قلم پرس||یادداشت|علی سلیمی دانش آموخته حقوق و فعال رسانه ای ||ترافیک واژه ای است که با موضوع خیابان و خودرو گره خورده و در شهری با جمعیت نزدیگ ۲ میلیون نفری مثل تبریز برای سفر از یک نقطه شهر به نقطه دیگر شهر باید زمان مناسب برای سفر درون شهری و کوچه پس کوچه های میانبر رو حداقل بلد باشی، چرا که اکثر خیابان های تبریز مخصوص مناطق مرکزی سال ها پیش برای شهری با جمعیت بسیار کمتر طراحی شده است، حالا در مقابل موج فزاینده وسایل نقلیه تاب نمیآورند مخصوصا باید این موضوع را هم در نظر بگیریم که علیرغم جمعیت موجود متاسفانه یا خوشبختانه به دلیل قرار گرفتن تبریز در مرکز استان و وجود مراکز درمانی متعدد پذیرای هموطنان از دیگر استان ها نیز است
با در نظر گرفتن این موضوع گاها آنچه در زمان های اوج ترافیک از حجم خودرو ها در خیابان هاای اصلی علی الخصوص عصرها ما بین ساعات ۱۹ تا ۲۱ می توان دید، آنچه رخ می دهد بیش از آنکه «تردد شهری» نام بگیرد، به یک «بنبست ترافیکی» شبیه است؛ بنبستی که مدیریت مؤثر و برنامهریزی مسئولانه میتواند از شدت آن بکاهد، اما متأسفانه جای چنین مدیریت هماهنگی در شهر خالی است.
بر اساس آمارهایی که از مسئولان شهری در سایت های خبری منتشر شده است از هر دو شهروند تبریزی، یک نفر صاحب خودرو است و در این میان ۸۵۰ هزار خودرو در سطح شهر تردد میکنند. و در برابر این حجم عظیم وسایل نقلیه، ظرفیت شبکه معابر تبریز تنها ۳۶۰ هزار خودرو برآورد شده است؛ رقمی که شکاف عمیق میان «تعداد خودروها» و «ظرفیت واقعی شهر» را آشکار میکند. بهظاهر، برخی خیابانها خلوت به نظر میرسند، اما کافیست زمان به حوالی غروب برسد تا آنچه پنهان است، ناگهان آشکار شود؛ ازدحامی که گاه تا چندین دقیقه، خطوط اصلی و فرعی را قفل میکند.
یکی از مشکلات بنیادی تبریز، الگوی نامتعارف خیابانها و معابر است. نبود رینگهای ترافیکی کارآمد، یکطرفه بودن تعداد زیادی از خیابانها و کمبود بزرگراههای عرضی و طولی موجب شده هر تغییر کوچک در جریان عبور و مرور، یک منطقه را کاملاً مختل کند. کافیست در یک تقاطع چراغ راهنمایی از کار بیفتد، خودرویی در کنار خیابان دوبله پارک کند؛ نتیجه آن فوراً در محدودهای بسیار بزرگتر دیده میشود.
با تمام اینها، مسئله تنها زیرساختها نیست؛ حلقه مفقودهای به نام مدیریت ترافیک در ساعات اوج، بیشتر از هر چیز مردم را آزار میدهد. در زمانهایی که ترافیک به اوج میرسد بهجای آنکه واحدهای مدیریت شهری و سامانههای هوشمند کنترل ترافیک نقش فعالی داشته باشند، معابر بدون مدیریت به نظر میرسند. شهروندان تنها هستند، هرکس راهی برای فرار از ازدحام پیدا میکند و در نهایت همین تلاشها وضعیت را بدتر میکند. نبود مدیریت لحظهای ترافیک یعنی مجموعهای از واکنشهای پراکنده که جریان اصلی را مختلتر میکند. این موضوع، از یک طرف موجب اتلاف وقت مردم میشود و از سوی دیگر اقتصاد شهری را تحت فشار قرار میدهد؛ بنزینی که در ترافیک میسوزد، اعصاب رانندگانی که خسته میشوند و تأخیر در رسیدن به محل کار یا خانه، همه هزینههایی هستند که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به جامعه تحمیل میشوند.
یکی از راهکارهای عملی برای گذر موفق و مدیریت ترافیک خیابان ها، پویا شدن فعالیت مدیریت شهری و هماهنگی چراغ های راهنمایی بر اساس جریان ترافیک و حضور فعال مدیریت شهری در نقاط حساس است.
از سوی دیگر، فرهنگ رانندگی نیز یکی از چالشهای اساسی در کلان شهر تبریز است. متاسفانه اغلب در زمان ترافیک رانندگان نیز به دنبال میانبرها و مسیرهای شخصی میگردند. ورود ناگهانی از خیابانهای فرعی، توقفهای غیرضروری، پارک دوبله و بیتوجهی به حق تقدم، همه و همه اثر ترافیک را تشدید میکنند. ریشه این رفتارها بخشی به فرهنگ برمیگردد؛ این امر ضرورت نیاز به ورود سازمان های مردم نهاد و مرتبط برای نهادینه کردن فرهنگ رانندگی در جامعه را نشان می دهد.
اما همه این مشکلات نشان میدهد باید یک تغییر جدی و ساختاری در مدیریت ترافیک تبریز رخ دهد. نخستین گام آن است که مسئولان شهری بپذیرند مدیریت ترافیک تنها با نصب تابلو یا یکطرفه کردن خیابان ها حل نمیشود. ترافیک یک پدیده «پویا»ست و نیازمند مدیریت لحظهای و هوشمند. بهکارگیری روشهای علمی کنترل جریان، توسعه شبکه حملونقل عمومی، افزایش خطوط بیآرتی و مترو، و طراحی «کمربندهای ترافیکی» از جمله اقداماتی هستند که میتوانند وضعیت را بهبود دهند.
از طرف دیگر، لازم است زیرساختها به سمت شبکهای منسجم و استاندارد سوق یابند. باید شریانهایی ایجاد شوند که بار ترافیکی را پخش کنند، نه آنکه همه خودروها را به چند نقطه مشخص هدایت کنند. ساخت بزرگراههای جدید، اصلاح هندسی تقاطعهای بحرانی، ایجاد مسیرهای جایگزین و تکمیل شبکه رینگهای دورنشهری از ضرورتهای امروز تبریز است.
البته نقش شهروندان نیز انکارناپذیر است. وقتی ظرفیت واقعی شهر تنها ۳۶۰ هزار خودرو است، طبیعی است که برای مثال در برابر ۸۵۰ هزار وسیله نقلیه تاب نیاورد. استفاده از حملونقل عمومی، پیادهروی، دوچرخه و کاهش سفرهای غیرضروری بهویژه در ساعات اوج، رفتارهایی هستند که هر شهروند میتواند برای کمک به مدیریت ترافیک از آنها استفاده کند. اما این رفتارها تنها زمانی پایدار خواهند شد که مدیریت شهری نیز شرایط لازم را فراهم کند؛ یعنی سیستم حملونقل عمومی نه تنها در دسترس، بلکه قابل اعتماد و سریع باشد.
در نهایت باید گفت که تبریز یک شهر تاریخی با ظرفیتهای فراوان است که میتواند الگویی برای شهرهای دیگر باشد؛ اما برای رسیدن به چنین جایگاهی، باید ترافیک بهصورت علمی و ساختاری مدیریت شود. شهروندان تبریز شایسته شهری هستند که حرکت در آن آسان، زمانبر نبودن و همراه با آرامش باشد. برای رسیدن به چنین شهری، باید مدیریت ترافیک را جدیتر گرفت؛ نه فقط با ایجاد محدودیت، بلکه با برنامهریزی هوشمندانه، حضور فعال دستگاههای مسئول و بازطراحی زیرساختهای شهری. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود پیک ترافیک تبریز از ساعت ۱۹ تا ۲۱، به جریانی روان و قابلمدیریت تبدیل شود





