یادداشت/ بانو بود و یک کوچه بی حرمتی
و به خانه رفت. به همان خانه که رفته بود به نگاشتن کلامی که خدا با پدر بانو گفته بود. به خانه رفت و خاموش خاموش سوخت تا خرمن کلام خدا نسوزد، و از هر سنبل آن یکصد خوشه سنبل بروید و زمین ساکنانش را نبلعد.
و به خانه رفت. به همان خانه که رفته بود به نگاشتن کلامی که خدا با پدر بانو گفته بود. به خانه رفت و خاموش خاموش سوخت تا خرمن کلام خدا نسوزد، و از هر سنبل آن یکصد خوشه سنبل بروید و زمین ساکنانش را نبلعد.