چهارده آذر سالروز خاموشی ستاره فروزان شعر آیینی آذربایجان زنده یاد شاعر جواهر کلام استاد محمد عابدتبریزی زنده یاد استاد محمدعابد تبریزی از شاعران معاصر ایران زمین است که در عرصه عرفان و ادب، هنرمندی نامدار، سخنوری ساحر بیان، عاشقی دلسوخته و عارفی روشن ضمیر بود؛ و از دوران کودکی حافظ قرآن و مونس نهجالبلاغه، […]
چهارده آذر سالروز خاموشی ستاره فروزان شعر آیینی آذربایجان زنده یاد شاعر جواهر کلام استاد محمد عابدتبریزی
زنده یاد استاد محمدعابد تبریزی از شاعران معاصر ایران زمین است که در عرصه عرفان و ادب، هنرمندی نامدار، سخنوری ساحر بیان، عاشقی دلسوخته و عارفی روشن ضمیر بود؛ و از دوران کودکی حافظ قرآن و مونس نهجالبلاغه، صحیفه سجّادیه و مناجاتهای حضرات معصومین (علیهمالسلام) بود، و به برکت معنوی آن گوهرهای ناب تربیتی، خود غوّاص بحر بیکران معارف الهیّه گردیده بود؛ و با آشنایی کامل به دواوین بزرگان عرصه ادب و عرفان، از جمله: عطار نیشابوری، نظامی گنجوی، مولوی، سعدی، حافظ و… در طریق قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) سیر و سلوک مینمود و از بزرگترین افتخارات آن سعید فقید این بود که از خادمین درگاه همایونی حضرات معصومین (علیهمالسلام) است.
آن سخنور بزرگ در محله خیابان شهر تبریز به سال ۱۳۱۴(هـ. ش) « در یک خاندان مذهبی که همه فضای آن از منار معنویت مستنیر بود، دیده به جهان گشود و از میامین همین انوار عرفان و جلوات ایمان بود که جان و دل وی با انوار لاهوتی منّور گردید و همه ذرّات وجودش در روشنای صفا گاهان ایمان و عرفان صفا یافت، پدر استاد عابد، شادروان استاد مولانا که در شعر «یتیم» تخلص میکرد، در عصر خود از نخبه شاعران و قدوه عارفان بود».
استاد از همان دوران کودکی پا به پای پدر بزرگوارش مرحوم «مولانا یتیم» که معروف به فضل و تقوا بود رشد و نمو کرد و با هوش سرشاری که داشت از مکتب پدر، آن چه نیاز بود آموخت و به همین ترتیب، اوّلین استاد وی پدرش گردید که خود در اشعارش چنین میفرماید:
جو زحق آمرزش روح پدر
کو به راه شعر بودت راهبر
او تو را ذکر حسینی یاد داد
زنده کن یادش که روحش شاد باد
استاد همیشه میفرمودند: «من هر چه دارم از پدر بزرگوارم دارم و تنها ارثی که از پدرم به ما رسیده است تعلیم قرآن و نهجالبلاغه است» و استاد سیدمحمدحسین شهریار تبریزی (رحمه الله علیه) چقدر خوب این موضوع را در قطعه «مفاخر آذربایجان» یاد میکند:
دگر «یتیم»، پدر شاعر و پسر شاعر
وراثتی چه به از شعر اگر پدر شاعر
آری مولانا یتیم به همراه مادر مهربانش او را چنان تربیت نمودند که تمامی وجودش پر از محبّت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) گردید، و روح پاک او با ارواح قدسی آن بزرگواران پیوندی ناگسستنی بست، که خود در مقدمه کتاب «ماه در محاق» خطاب به «پسر فاطمه» (ع) چنین مینویسد: «مادرم که با شیر ولای تو مرا پرورید و نام دلنواز تو را با آوای شیرین لالایی آویزه گوش جانم کرده، هرگز از یاد نمیبرم آن روز که کودکی بیش نبودم، او را دیدم که قطرههای اشک چون پردهای از حریر صورتش را پوشانده بود و کلمهای زیر لب زمزمه میکرد، وقتی با کنجکاوی کودکانه کوشیدم علّت را بفهمم، دیدم، یا حسین گویان اشک به چهره جاری کرد و به من فهماند که فرزندم امروز عاشوراست، روز شهادت امام حسین(ع) و یارانش».
او بیست و یک ساله بود که پدر بزرگوارش به رحمت ایزدی پیوست، و او را در غم فراق خویش سخت داغدار نمود، از آن پس، مسئولیت معاش خانواده را به عهده گرفت، در عنفوان جوانی در بازار تبریز مشغول کار گردید، کاری که با حال معنوی و ذوق سلیم او سخت منافات داشت. در سال ۱۳۴۴ (هـ..ش) کارمند رسمی بانک تجارت شد و بعد از سی سال خدمت صادقانه در سال ۱۳۷۴ (هـ..ش) به افتخار بازنشستگی نائل آمد، و با مناعت طبعی که داشت، خود را بینیاز از خلق دید و تا آخرین روز عمر شریفش، با عزّت و سربلندی زندگی کرد.
استاد تحصیلات حوزوی داشت و در اکثر علوم معارف اسلامی از جمله: فقه و اصول، فلسفه و عرفان، ادبیات عرب و فارسی و تفسیر قرآن دانشمندی صاحب نظر و استادی توانا بود و با بزرگانی چون استاد جعفری، استاد عمران صلاحی، دکتر مرتضوی، دکترخیامپور، دکتر ترجانیزاده، آیتالله سلطان القرایی و… مراوده علمی و ادبی داشت که آثار ارزشمند و بینظیرش گویای استادی اوست.
استاد در تمامی قالب های شعر فارسی، از قصیده، غزل، مثنوی، ترکیب بند و… در مضامین مختلف ادبی، عرفانی، اخلاقی، تربیتی، رثایی و… استادی چیره دست و توانمند و نکته سنج بود که در عصر حاضر کمتر کسی را میتوان یافت که همانند ایشان، آگاه از لطایف ادبی و رموز عرفانی باشد. امّا در اشعار رثایی که بیشتر در مدح حضرات معصومین(ع) به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) است؛ با روح لطیف خویش شعر را چنان به اوج رسانده است که هر اهل ادب و بینش رامست و حیران مینماید و به تحقیق اشعار او خاطره «دعبل خزاعی» و «فرزدق» ها را در ذهن انسان زنده مینماید. او را با هیچ شاعری نمیتوان سنجید، چرا که او خود «صاحب مکتب» است، و در مکتب او جز «عزّت اهل بیت عصمت و طهارت(ع)» هیچ چیز نمیگنجد؛ ولی اگر انسان مجبور به معرفی شخصیّت ادبی او و مقایسه اشعار او با شاعران دیگر باشد، میتوان او را در ردیف شاعران بزرگی چون فؤاد کرمانی، عمّان سامانی، نیّر تبریزی قرار داد.
سرانجام عنقای بلند پرواز قلّه قاف تجرّد در سحرگاه روز سهشنبه تاریخ ۱۴/۹/۸۵ در سن ۷۱ سالگی بعد از مناجات صبحگاهی ندای ارجعی حضرت جان آفرین را عاشقانه لبیک گفت و از دار فانی به عالم باقی شتافت، و در گلزار شهدای وادی رحمت تبریز در کنار مزار شهیدان گلگون کفن (قطعه صدیقین) به خاک سپرده شد که مزار نورانیاش تا قیامت، قبلهگاه عاشقان اهل بیت(ع) و سجده گاه صاحب نظران خواهد شد.
یاد و نامش را گرامی می داریم.