اهدای قرآن سنگی به موزه امیرالمومنین(ع) +عکس
اهدای قرآن سنگی به موزه امیرالمومنین(ع) +عکس

جدیدترین اثر استاد داود زمانی‌آذر هنرمند تبریزی که کل آیات قرآن را روی کتیبه‌ای سنگی به شکلی فاخر و چشم‌نواز در قالب طرح «بسم الله الرحمن الرحیم» با سوزن گلدوزی حکاکی کرده است رونمایی شد. به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، یک هنرمند همیشه به اثر فاخری که می‌آفریند می‌نازد و این […]

جدیدترین اثر استاد داود زمانی‌آذر هنرمند تبریزی که کل آیات قرآن را روی کتیبه‌ای سنگی به شکلی فاخر و چشم‌نواز در قالب طرح «بسم الله الرحمن الرحیم» با سوزن گلدوزی حکاکی کرده است رونمایی شد.

به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، یک هنرمند همیشه به اثر فاخری که می‌آفریند می‌نازد و این اثر او را در صدر می‌نشاند و وقتی این اثر نفیس یک اثر قرآنی باشد جلوه و زیبایی کار هزاران برابر می‌شود.

برای این که یک اثر بی‌بدیل قرآنی خلق کنی باید انوار نورانی قرآن کریم بر دلت بتابد، باید شیفته و عاشق باشی تا بتوانی ۱۲ سال تمام در دل شب با دلی که از نور ایمان لبریز است و با دستانی هنرمند آیات روشن الهی را در قاب هنر ماندگار کنی.

وقتی نیت می‌کنی دست به آفرینش یک شاهکار هنری قرآنی بزنی اینجاست که در ظلمت

قرآن دوم وی که به صورت همزمان با قرآن اول آغاز شده بود در سال ۹۳ به اتمام رسیده است. این قرآن نیز در ۱۱۴ سنگ ریزه حک شده است. و این قرآن حک شده بر روی سنگ‌های به موزه آقا علی بن موسی الرضا اهدا شده است که نحوه اهدای این قرآن به موزه امام رضا(ع) حکایت جالبی دارد.

شب آب حیات می‌نوشی و سحری مبارک و شبی فرخنده را برایت رقم می‌زنند.

وقتی این چنین با خود و خدای خود عهد می‌بندی می‌شوی استاد داود زمانی.

هنرمندی از خطه شعر، ادب و خوشنویسی، او که ظلمت شب را به سحری مبارک و نورانی پیوند داد و با سنگریزه‌های بی‌جان مشق عشق قرآن کرده است.

زمانی‌آذر، فعالیت هنری را بدون تعلیم در مکتب استادی و به صورت خودآموخته با نقاشی روی گونی آغاز کرده و چون علاقه به خلق آثار بدیع و تازه داشته، بعد از سال‌ها با رواج این رشته به دنبال خلق هنری جدید و متنوع به ریز نقاشی و ریز مجسمه روی آورده است.

در این زمینه کار بر روی سنگ‌های سخت را به دلیل ماندگاری آنها انتخاب و از بهمن ماه سال ۸۴ کتابت و تحریر قرآن را آغاز کرده است.

این هنرمند تبریزی، حکاکی اولین سنگ نوشته قرآنی را با عنوان «تابلوی بسم‌الله» بر روی ۹۷۷ قطعه سنگ، بعد از ۱۵۵۰ شب معادل ۴ سال و ۳ ماه کار در سال ۸۹ به اتمام رسانده و به بوستان قرآن تبریز هدیه کرده است.

داود زمانی آذر، خلق دومین اثر سنگ نوشته قرآنی خود را به عنوان اولین قرآن سنگی جهان، در بهمن ۸۹ آغاز و در اردیبهشت ۹۳ به اتمام رسانده است.

این اثر که با سوزن گلدوزی بر روی ۱۱۴ قطعه سنگ گرانیت سیاه حکاکی شده، ۱۳۰ کیلوگرم وزن دارد.

زمانی‌آذر در تشریح این اثر می‌گوید: حدود ۱۸۰ گرم طلا در این اثر به کار رفته که از طریق خیران برای کتابت کلام الهی اهدا شده است.

پیش از این قرآن‌های متعددی برروی پوست، فرش و چرم نوشته شده است. اما قرآن حک شده بر روی سنگ‌ برای اولین بار در دنیا توسط وی صورت گرفته است. قرآن سوم این هنرمند تبریزی که طی سال‌جاری و در روزهای اخیر به اتمام رسیده است در ۸۷۱ سنگ ریزه حک شده است.

وی عنوان می‌کند: بزرگ‌ترین قطعه سنگ این اثر که سوره «بقره» بر روی آن حک شده ۱۷ سانتی متر قطر دارد و کوچکترین سنگ نیز سوره «الناس» با ۴ میلیمتر قطر است و در طول کار تراش این سنگ‌ها ۳۶۰ سوزن گلدوزی شکستم.

داود زمانی هنرمندی است که ۱۲ سال تمام با شور و عشقی وصف ناشدنی آیات قرآن کریم را بر لوح سنگ حک کرده و سنگ ریزه‌های بی‌ارزش را صفا و صیقل داده تا از برکت وجود آیات نورانی قران کریم ارزشمند شوند.

*تیشه قرآنی فرهاد بر دل شیرین سنگ

او قلم زدن در عرصه هنر خوشنویسی، نقاشی، مجسمه‌سازی، شعر و ادبیات را از ۱۴ سالگی آغاز کرده است اما این هنرها، هنری همگانی بودند که روح لطیف او را سیراب نمی‌کردند. او تصمیم گرفت اثری فاخر و متفاوت از دیگران از خود به یادگار بگذارد به همین منظور آغاز به ریزنویسی و ریزکاری و حکاکی کرد و برای آغاز این هنر جدید چه عبارت‌ها و جملاتی بهتر از آیات منور و روحبخش قرآن کریم.

او با دلی سرشار از ایمان و عشق به کار یاعلی گفت و در دل شب با آیات الهی مانوس گردید و با سنگ ریزه‌ها همکلام شد و همچون فرهاد تیشه به سنگ می‌زد اما تیشه او جز سوزن گلدوزی چیز دیگری نبود.

او هنرمندی است که مژه چشمش را قلموی خود کرده و چهره ۷۵ شخصیت جهانی تاریخ ساز از سال ۱۹۴۵ تا شخصیت‌های معاصر  را  برروی حبوبات عدس و لوبیا نقاشی کرده است.

تصورش خیلی سخت است آیات قرآن کریم بر روی سنگ‌هایی به قطر نیم سانت، یک سانت و حتی کمتر حکاکی شود اما این کار شدنی است و استاد زمانی با شور و علاقه‌ای باور نکردنی از سال ۸۲ حکاکی آیات قرآن کریم بر روی سنگ‌ریزه را با استفاده از سوزن گلدوزی آغاز کرد.

او از سال ۸۲ حکاکی سه سری قرآن کریم برروی سنگ را آغاز کرد و برای انجام این کار هر شب از ساعت ۲۱ تا اذان صبح بیدار بوده و این کار را انجام داده است. او ۱۲ سال است که شب‌ها نخوابیده است.

برای اینکه سنگ‌های گرانیتی ماندگاری و دوام بیشتری دارند استاد زمانی برای خلق این اثر از سنگ‌های گرانیتی استفاده کرده است و در پاسخ به کسانی که گفته بودند «چرا آیات قرآن کریم را بر روی سنگ یشم که ارزش بیشتری دارد ننوشته است» پاسخ داد «وقتی آیات قرآن کریم بر روی سنگ نوشته می‌شود ارزش پیدا می‌کند نه این که چون سنگ گران‌قیمتی است آیات قرآن کریم را باید روی آن نوشت».

قرآن اول او در سال ۸۷ به اتمام رسید این قرآن در ۹۷۸ سنگ حکاکی شد و کل قرآن کریم از سوره بقره تا سوره ناس در این تعداد سنگ حک شده است.

استاد زمانی قرآن اول را به موزه بوستان قرآن تبریز اهدا کرده است.

قرآن دوم وی که به صورت همزمان با قرآن اول آغاز شده بود در سال ۹۳ به اتمام رسیده است. این قرآن نیز در ۱۱۴ سنگ‌ریزه حک شده است و این قرآن حک شده بر روی سنگ‌ها به موزه آقا علی ابن موسی‌الرضا اهدا شده است که نحوه اهدای این قرآن به موزه امام رضا(ع) حکایت جالبی دارد.

او هنرمندی است که مژه چشمش را قلم موی خود کرده و چهره ۷۵ شخصیت جهانی تاریخ‌ساز از سال ۱۹۴۵ تا شخصیت‌های معاصر را برروی حبوبات عدس و لوبیا نقاشی کرده است.

پیش از این قرآن‌های متعددی برروی پوست، فرش و چرم نوشته شده است. اما قرآن حک شده بر روی سنگ‌ برای اولین بار در دنیا توسط وی صورت گرفته است. قرآن سوم این هنرمند تبریزی که طی سال‌جاری و در روزهای اخیر به اتمام رسیده است در ۸۷۱ سنگ‌ریزه حک شده است.

این سنگ‌ها منقش شده به کل آیات نورانی قرآن کریم به ترتیب سوره‌های قرآنی و به صورت هنرمندانه‌ای در کنار هم قرار گرفت و عبارت نورانی بسم‌الله الرحمن‌الرحیم را تشکیل داد.

استاد زمانی با سوزن گلدوزی تمام آیات قرآنی را بر روی سنگ‌ها نوشته و سپس بر روی آنها آب طلا ریخته است و تمام طلاهای استفاده در این اثر توسط خیرانی که طلاهای خود را برای انجام این کار اهدا می‌کردند تهیه شده است.

استاد زمانی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس می‌گوید: آرزوی قلبی‌ام این است با حمایت مسئولان در روز میلاد حضرت علی علیه‌السلام قرآن سوم در موزه آقا امیرالمومنین در نجف نصب شود.

این هنرمند گمنام تبریزی که تا حال آن گونه که شایسته است نشناخته‌ایم و آوازه کارها و اثرهای فاخرش را به عرش نبرده‌ایم. او هنرمندی است که مژه چشمش را قلم موی خود کرده و چهره ۷۵ شخصیت جهانی تاریخ‌ساز از سال ۱۹۴۵ تا شخصیت‌های معاصر را برروی حبوبات عدس و لوبیا نقاشی کرده است.

او ۸ سال است که از مسئولان و مدیران ارشد استانی موزه شخصی درخواست کرده است اما ظاهر هشت سال فرصت کافی نیست تا مسئولان برای موافقت یا مخالفت با این درخواست جوابی بدهند و هنوز هم این درخواست در حال بررسی است.

وقتی دل به دریا می‌زنی و کاری قرآنی آغاز می‌کنی خود به خود جایگاهی که باید در آن قرار بگیرد نیز مشخص می‌شود. استاد زمانی وقتی حکاکی قرآن دوم را تمام کرد شاید فکرش را نمی‌کرد این اثر نفیس هنری در موزه هشتمین امام همام در مشهد مقدس جا می‌گیرد.

وقتی بر می‌گشتم دوباره همان خادم را دیدم پرسید از امام رضا(ع) چه حاجتی خواستی، گفتم مرا نیز به خادمی قبول کند و او گفت کاش خواسته دیگری داشتی چون برای خادمی امام رضا افراد بالای ۲۶ سال را قبول نمی‌کنند و من گفتم اگر او ضامن آهوست چه فرقی می‌کند آهو جوان یا پیر باشد.

خاطره اهداء قرآن دوم به موزه امام رضا (ع) خود حکایت دلنشینی است که این خاطره را از زبان استاد با هم مرور می‌کنیم.

 

13941223000112_PhotoL

 

13930425000165_PhotoL

 

13941223000111_PhotoL

*حکایت شیرین اهدای قرآن سنگی به مقام معظم رهبری

۲۸ بهمن ماه سال ۹۳ در دیدار مردم آذربایجان با رهبر معظم انقلاب من نیز این قرآن را با خود برده بودم تا به ایشان تقدیم کنم، در آن جلسه ایشان وقتی این اثر را دیدند پرسیدند «چه آورده‌ای؟» و من با زبان شعر گفتم:

دنیایی از عشق و صفا چون آسمان آورده‌ام

                   از شهر شعر و شهریار من نور و جان آورده‌ام

ای سید و سالار من، ای سرور و سلطان عشق

                        بهر دو چشم عاشقت من ارمغان آورده‌ام

سپس ایشان با ذره‌بین به این اثر نگاه کرده و پرسیدند «اینو چه جوری نوشتی؟» و من دوباره اجازه گرفتم تا با زبان شعر بگویم:

هر شب کسی می‌آید و در سینه‌ام جا می‌کند

                          دست مرا می‌گیرد و آهسته برپا می‌کند

یک سنگ ریزه یک قلم، شمعی به آتش می‌زند

                   خود می‌رود در کنج شب، ما را تماشا می‌کند

سیل سخن از آسمان اشک مرا کرده روان

                  این سان که شد رقص قلم شعری مهیا می‌کند

باور نداری قافیه با پای خود سر می‌رسد

                      صدها غزل در سنگ من خود را هویدا می‌کند

اخر که شد زیر ورق نام خودم حک می‌کنم

                            ظاهر منم باطن علی این گونه غوغا می‌کند

رهبر معظم انقلاب بعد از شنیدن این ابیات گفت «کار شما خیلی سخت است دقیقا کار فرهاد را انجام دادی» و من با دوباره با زبان شعر گفتم:

مثل فرهاد زدم تیشه به سنگ

                       سنگ در بطن خودش جان بسرشت

صبر چون طاقت خود از کف داد

                               عشق برخاست و قرآن بنوشت

بعد از خواندن این دو بیت رهبر معظم انقلاب فرمودند «شایسته است این اثر نفیس در حرم علی بن موسی الرضا(ع) قرار بگیرد.

نخستین تشرف به محضر ضامن آهو با لباس خادمی

روز بعد آقای واعظ طبسی را دیدم با وجودی که کسالت داشت اما گفت چون این اثر یک کار نفیس قرآنی است و از طرف دیگر دستور حضرت آقا رهبر معظم انقلاب گفتم خودم می‌روم تا در این مراسم حضور داشته باشم. او نیز با ذره‌بین نگاه کرد و گفت کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌ای و من برای قدردانی حکم خادمی شما را صادر می‌کنم.

وی این روایت را با حالی زیبا بیان می‌کند و می‌گوید: بعد از این دیدار از بیت آقا مسئولان نهاد این اثر را به مشهد مقدس ارسال کرده بودند، اولین روز عید سال ۹۴ بعد از مراسم سال تحویل از مشهد مقدس و آستان قدس رضوی با من تماس گرفته و اعلام کردند خودت را به مشهد برسان تا مراسم اهدای قرآن به موزه امام رضا (علیه اسلام) را برگزار کنیم و من گفتم الان در اولین روز عید نمی‌توانم بلیط تهیه کنم. آنها اعلام کردند بلیط‌ها آماده است.

* آمدم ای شاه پناهم بده      عزت خدمت به غلامت بده

سریع خود را مشهد رساندم و از آن جایی که تا کنون به مشهد نرفته بودم جایی را نمی‌شناختم در رواق‌های حرم قدم می‌زدم که دیدم خیلی از افراد جلوی پنجره‌ای ایستاده، دعا کرده و حرف می‌زنند در هما جا از خادمی پرسیدم اینجا کجاست و آنها چکار می‌کنند؟ خادم گفت «آنجا پنجره فولاد است و این مردم دعا کرده و حاجات خود را از امام رضا علیه اسلام طلب می‌کنند تو هم اگر خواسته‌ای داری به امام رضا(ع) بگو» و من هم رفتم به آقا گفتم «میشه من خادمت بشم.»

وقتی بر می‌گشتم دوباره همان خادم را دیدم پرسید از امام رضا(ع) چه حاجتی خواستی، گفتم مرا نیز به خادمی قبول کند و او گفت کاش خواسته دیگری داشتی چون برای خادمی امام رضا افراد بالای ۲۶ سال را قبول نمی‌کنند و من گفتم اگر او ضامن آهوست چه فرقی می‌کند آهو جوان یا پیر باشد.

من که نیت کرده بودم هر شب به طور مستمر به کارم ادامه دهم، نتوانستم دست از کار بکشم، اما در تراش سنگ‌ها همان شب‌های قدر به سوره «عنکبوت» رسیدم و همزمان با مردم عزادار در مساجد من نیز در خانه این سوره را بر دل سنگ سخت حک کردم.

روز بعد آقای واعظ طبسی را دیدم با وجودی که کسالت داشت اما گفت چون این اثر یک کار نفیس قرآنی است و از طرف دیگر دستور حضرت آقا رهبر معظم انقلاب گفتم خودم می‌روم تا در این مراسم حضور داشته باشم. او نیز با ذره‌بین نگاه کرد و گفت کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌ای و من برای قدردانی حکم خادمی شما را صادر می‌کنم.

وقتی خاطره استاد زمانی به اینجا رسید سیل اشک بود که از دیدگانمان سرازیر می‌شد من نمی‌توانم چیز دیگری بگویم استاد نظر کرده امام رضا علیه اسلام بود و به قول خودش آهویی که برای امامش فرقی بین پیر و جوان نیست.

استاد ادامه داد: وقتی آقای واعظ طبسی این حکم را نوشتند من از خوشحالی فقط دو بال می‌خواستم برای پریدن و پرواز کردن، دوان دوان خود را به پنجره فولاد رسانده و عرض کردم:

جز بهشت تو که در خاک خراسان برجاست

                     باقی خاک وطن آب و گلی در باد است

ای شهنشاه محبت که گل زهرایی

                        روز میلاد تو در عرشه هر میلاد است

هر کسی صحن تو بوسید و به پایت افتاد

                             تا به پایان جهان خانه او آباد است

ای طبیبی که به یک سجده شفا می‌بخشی

                        آن کرامات تو سر سلسله اعداد است

آهن از عشق تو گوش شنوا پیدا کرد

                             شاهد این سخنم پنجره فولاد است

وقتی این شعر را مقابل پنجره فولاد خواندم دوباره برگشتم پیش آقای واعظ طبسی و ایشان دستور دادند برای من لباس خادمی آوردند و من برای اولین بار به زیارت آقای خوبی‌ها و مهربانی‌ها با لباس خادمی رفتم.

مقابل ضریح به حالت زانو زده نشستم و گفتم:

عشق تو را زمانه مستانه در سرم کرد

                  من ساده می سرودم عشق تو فاخرم کرد

در آسمان عشقت میل پریدنم بود

مهرت به آسمان برد یار کبوترم کرد

                   شب‌ها نه کار من بود سیر ستاره و ماه

فکر تو خواب من برد همپای اخترم کرد

                   تا جلوه‌ای نشان داد در چند لحظه خواب

از بهر رکعتی عشق بیرون ز بسترم کرد

                          این مستی و صفا را از من مگیر آقا

چون مستی و صفایت انسان دیگرم کرد

                             داوود کرد اقرار در تنگنای شعرش

من هیچ کس نبودم عشق تو شاعرم کرد

همیشه قدردان هنر و هنرمندان کشورمان باشیم.

استاد داوود زمانی را با این بیت دلنشینش همیشه به خاطر داشته باشیم

خادم  سلطان  کمی  آهسته‌تر جارو   بزن

تکه‌های قلب من با خاک اینجا درهم است

وی درباره بهترین خاطره دوران تراش و کتابت آیات قرآن کریم را در شب‌های قدر می‌داند و می‌گوید: در ایام شب‌های پرفیض قدر و مراسم احیا مردم در مساجد سوره «عنکبوت» را تلاوت می‌کنند، من که نیت کرده بودم هر شب به طور مستمر به کارم ادامه دهم، نتوانستم دست از کار بکشم، اما در تراش سنگ‌ها همان شب‌های قدر به سوره «عنکبوت» رسیدم و همزمان با مردم عزادار در مساجد من نیز در خانه این سوره را بر دل سنگ سخت حک کردم.

یکی از آثار ریز نقاشی داود زمانی آذر، نقاشی تابلوی «شام آخر» تصویر عیسی مسیح به همراه ۱۲ حواریون بر روی یک لوبیای سفید و لبخند ژکوند مونالیزا است.

زمانی، در بخش ریزمجسمه نیز، آثاری زیبا از چهره‌ها، مجسمه‌های ماندگار، اماکن تاریخی و برج‌های مطرح و شناخته شده جهان مثل برج ایفل، آزادی و میلاد و … بر نوک مدادهای بی‌مصرف کودکان دبستانی تراشیده است.

وی که تاکنون ۱۱ کتاب شهر منتشر کرده و یک کتاب با عنوان «پرده دار کعبه» نیز در مرحله چاپ دارد آخرین کتاب شعر خود را با عنوان «سیر سماء، در مدح امیرالمومنین» آبان ماه سال ۹۰ منتشر کرده است.

این هنرمند تبریزی می‌گوید: متاسفانه حمایت مسئولان از فعالیت‌های فرهنگی بسیار ناچیز است و فرهنگ و هنر در کشور ما مظلوم واقع شده است، از مسئولان انتظار دارم به فعالیت‌های قرآنی ارزش ویژه‌ای قائل باشند.