سر نخ گم شده است/ نیم نگاهی به حل معظل آسیب های اجتماعی
سر نخ گم شده است/ نیم نگاهی به حل معظل آسیب های اجتماعی

درختواره آسیب های اجتماعی را که میکشیم برخی معضلات ریشه مشکل هستند و برخی معضلات پیامد، برخی پر رنگ هستند و برخی کمرنگ ولی همه کمابیش به یک مسئله معترفند که خانواده مهمترین نقش را در حل این معضلات دارد . قلم پرس، زمان: سه شنبه ۱۷ مهر ۹۷  مکان: سالن ستاد بحران استانداری آ.ش  ساعت: […]

درختواره آسیب های اجتماعی را که میکشیم برخی معضلات ریشه مشکل هستند و برخی معضلات پیامد، برخی پر رنگ هستند و برخی کمرنگ ولی همه کمابیش به یک مسئله معترفند که خانواده مهمترین نقش را در حل این معضلات دارد .

قلم پرس، زمان: سه شنبه ۱۷ مهر ۹۷  مکان: سالن ستاد بحران استانداری آ.ش  ساعت: ساعت ۹:۳۰  البته ما کمی با تاخیر به جلسه رسیدیم، دور تا دور میز های سالن پر است و افراد به نوبت خود را معرفی می کنند،

مسئول فلان سمن، مشاوره خانواده فلان جا، کارشناس ارشد و مشاوره فلان ارگان … و همه از دغدغه هایشان می گویند، از مورد های متفاوتی که در طول سالهای کاری، آنها را به خود مشغول کرده بود.کارگاه شروع میشود. مسئول اجرای برنامه برگه هایی را دست مهمان ها می دهد؛

دختران فراری، زنان سرپرست خانوار،زباله گردی، فضای مجازی، وهزاران معضل دیگر از این دست؛هرکدام از اعضا قرار است نکاتی را پیرامون عنوان مطرح بیان نمایند،برخی معضلات نام آشناست، سنگین است ولی به زندگی مسالمت آمیز با آنها عادت کرده ایم، ولی برخی غریبه اند هنوز گوشهایمان به ضرب آهنگ سنگین صدایشان انس نگرفته .گروه بندی می شویم وکارگاه به شکل عملی آغاز می شود، حرفها زده می شود نظرها گفته میشود، …و کارگاه آن روز تمام می شود و یکشنبه آینده روز دیگری است برای شلوغی های سالن ستاد بحران استانداری وباز ادامه قصه پر هیاهوی آسیب های اجتماعی …

و من در این میان با ذهنی درگیر تر از همیشه روز ها را سپری می کنم،نگاه می کنم، حرف میزنم، می شنوم و می نویسم .

انگار به دنبال تکه های گمشده یک پازل هزار تکه ای باشی بسیار سردرگم و کلافه. هر چه صغری وکبری می چینم و قضیه منطقی درست می کنم نتیجه حاصل نمی شود .

درختواره آسیب های اجتماعی را که میکشیم برخی معضلات ریشه مشکل هستند و برخی معضلات پیامد، برخی پر رنگ هستند و برخی کمرنگ ولی همه کمابیش به یک مسئله معترفند که خانواده مهمترین نقش را در حل این معضلات دارد .

ومن یقین دارم که سرنخ حل معمای آسیب های اجتماعی را در خانواده باید جستجو کرد.

چرا که [ پیکره اجتماع از سلول های خانواده تشکیل شده است] (بیانات ۱۱/۱۲/۷۳) و با هر ازدواج [سلول جدیدی را به پیکره جامعه اضافه میکنیم؛ بنابراین سعی کنید این سلول، سالم و با نشاط و فعال و برای مجموعه این پیکره، مایه عزت،افتخارو پیشرفت باشد.](بیانات ۱۸/۶/۶۲)

[هر خانواده ای یکی از سلولهای پیکره اجتماع وبدنه اجتماع است . وقتی اینها سالم بودند وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنه جامعه، یعنی آن پیکره جامعه سالم خواهد بود.](بیانات ۸/۳/۸۱)

[ نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت می کند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن غیر از سلول ها چیزی دیگری نیست. هر جهازی مجموعه سلولهاست. اگر ماتوانستیم سلول ها را سالم کنیم ،پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله انقدر اهمیت دارد] (بیانات ۱۴/۱۰/۹۰)

خانواده کلمه طیبه است، کلمه طیبه (اشاره به سوره مبارکه ابراهیم آیه ۲۴ ) هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی میتراود و به پیرامون خودش نفوذ میدهد. کلمه طیبه همان چیزی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح به بشر اهدا کرده است ] (بیانات ۱۵/۱۲/۷۹)

جامعه اسلامی ، بدون بهره مندی کشور از نهاد خانواده سالم ، سرزنده و بانشاط ، اصلا امکان ندارد پیشرفت کند ، بالخصوص در زمینه فرهنگی،و البته در زمینه های غیر فرهنگی، بدون خانواده خوب ،امکان پیشرفت نیست ] (بیانات ۱۴/۱۰/۹۰)

بنابراین ریشه اکثر اآسیب های اجتماعی را در خانواده یافتیم خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی و البته تاثیر گذارترین آنهاست . خانواده به منزله خشت اول جامعه است، آسیب های اجتماعی کجی هایی هستند که بواسطه آن خشت اول کج بوجود آمده اند .

با بررسی آسیب های اجتماعی به این نتیجه می رسیم که برخی از آسیب ها طراحی شده اند برای ضربه زدن به فرهنگ ما، آسیب های تحمیل شده تبعات و آسیب های جدیدی را به جامعه تحمیل می کند .

مثلا آسیب اجتماعی با عنوان روابط آزاد جنسی [ این که می بینید غربی ها در داخل کشورهای شرقی کشور های اسلامی ، کشور های آسیایی ، این همه سعی می کنند شهوت رانی را رواج بدهند، برای چیست این ؟ یکی از عللش همین است که می خواهند با این کار خانواده ها را متلاشی کنند، تا فرهنگ اینها را تضعیف کنند تا بتوانند سوار اینها بشوند. چون یک ملتی تا فرهنگش تضعیف نشود، کسی نمیتواند او را مهار کند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشود و اورا براند .آن چیزی که ملتها را بی دفاع می کند، دست اجانب اسیر میکند، از دست دادن هویت فرهنگی است این کارهم، با بر هم خوردن بنیاد خانواده در جامعه، آسان می شود برای استعمار گر ها و دشمن ها ]( بیانات ۲۶/۱/۷۷)

پس حال که به یقین رسیدیم [ جامعه ی بی خانواده جامعه آشفته ای است، جامعه نامطمئنی است، جامعه ای است که در آن مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسل ها به یکدیگر آسان منتقل نمی شود جامعه ای که در آن تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمی گیرد. اگر جامعه ای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد، انسان در بهترین پرورشگاه های خود، پرورش پیدا نخواهد کرد.]( بیانات ۲۹/۱۰/۷۷) [خانواده خوب یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند، باوفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح هم دیگر را گرامی و مهم بدارند، این درجه اول . بعد اولادی که در آن خانواده به وجود می آید؛ نسبت به او احساس مسئولیت کنند، بخواهند اورا از لحاظ مادی و معنوی به سلامت برسانند، چیزهایی به او یاد بدهند، به چیزهایی اورا وادار کنند، از چیزهایی اورا باز دارند و صفات خوبی را در او تزیق کنند. یک چنین خانواده ای اساس همه ی اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانواده ای خوب تربیت می شوند، با صفات خوب بزرگ می شوند،با شجاعت ،با استقلال عقل، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرات ، با جرات تصمیم گیری، با خیر خواهی ، – نه بد خواهی-  با نجابت، خب وقتی مردم جامعه ای این خصوصیت را داشته باشند یعنی خیر خواه، نجیب و شجاع و عاقل و متفکر باشند و قدرت اقدام داشته باشند این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید.](بیانات ۱۲/۹/۷۹) [ جامعه ای که این طور خانواده ها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید ونجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد می تواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانواده ای نبود بزرگترین مصلحین هم بیایند نمی توانند جامعه را اصلاح کنند](بیانات ۱۴/۶/۷۲)

به نظر میرسد تکه ها پازل کم کم تکمیل میشود، نقطه آغاز حرکت مشخص شده است. هرچند کارگاه های استانداری به ظاهر تمام شده است ولی کار ما تازه شروع شده است. پس باید با شتاب و دقت بیشتری برای رسیدن به مقصد حرکت کرد.

 

نگارنده: الهام قاسمیان دیزجمهر /  کارشناس ارشد فقه وحقوق اسلامی