عطار نیشابوری مسافر هفت شهر عشق بود
عطار نیشابوری مسافر هفت شهر عشق بود

عطار نیشابوری مسافر هفت شهر عشق بود و مراحل و مراتب رسیدن به نهایت کمال را در کتاب منطق‌الطیرش هفت وادی زیبا عنوان کرد. به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، ۲۵ فروردین سالروز بزرگداشت بزرگ مرد طریق عرفان فریدالدین عطار نیشابوری است که از وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای مانده که […]

عطار نیشابوری مسافر هفت شهر عشق بود و مراحل و مراتب رسیدن به نهایت کمال را در کتاب منطق‌الطیرش هفت وادی زیبا عنوان کرد.

به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری فارس، ۲۵ فروردین سالروز بزرگداشت بزرگ مرد طریق عرفان فریدالدین عطار نیشابوری است که از وی بیش از ۱۸۰ اثر مختلف به جای مانده که حدود ۴۰ عدد از آنان به شعر و دیگر نثر است. وی تقریبا در سال ۶۱۸ در حمله مغولان، کشته ‌شده است.

به بهانه بزرگداشت این عارف شهیر کشورمان با شاعر برجسته تبریزی، استاد عباس داداش‌زاده متخلص به «فانی تبریزی» نویسنده کتاب هفت شهر عشق که شرحی منظوم بر هفت شهر عشق عطار است، گفت و گویی داشتیم.

استاد فانی تبریزی از شاعران برجسته و نویسندگان شهیر تبریزی است که در وادی عرفان و ادب صاحب ده‌ها اثر ارزشمند تالیفی و تحقیقی است. یکی از کتاب‌های ارزشمند و هنری ایشان «هفت شهرعشق» می‌‌باشد که ترکیب‌بندی است در شرح هفت شهرعشق عطار نیشابوری که با خوشنویسی استاد بخت شکوهی و با مقدمه‌های استاد عابد تبریزی و استاد بهاالدین خرمشاهی به چاپ رسیده است.

داداش‌زاده در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در تبریز عطار نیشابوری را مسافر هفت شهر عشق خواند و گفت: عطار مراحل و مراتب رسیدن به نهایت کمال را در کتاب منطق‌الطیرش هفت وادی عنوان کرده و مشکلات سلوکی سالک طریق الی‌الله را از زبان مرغان در هر وادی بیان فرموده است و در ادامه فارس مصاحبه‌ای را با این هنرمند ارزنده تبریزی صورت داده؛

فارس: لطفا کمی در مورد روز بزرگداشت عطارنیشابوری بفرمایید؟

بزرگداشت بزرگان سنت حسنه‌ای است که یاد و خاطرات آن بزرگواران را زنده نگه می‌دارد و الحمدلله که مسئولان آگاه فرهنگی کشورمان به این مهم پی برده و بعضی از روزهای سال را به این بزرگان اختصاص داده‌اند، که در این میان روز ۲۵ فروردین نیز به عطار نیشابوری اختصاص یافته است که یکی از بزرگان ایران زمین بلکه از عجوبه‌های عالم خلقت است.

زنده نگه داشتن نام و یاد این بزرگان از کارهای خداپسندانه بوده و معرفی آنان به نسل امروزی لازم و ضروری است به خصوص آنان که عقبات نفس طی کرده‌اند و در علم و عرفان صاحب مقامات معنوی‌اند و به تحقیق عطار یکی از آن بزرگانی است که عارف نامدار مولانا در معرفی ایشان می‌فرمایند:

هفت شهرعشق را عطار گشت       ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

فارس: در خصوص طریقت عطار یا همان هفت وادی عشق توضیحاتی فرمایید؟

هفت شهرعشق طریقت مخصوص عطار نیشابوری است. هفت شهر عشق یعنی تمام شهرهای عشق، چرا که هفت، از اعداد کامل محسوب می‌شود. وقتی می‌گوییم هفت شهر، یعنی تمام شهرهای عشق، چنانکه هفت اقلیم، هفت آسمان، هفت دریا و الی ماشاءالله … عطار نیز مراحل و مراتب رسیدن به نهایت کمال را در کتاب منطق‌الطیرش هفت وادی عنوان کرده و مشکلات سلوکی سالک طریق الی‌الله را از زبان مرغان در هر وادی بیان فرموده است که هفت وادی و یا همان هفت شهرعشق عبارتند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، و فقر و فنا، سالک طریق الی‌الله سیر و سلوک خود را از وادی طلب آغاز می‌کند و در نهایت در فقر و فنا مستغرق رحمت الهی می‌شود.

خلاصه داستان این است که هدهد که به عنوان پیر و راهنمای مرغان است همه پرندگان را جمع می‌کند و اوصاف سیمرغ را که در بالای قله قاف است بازگو می‌کند و همه مرغان از شنیدن اوصاف زیبای سیمرغ، شیفته جمال و جلال او شده و مشتاق دیدار سیمرغ می‌شوند و با راهنمایی‌های هدهد به سوی او حرکت می‌کنند ولی در راه، هر کدام به بهانه‌ای از راه می‌مانند و فقط سیمرغ می‌توانند به قله قاف برسند و وقتی به هدف می‌رسند می‌بینند که :

این همه وادی که از پس کرده‌اید

      وین همه مردی که هر کس کرده‌اید

جمله در افعال مایی رفته‌اید

                 وادی ذات صفت را خفته‌اید

چون شما سی مرغ حیران مانده‌اید

        بی‌دل و بی‌صبر و بی‌جان مانده‌اید

ما به سیمرغی بسی اولی تریم

              زانک سیمرغ حقیقی گوهریم

محو ما گردید در صد عز و ناز

               تا به ما در خویش را یابید باز

محو او گشتند آخر بر دوام

       سایه در خورشید گم شد والسلام

با توجه به این اوصاف به واقع و جرات می‌توان گفت کتاب منطق‌الطیر عطار یکی از شاهکارهای ادبی و عرفانی تاریخ ادبیات جهان است.

فارس: در خصوص کتاب هفت شهرعشق شما که در همین موضوع است نیز توضیحی دهید؟

کتاب هفت شهرعشق ترکیب‌بندی است در خصوص، شرح هفت وادی عشق عطارنیشابوری که در هشت بند سروده شده که یک بند به عنوان مقدمه و هفت بند دیگر در شرح هفت شهرعطار است که نام هر وادی در “ردیف” قرار گرفته و نوعی هنرنمایی شده است. جا دارد از بزرگانی که در این مجموعه مرا یاری کرده‌اند یادی کنم و قدردانی کنم، استاد عابد تبریزی و استاد بهاءالدین خرمشاهی که برای این کتاب مقدمه نوشته‌اند و استاد بخت شکوهی که این اثر به خط زیبای او تحریر شده است و جناب سعید جلالی مدیر انتشارات ستوده که نشر این کتاب را به عهده گرفته بودند سپاسگزارم.

با توجه به سبک زندگی امروزی و مشکلات اجتماعی و غیره، طریقه عطار می‌تواند الگویی برای انسان‌های امروزی باشد؟

چرا نباشد! طریقه عطار همان طریق بندگی پروردگار عالم است که همه انبیا و اولیای الهی آن راه را پیموده‌اند. اگر چه مشکلات خاصی در جامعه امروزی وجود دارد، ولی راه حق و حقیقت همیشه باز است و هرکس مشتاق قرب الهی شود خداوند منان دستش را می‌گیرد. خداوند هیچ وقت از احوال بندگانش غافل نبوده و نخواهد بود. او دارد خدایی می‌کند و همیشه مشتاق بندگان خویش است به خصوص اگر بنده‌ای محتاج حق باشد و مشتاق لقای او، که در آن صورت خدا نیز مشتاق او می‌شود و او را مورد خطاب قرار داده و می‌فرماید: یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلی‏ فی‏ عِبادی وَ ادْخُلی‏ جَنَّتی‏» فجر/۳۰-۲۷٫

«ای صاحب نفس مطمئنه و آرام، به حضور پروردگارت باز آی، که تو از او خوشنود و او از تو راضی است، باز آی در صف بندگان خاص من و داخل شو در بهشت من». چنانکه مستحضرید نمی‌فرماید بندگان می‌فرماید بندگان من، نمی‌فرماید جنت بلکه می‌فرماید جنت من.

به فرموده حافظ علیه الرحمه:

جلوه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد

               مابه او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود

راه همیشه باز است و معشوق حقیقی در پایان خط ایستاده و در انتظار عاشق است. به نظر حقیر الان راه خیلی خلوت است. البته همیشه خلوت بوده و خلوت خواهد بود. به این خاطر است که مولا علی(ع) می‌فرماید: لا تستوحش فی طریق الهدی لقله اهله، یعنی از خلوتی راه خدا نترسید.

مرد خواهم همتی عالی کند

                  ساغر ما را ز می خالی کند

در حالیکه اکثریت مردم در منطق قرآن: لایعلمون… لایشعرون… لایفقهون…اند.

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

… چرا اکثریت موفق نمی شوند؟

چون نمی‌خواهند! اولا خاصیت و جنس دنیا فریبنده است و چون همه انسان‌ها دنبال منافع خویشند آنان را مشغول خود می‌کند. أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ

عارفی می‌گوید:

مردم همه دنبال طربخانه خویشند

               من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم

خود عطار را گویند که در دکانش سرگرم کارخویش بود و مشغول معامله، درویشی رسید و چند بار” شیءلله ” گفت ، عطار به وی نپرداخت، درویش گفت: ای خواجه چگونه خواهی مرد؟ عطار گفت: چنانکه توخواهی مرد، درویش گفت: تو همچون من می‌توانی مرد؟ عطار گفت: بلی، درویش کاسه چوبین داشت، زیر سرش نهاد و گفت: الله و جان به جان آفرین تسلیم کرد. عطار حالش متغیر شد و دکان را به هم ریخت و در طریق سالکان در آمد.

و ابن عربی در فتوحات مکیه می‌گوید: ابویزید در بسطام به دنبال گرفتن ارث بود، عارفی گفت: فاین تذهبون(تکویر۲۶) پس به کجا می‌روید؟ و ابویزید را دگرگون کرد و به آن مقام رسانید.

غرض این که همه مشغولند ولی باید آن بارقه‌های رحمت الهی را قدر دانست و غافل نبود:

یک لحظه توغافل ز بر شاه نباشی

                 شاید نظری کرد توآگاه نباشی

خداوند مهربان است و همیشه به بندگانش نظر دارد.

+++++++++++++++

گفت‌وگو از : علی سلیمی