور کردید، بهتون تبریک می‌گم، زیرا شما به نقش پُررنگ و سهم عظیم زنان در تحولات جامعه پی برده‌اید.

در نیمه فصل پاییز گفتگویی با اولین زن رئیس دانشکده دانشگاه سراسری تبریز انجام دادیم که این مسوولیت بعد از ۷۰ سال بر عهده یک خانم گذاشته شده است.

خبری از اتاق پُرطَمطَراق با ویوی رو به طبیعت نیست، اتفاقا اتاقش زیر پله ضلغ غربی طبقه سوم یک ساختمان قدیمی تازه نوسازی شده است ولی تا چشم کار میکند، تندیس و لوح هایی است که در اتاق جلوه گری می‌کنند. 

وقتی وارد اتاقش شدم در حال امضای چند برگه بود که خانم کنار دستی‌اش یکی‌یکی برگه‌ها را برای امضا روی میزش می‌گذاشت، بعد از سلام و علیک گرم، خانم کنار دستی‌اش را معرفی می‌کند:« معاون من هستند، اینجا همه یک تیم هستیم، عین یک تیم ورزشی که برای موفقیت باید همه با هم همدل و هماهنگ باشیم.» 

خانم دکتر تیپ تمیز و موجهی داشت، مانتو شلوار سِت طوسی رنگ با مقنعه سیاه و کفش نیمه اسپورت. همان حس را از او گرفتم که از معلم ورزش دوران راهنمایی و دبیرستانم می‌گرفتم، همان حسی که خود واقعیمان بودیم و خداخدا می‌کردیم تا هفته تمام شود و زنگ کلاس ورزش برسد. از قرار معلوم در این گفتگو نیازی به استفاده از کلمات قلمبه سلمبه ژورنالیستی نیست اصلا انگار نه انگار که در اتاق یک رئیس دانشکده هستم. اصرار دارد تا در همه عکس‌ها نوشته‌ای که خودش با جوهر نوشته است دیده شود: «این نیز بگذرد».

چون خودتان نوشتید دوست دارید دیده شود؟ شانه ای انداخته و می‌گوید: نه می‌خواهم مخاطبان بدانند که این نیز می‌گذرد و قرار نیست همه چیز ماندگار باشد. 
 
مهتا اسکندرنژاد، متولد آبان ۱۳۵۵، عضو هیات علمی گروه رفتار حرکتی و رئیس دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تبریز است. او تمام مقاطع تحصیلی خود را در دانشگاه تبریز گذرانده است و به قول خودش فرزند دانشگاه تبریز است. همچنین چندین بار نیز جزو برترین پژوهشگر دانشگاه تبریز انتخاب شده است و تاکنون چندین اختراع هم دارد. 
 
فارس: سوال خودم را از دوران دبیرستانتان شروع می‌کنم، اصلا تصور می‌کردید که در یک دانشگاه بزرگ استاد دانشگاه شوید؟  

اسکندرنژاد: بله! از همان اول علاقه زیادی به درس و موفقیت داشتم؛ ما دو تا دوست بودیم که همیشه تو زمان‌های اضافی کلاس با هم ریاضی و عربی و دروس دیگر را مرور می‌کردیم و مثل بقیه بچه‌ها نبودیم که به سرو کله هم بزنیم بلکه بیشتر روی درس و مرور درس تمرکز داشتیم و در نهایت هم بعد از کنکور من رشته تربیت بدنی را انتخاب کردم که این انتخاب هدفمند بود، زیرا فکر می‌کردم باید برای سلامت جامعه یک کاری انجام دهم. بعد از اینکه لیسانس خودم را گرفتم بلافاصله ارشد خواندم و مدام دو دو تا چهار تا می‌کردم که هر چه سریع تر درسم تمام شود و به آن هدفی که دارم برسم؛ خوشبختانه خداوند کمکم کرد و خانواده نیز حامی اصلی من بودند که بتوانم پیش بروم بدون اینکه ناامید شوم. 

 

 
فارس: آیا همانند بعضی از دانشجوها بعد از اخذ لیسانس به فکر مهاجرت بودید؟ 

اسکندرنژاد: نه اصلا! من آن زمان به این فکر می‌کردم که حتما باید داخل ایران بمانم و جامعه را بسازم و هنوز هم روی این عقیده خود هستم چراکه معتقدم این مملکت را ماها می‌سازیم.  
 
فارس: از حس و حال داشتن لقب اولین رئیس دانشکده دانشگاه بگویید، حس خوبی دارد؟ 
 
اسکندرنژاد: من اولین رئیس دانشکده زن در دانشگاه‌های تبریز هستم، جا دارد از آقای نصرالله زاده بزرگوار، رئیس دانشگاه تبریز تشکر کنم که به یک خانم اعتماد کرد چراکه تا به حال چنین اعتمادی وجود نداشت و امیدوارم بعد از من هم تکرار شود.
 
فارس: شاید برای مخاطبان این گزارش این سوال پیش بیاید که بند “پ” شامل شما شده است؟ آیا واقعا بند معروف (پ) شامل تان شد که الان رئیس دانشکده هستید؟  
 
اسکندرنژاد: بستگی دارد که بند “پ” را چه چیزی تعریف کنید؛ مسلما اگر حمایت نبود مخصوصا حمایت آقای دکتر نصرالله زاده و تیم شان من هیچ وقت رئیس دانشکده نمی‌شدم. شاید گرفتن این سمت نشان دهنده توانایی من نباشد بلکه نشان دهنده توانمندی رئیس دانشگاه تبریز است که به یک خانم اعتماد کرد. وقتی این حکم برای من زده شد، باور می‌کنید تمام خانم‌های هیات علمی و کارمندان زن این دانشگاه خوشحال بودند؛ نه به خاطر اینکه من رئیس دانشکده شده‌ام بلکه به خاطر این تابوشکنی که بعد از ۷۰ سال انجام گرفته بود. 

البته قبول کنیم تا خود فرد فعالیت و تلاشی نکند نباید انتظار اتفاقات خاص و معجزه داشته باشد و بنده هم با توجه به فعالیت های پژوهشی و اجرایی که داشتم و با موفقیت های حاصل شده از آنها اعتماد آقای نصرالله زاده را کسب کردم و او به من اعتماد کرد درحالیکه میتوانست به یک آقا اعتماد کند و این مسوولیت را به یک مرد بسپارد. در نتیجه بند پ من خدای متعال بود که همیشه حضورش را در زندگی ام حس کرده ام. 
 
فارس: به نظر شما یک انسان هر چیزی که تصور کند را می‌تواند به واقعیت تبدیل کند؟ مثل شما که تصور داشتید روزی استاد همین دانشگاه خواهید بود!  
 
اسکندرنژاد: بله این یک واقعیت است، من هر چیزی که در ذهنم گذاشته‌ام را به واقعیت تبدیل کردم و این چیزی جز کمک پروردگار نیست زیرا ما یکسری چیزها را تصمیم می‌گیریم و برای یکسری چیزها هم تلاش می‌کنیم اما چه شرایطی و اتفاقاتی قرار است بیافتد را خداوند تعیین میکند. 
 
فارس: تفاوت حکم ریاست شما با بقیه داشتن یک لقب با عنوان بعد از ۷۰ سال است، آیا این شما را نمی‌ترساند که مبادا از پس‌اش برنیایید؟  

اسکندرنژاد: باور کنید که بیش از اندازه من را می‌ترساند. ولی من همیشه قبل از اذان صبح بیدار هستم، نه اینکه ساعت را برای بیداری در آن موقع تنظیم کرده باشم بلکه به صورت خیلی طبیعی آن لحظه بیدار می‌شوم و به فکر فرو می‌روم که چه کار باید بکنم تا قدمی برای دانشکده، دانشجویان، همکاران بردارم. مسوولیت سنگینی بر عهده دارم و می‌دانم اگر این مسیر را موفقیت آمیز طی کنم قطعا اعتماد به بقیه خانم ها هم بیشتر خواهد شد و شاهد رئیس دانشکده های خانم زیادی خواهیم بود. 
 
فارس: از رابطه‌تان با دانشجویان هم بگویید؟ رابطه استاد شاگردی و یا کمی فراتر و به دوست تبدیل شده است؟   
 
اسکندرنژاد: رابطه خیلی خوبی داریم، البته این سوال را باید خود دانشجویان جواب بدهند ولی من همیشه سعی دارم تا رابطه دوستانه با آنها داشته باشم. 
 
فارس: خاطره ای از برخورد اول دانشجویان در زمانی که متوجه شدند، رئیس دانشکده شان یک خانم است، دارید؟ 
 
زمانی که من رئیس دانشکده شدم، دخترها خیلی خوشحال شده بودند، باید قبول کنیم که یک قانون نانوشته ای در فضای جامعه وجود دارد که همیشه خانم ها یک قدم عقب تر از آقایان حرکت می‌کنند. من وقتی رئیس دانشکده شدم برق شادی را در چشم همه دختران دانشجو و سایر بانوان دانشگاه تبریز دیدم ولی اتفاق جالبی که افتاد خوشحالی پسران دانشجو بود که این ذوق و شادی خود را با برگزاری یک جشن کوچک در کلاس درس و نصب بنری با عنوان از طرف پسران دانشجوی ورودی فلان نشان دادند و این برای من خیلی جالب و دلنشین بود. 
 
فارس: چند نفر دانشجو و زیرمجموعه و هیات علمی در این دانشکده وجود دارد؟ 
 
اسکندرنژاد: نزدیک به ۴۰۰ دانشجو در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد داریم، هفت نفر عضو هیات علمی و ۱۷ کارمند در سه زیرمجموعه گروه رفتار حرکتی، فیزولوژی، مدیریت ورزشی وجود دارد. 
 
فارس: برخی از افراد معتقدند که موفقیت یک زن یک بعدی است و اگر در جامعه موفق است، یا زندگی مشترک ناموفقی دارد و یا اصلا تمایلی به تشکیل خانواده ندارد؟ قبول دارید؟ 
 
اسکندرنژاد: ۱۵ سال است که ازدواج کردم و الحمدالله هر دو بعد زندگی‌ام را به صورت یکسان پیش می‌برم. می‌دانید زندگی را باید ساخت و در این راه باید دست به دست هم داد زیرا زندگی بالا و پایین زیادی دارد. 

 

 
فارس: نظر همسرتان نسبت به سختی شغل شما چیست؟ 

اسکندرنژاد: شغل هیات علمی برخلاف آن چیزی که در ظاهر دارد و برای همه جذابیت دارد و به تصور خیلی ها شغل هیات علمی یک شغل شیک و تمیزی است که هفته‌ای چند روز سر کلاس حاضر شده و درس‌اش را می‌دهد و کار خاصی انجام نمی‌دهد ولی در واقع این شغل یک کار بسیار طاقت فرسایی است که باید هر لحظه به روز باشی و مطالب جدیدی برای ارائه داشته باشی.  همسرم از زمانی که ازدواج کردیم اشرافیت کامل به شغل من نداشت ولی زمانی که این مسوولیت سنگین تر شد و اسم ریاست دانشکده وسط آمد، با همسرم در این خصوص مشورت کردم و از افزایش مسوولیت‌هایم گفتم، او هم قبول کرد و جالب است که قوت قلبی به من شد که تو می‌توانی موفق باشی و افزایش ساعات حضور در دانشگاه و سختی کار هیچ لطمه‌ای به زندگی مان نخواهد زد. به عقیده من حمایت خانواده است که یک خانم را قوی بار می آورد و اگر این حمایت نباشد یک دختر نمی‌تواند به آنچه می‌خواهد برسد. 
 
فارس: اخیرا رسانه های خارجی روی موضوع زن کلید کردند و جوری القا می‌کنند که یک زن در ایران نمی‌تواند به آنچه که می‌خواهد برسد و اگر خانمی هم موفق شده است با بند “پ” بوده است، نظر شما چیست؟ 
 
اسکندرنژاد: همان طور که قبلا هم گفتم یک انسان هر چیزی که در ذهن خودش بگذارد را می‌تواند به دست بیاورد و این با نشستن و منتظر معجزه شدن محقق نخواهد شد.  
 
فارس: حتی در ایران؟ یعنی معتقدید در ایران یک زن به هر چیزی که بخواهد می‌تواند برسد؟ 

 اسکندرنژاد: مگه ایران چشه؟ هر جایی در این کره خاکی پا بگذارید یک سری مسائل دارد که باید با قوانین آنجا حرکت کنید. دوستان زیادی دارم که در کانادا هستند و وقتی با آنها صحبت می‌کنم می‌بینم که چه تایم زیادی را باید کار کنند در حالی که شاید در ایران لزومی نبود که آن اندازه کار کنند. اصلا من نمی‌گویم که کجا خوب است و کجا بد! همه جا خوب است و این خود ما هستیم که باید تصمیم بگیریم و برای داشتن یک زندگی خوب در هر جای دنیا باید تلاش کرد و در خارج از کشور هم برای کسی فرش قرمز پهن نشده است بلکه هر جای دنیا که باشی اگر بخواهی یک زندگی خوبی داشته باشی باید تلاش کنی. 

گاها  پشت سر خودم را نگاه می‌کنم، به آن مسائل ریزی که اکثر خانم‌های شاغل لمس‌اش کرده‌اند و من هم از آنها گذر کرده‌ام؛ بنده تجربه زندگی آن ور آب را ندارم ولی دوستان زیادی دارم که با اینکه رفته‌اند ولی همچنان از مشکلاتی که در ایران داشتند باز در خارج از کشور هم با آن مشکلات روبرو هستند و گلایه دارند. قبول کنید که هیچ کجای دنیا مدینه فاضله نیست و این خود ما هستیم که آنجایی که هستیم را بهتر می‌کنیم. اصلا زندگی عین راهروی هتل شیکی است که درهای فراوان تو در تو با دکوراسیون شیک دارد و مهم این است که شما کدام در را باز کنید. 
 
فارس: وقتی این مسوولیت را قبول کردید با خداوند حرف زدید؟ چی گفتید؟  
 
اسکندرنژاد: وقتی این پیشنهاد به من شد با چالش بزرگی روبرو بودم زیرا از یک طرف مسوولیت سنگینی بود و از طرف دیگر جذابیت هم داشت و مهم تر از همه عنوان اولین زن رئیس دانشکده را هم یدک می‌کشید. یادم است از خداوند خواستم تا برای انتخاب و راه درست کمک‌ام کند و اگر قرار است برای فردی یا خودم مشکلی درست کنم و در راه اهداف خودم موفق نشوم اصلا این مسیر ادامه پیدا نکند. خدا را شکر تا الان قدم برداشتم و از این به بعد هم با کمک های خداوند متعال پیش خواهم رفت. 
 
فارس: دانشجوها برای مشورت و درد و دل به اتاقتان می‌آیند؟

اسکندرنژاد: بله، دانشجوها در همه خصوص اعم از مسائل و مشکلات خودشان با من مشورت میکنند، اصلا مگر میشود که لباس معلمی بر تن کنید و به مشکلات شاگردانت توجه نکنی و برایت اهمیت نداشته باشد.  
 
فارس: برخی از اساتید جوری رفتار می‌کنند که انگار هیچ علاقه‌ای به ارتباط با دانشجو ندارد و این سبب ایجاد یک فاصله بزرگ بین معلم شاگرد است، قبول دارید؟ 
 
اسکندرنژاد: من با این حرف شما موافق نیستم، رابطه الان اساتید و دانشجو خیلی خوب شده است زیرا وظیفه هدایت دانشجو بر عهده اساتید است. اصلا ما اساتیدی داریم که شاید در ظاهر جرئت نکنید که نزدیک آنها بشوید ولی در بزنگاه و زمان نیاز دانشجو اولین فردی هستند که دست آن دانشجو را گرفته اند. همه ما انسان با انواع مودها و مشکلات هستیم. من بارها شنیده ام که به من میگویند که خوش به حالت، شما چه غم و غصه ای دارید؟ ولی فقط کافیست که وارد زندگی من شوند و با انواع فراز و نشیب های بزرگ و کوچک روبرو خواهند شد. 
 
فارس: اگر بخواهید معلمی را در یک کلمه توصیف کنید؟ 
 
اسکندرنژاد: فقط عشق و هیچ چیزی جزء این نیست. 
 
فارس: اگر به مهتای ۱۸ ساله برگردید، همین مسیر را ادامه می‌دهد؟ 
 
اسکندرنژاد: مسلما بله؛ اما اگر تجربه الان خودم را داشتم متفاوت‌تر می‌شد و دیگر آن کم آوردن، اشک‌ها، ناراحتی‌ها خیلی کمتر می‌شد. شاید ظاهر قضیه راحت بود ولی من برای تک به تک این موفقیت‌هام جنگیدم. 
 
فارس: ته دلتان به آن رضایت رسیده‌اید؟ یعنی نتیجه تلاش‌هایتان را دیده‌اید؟ 

اسکندرنژاد: زندگی ارزش جنگیدن را دارد، مهم‌ترین رقیب من در زندگی‌ام خودم هستم، من با موفقیت‌های دیگر شاد می‌شوم و شاید غبطه هم خوردم و تلنگری برای رو به جلو برای من شده است اما من مهم‌ترین رقیب خودم هستم. باید در زندگی مدام تفاوت ایجاد کرد و یکسان نبود.  
 
فارس: خارج از فعالیت در دانشگاه چه کارهایی می‌کنید؟ اصلا تفریح دارید؟ 

اسکندرنژاد: کلاس‌های ورزشی، خطاطی، نقاشی و زبان رفتم. یک سری از رشته‌های ورزشی هستند که در داخل دانشگاه نیست که از آنها میتوان به رشته فیتنس اشاره کرد که من علاقه زیادی به ورود به این رشته داشتم و هم اینکه با اینکه خودم استاد هستم و مدام دانشجوها را چک میکنم ولی گاها دلم می‌خواهد که من هم شاگرد شوم و استادی بالای سرم باشد و از او یاد بگیرم. 
 
فارس: رشته اصلی ورزشی خودتان چیست و تو چه رشته‌های دیگری هم تخصص دارید؟ 
 
اسکندرنژاد: رشته اصلی من بدمینتون و آمادگی جسمانی است و بنده مدرس فدراسیون هم هستم. 
 
فارس: وضعیت ورزشی بانوان استان را چطور می‌بینید؟  

اسکندرنژاد: وضعیت خیلی خوب شده  و مشارکت بسیار بالا رفته است. البته خانم های تُرک یک عادتی که دارند این است که تمیزی خانه، رسیدگی به بچه ها و همسر و خانواده و رسیدن به مشکلات این و آن را از سلامت خودشان بیشتر در اولویت قرار می‌دهند. اما الان وضعیت تغییر کرده است و بانوان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر مادر و یا بانویی سالمی نباشند نمی‌تواند فرزند سالم تربیت کنند و یا در جامعه سر حال و شاداب باشد. قبلا باشگاه‌های محدودی در اختیار بانوان بود، آن هم یک خانم باید مسیر زیادی را طی میکرد تا به یک باشگاه برود تازه تا ۱۲ ظهر فرصت داشت ولی الان سر هر محله‌ای یک باشگاه است و باشگاه های ویژه و وی آی پی به صورت تمام وقت در اختیار بانوان است. 

 
فارس: اسم شما به عنوان اولین زن رئیس دانشکده بعد از ۷۰ سال در تاریخ ثبت شده است، اگر بخواهید یک یادگاری از خودتان به نسل های دیگر بگذارید، چه می‌گویید؟ 
 
اسکندرنژاد: به خودتان ایمان داشته باشید، حتی اگر اشتباهی کردید سعی کنید تا آن اشتباه را رفع کنید و یا تجارب از آن اشتباه را گرفته و به آخر آن اشتباه یک نقطه بگذارید و از سطر جدید شروع کنید. ایمان به راهی که طی می‌کنید بهترین راه است، وقتی کاری که شما شروع میکنید کل دنیا دست به دست هم می‌دهد تا به شما نشان دهد که این کار شدنی است و یا نشدنی اما آن چیزی که مهم است خود شما هستید که اگر قبول کنید که شدنی است، هیچ چیزی جلودار شما نخواهد بود. 
 
انتهای پیام/۶۰۰۲۷