مسجد کبود تبریز، گنبدی از جنس آرامش
مسجد کبود تبریز، گنبدی از جنس آرامش

خبرگزاری فارس – فرینوش اکبرزاده : وقتی اسم تبریز می‌آید، دو تصویر مختلف در ذهن شکل می‌گیرد؛ یکی مجموعه تاریخی تفریحی ائل‌گلی و دیگری بازار تبریز. در دل بازار تبریز، مسجدی آرام و عظیم، با گنبد بزرگ آجری‌اش صده‌هاست از پس حوادث و اتفاقات مختلف عبور کرده و با وجود زخم‌های بی‌شمار بر تن زخم […]

خبرگزاری فارسفرینوش اکبرزاده : وقتی اسم تبریز می‌آید، دو تصویر مختلف در ذهن شکل می‌گیرد؛ یکی مجموعه تاریخی تفریحی ائل‌گلی و دیگری بازار تبریز.

در دل بازار تبریز، مسجدی آرام و عظیم، با گنبد بزرگ آجری‌اش صده‌هاست از پس حوادث و اتفاقات مختلف عبور کرده و با وجود زخم‌های بی‌شمار بر تن زخم خورده‌اش، هنوز زیبایی اصیل و باشکوهش را به رخ می‌کشد. مسجدی که فیروزه جهان اسلام است؛ مسجد کبود…

شاید وقتی ابوالمظفر جهانشاه قراقویونلو با خواست همسرش خاتون جان بیگم، امر به ساختن این مجموعه داد، تصور نمی‌کرد این بنا روزگاری به یکی از نمادهای استواری تبریز تبدیل شود.

مجموعه‌ای که در ابتدا با ملحقاتی از جمله کوشک، قنات، بقعه و مسجد به نام «عمارت مظفریه» شناخته می‌شد، امروز به حرمت کاشی‌های آبی منحصر به‌فرد و چشم و چشم نوازش، به نام «مسجد کبود» در جهان شناخته می‌شود.

مسجدی که اکنون به عنوان یکی از بخش‌های بازار تاریخی تبریز، در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و رواق‌ها، صحن و فضای آرام زیر گنبدش همه ساله میزبان دوست‌داران تاریخ، هنر و دست ساخته‌های رنگین است.

 

رواق‌های آرامش

هر چند «گوی‌مسچید» یا مسجد کبود در روزگار ساخت در باغش خارج از شهر بناشده بود، اما امروز در دل تبریز قرار گرفته است.

از بیرون می‌توان دو گنبد آجری کوچک و بزرگ مجموعه را دید که بر بدنه‌ای سنگ و آجری سوار شده است. بخش‌هایی از این بدنه، هنوز تکه‌هایی از آجرکاری‌های دوره قراقویونلوها را بر تن خود دارد اما مرمت گنبد و بخش‌هایی از بدنه، نشان از زلزله سنگین و ویرانگر تبریز در اعصار دور دارد.

از همین جا، کاشی‌های فیروزه‌های، لاجوردی و رنگین «گوی مسچید» خودنمایی‌شان را آغاز می‌کنند. معرق کاشی این مسجد در نوع خود و با توجه به امکانات دوره ساخت در سال ۸۷۰ هجری، بسیار بی‌نظیر است؛ شاید با امکانات امروزی هم تراش قطعات رنگین کاشی به ابعاد ۲ میلی‌متر بسیار جالب توجه و خاص باشد. به همین جهت به کاشی کاری صورت گرفته در این مسجد، «فرش کاشی» اطلاق می‌شود.

 

به دلیل خیابان کشی‌های صورت گرفته در صده اخیر، درب ورودی مسجد پشت ساختمان قرار گرفته و باید با دور زدن بنا به درب آن برسید. ورودی بنا، با کاشی‌های آبی در هم تنیده و گل و بوته‌های ظریف، همان فرش کاشی است که بسیار آن را تمجید کرده‌اند. آیات و روایات نقش شده بر روی کاشی‌ها از همین جا شروع می‌شود و دور تا دور صحن مسجد را فرا می‌گیرد.

ترک‌های عمیق و ناهمواری‌های تصحیح شده روی سردر اصلی، حتی پس از مرمت‌های صورت گرفته در اوایل این صده، نمایان و البته نشان‌دهنده استحکام این بنا در مواجهه با زلزله ایست که تمام شهر تبریز را تخریب کرده و به جزء سه بنا، هیچ چیز از تاریخ تبریز باقی نگذاشته است.

فرش کاشی‌کاری

برای ورود به مسجد باید کفش‌ها را در آورده و در صحن موکت شده، قدم بزنیم، طاق‌های جناقی، دیوارها، تزئینات و محراب مسجد کبود، با دو رنگ آبی تیره (بخش‌های اصلی و قدیمی) و آبی خیلی روشن (بخش‌های مرمت شده) انتظار بازدیدکنندگان را می‌کشد.

روی صحن و ستون‌های آن، سوره فتح با خطی بسیار زیبا نوشته شده و دور تا دور گنبدی با قطر ۱۷ متر را فرا گرفته. ایستادن زیر گنبدی که از داخل ۲۲ متر ارتفاع دارد، بی‌شک خاطره بسیار خوبی از این بازدید برای ما به جای خواهد گذاشت.

این گنبد و گنبد کوچک‌تر بخش مقبره به همت استاد رضا معماران به شکل کاملا سنتی بازسازی شده و در ساخت آن هیچ‌گونه روش و مصالح جدیدی به کار نرفته، به همین دلیل حس و حال بنای اولیه را به بهترین شکل انتقال می‌‌دهد.

 

در بخشی پشت محراب قدیمی، قسمت دیگری از این مسجد شامل اتاقی بزرگ با کف پوش و دیوارهای مرمرین وجود دارد و در انتها به سردابی کوچک ختم می‌شود. در این محل جهان‌شاه و همسرش خاتون جان بیگم چند سال بعد از اتمام ساخت مسجد به خواب ابدی رفته اند. این بخش، خاکی و خالی است و گفت می‌شود بعد از زمین لرزه تبریز، هر چه در این بخش بوده، حتی بخش‌هایی از مرمر تزینی آن به تاراج رفته است.

با این وجود، مسجد کبود هنوز با عظمت و شکوه ایستاده و لابلای زخم‌های عمیقش، بارقه‌هایی از دوران شکوه و جلال خود را به رخ می‌کشد.

 

 

مسجدی به رنگ آسمان

این روزها که پاندمی کرونا، همه چیز زندگی ما را در دست گرفته و برای تمام جزئیات زندگی مان، باید و نباید تعیین کرده، رفتن زیر این طاق بلند و لمس آرامش جاری در وجود مسجد کبود، دور از دسترس است.

با این حال، دیدن جان زخم خورده اما مقتدر یادگار کبود تاریخ، که روزها چهره اش از میان درختان پیداست و شب‌ها با چراغ های پر نور چشمک می‌زند هم مایه آرامش است.

پای مان شاید به مسجدی به رنگ آسمان نرسد؛ دل مان اما زیر گنبد کبود، یاد آسمان است…

 

انتهای پیام/ ۶۰۰۱۲