۸۵ درصد خانواده‌ها گرفتار طلاق پنهان/نارضایتی جنسی از عوامل خیانت زوجین/ امروز برخی زنان نیز درگیر روابط فرازناشویی شدند
۸۵ درصد خانواده‌ها گرفتار طلاق پنهان/نارضایتی جنسی از عوامل خیانت زوجین/ امروز برخی زنان نیز درگیر روابط فرازناشویی شدند

کارشناسان افزایش آسیب های اجتماعی را ناشی از پنهانکاری وعدم تمایل مسئولان در برخورد واقع بینانه با مشکلات می‌دانند. به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری خانه ملت: افزایش آمار طلاق، ازدواج سفید، خیانت و … امروز به حدی رسیده که به گفته برخی کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسی وضعیت جامعه را اگر نگوییم در حالت بحران بلکه در […]

کارشناسان افزایش آسیب های اجتماعی را ناشی از پنهانکاری وعدم تمایل مسئولان در برخورد واقع بینانه با مشکلات می‌دانند.

به گزارش قلم پرس به نقل از خبرگزاری خانه ملت: افزایش آمار طلاق، ازدواج سفید، خیانت و … امروز به حدی رسیده که به گفته برخی کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسی وضعیت جامعه را اگر نگوییم در حالت بحران بلکه در شرایط نگران کننده‌ای قرار داده است. به همین بهانه در نشستی با حضور اصغر مهاجری جامعه‌شناس، پروانه سلحشوری رئیس فراکسیون زنان و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و لیلا مشرفیان روانشناس به واکاوی و بررسی دلایل بروز آسیب هایی که خانواده امروزی با آن روبرو است پرداختیم.

اصغرمهاجری اگرچه معتقد به شرایط بحرانی در خانواده امروزی نیست اما تاکید دارد که مسئولان باید گوش به زنگ باشند، او هر گونه تغییر در شرایط خانواده امروزی اعم از افزایش طلاق، تنها زیستی و زندگی مجردی، افزایش سن ازدواج، ازدواج سفید و … را متاثر از تغییر در ساحت های مختلف اجتماع می داند که باید با نگاهی علمی و کارشناسانه به آن نگریست. او اگرچه با هرگونه دخالت دولت در زندگی خصوصی افراد مخالف بوده و به عبارتی دولتی شدن خانواده ها را آسیب زا می داند اما به شدت نقش فقها و عالمان حوزوی  را در حل مشکلات خانواده امروز موثر می داند.

لیلا مشرفیان روانشناس اما آسیب های اجتماعی – روانی خانواده امروزی را ناشی از نبود آموزش در سنین پایین و در مدارس عنوان می‌کند و می‌گوید: بی توجهی نهادهای دولتی، مدارس و رسانه ها به آموزش افراد در زمینه شناحت جنس مخالف، راه‌های برقراری ارتباط و آموزش های قبل و بعد از ازدواج خانواده امروز را در وضعیتی قرار داده که تحت عنوان بحران از آن یاد می شود.

پروانه سلحشوری اما بی‌توجهی به نظر کارشناسان و متخصصان فن در تدوین طرح‌ها و لوایح مرتبط با خانواده را مورد نقد قرار می‌دهد. او که با هرگونه دخالت نهادهای دولتی و همچنین نهاد قانونگذری در زندگی خصوصی افراد با هدف کاهش آسیب‌های خانواده امروز مخالف بوده و آن را نوعی دستکاری غیرکارشناسانه می داند معتقد است: در کنار اینکه باید از دولتی کردن خانواده‌ها پرهیز کرد اما باید در تدوین طرح‌ها و لوایح و همچنن تصویب قوانین در حوزه خانواده به شکلی محتاطانه و با نظر کارشناسان فن وارد عمل شد.

متن کامل مناظره خانه ملت با هدف واکاوی آسیب های اجتماعی متوجه خانواده امروزی و راهکارها برای عبور از آن را در ادامه می‌خوانید:

خانه ملت: آمارها در حوزه‌های مختلف بیانگر این واقعیت است که امروز با حجم زیادی از آسیب‌های اجتماعی روبرو هستیم، آسیب هایی که در راس آن خانواده‌ها را هدف گرفته است. آمار طلاق، ازدواج سفید، خیانت و … تا  حدی افزایش داشته که از آن تحت عنوان بحران یاد می‌شود. آقای دکتر چه اتفاقی افتاده که ما شاهد تغییر جدی هم در شکل و هم در محتوای خانواده‌ها هستیم به شکلی که عنوان می‌شود بنیان خانواده‌ها سستی بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند؟ علت این تغییرات چیست؟

مهاجری: برگردیم به پرسش حضرتعالی و به نوعی بیان مساله شما. من جامعه شناس و یافته های پژوهشی من نشان نمی‌دهد که مشکل تا این اندازه جدی و حاد است به طوریکه در این زمینه وارد بحران شده و بنیان‌های خانواده در حال فروریختن است. می‌شود این نگاه را عوض کرد و همه اشکالی که امروز خانواده ها با آن روبرو هستند را در فرآیند تغییر مورد بررسی قرار داد. شاید اگر نگاه‌مان را عوض کنیم مساله در این حد حاد نباشد. باید بپذیریم که زمان‌های مختلف، ساختارهای مختلف، ساحت‌های اجتماعی متفاوت، پدیده‌ها و نهادهای متفاوتی را طراحی می‌کند و به همین دلیل در فرآیند تغییرات، شما مدام در حال برساخت هستید اما به دلیل اینکه افراد مطابق برساخت های جدید جامعه پذیر نشدند بنابراین هر پدیده نو و تازه ای برایشان عجیب و غریب می نماید و احساس می کنند چیز عجیبی آمده و همه چیز را بر هم زده است.

در چنین شرایطی نگاه افراد این است که فرم و محتوای جدید مغایر با نظام ارزشی و معیارین جامعه است پس حتما اتفاقی رخ داده است. نمی‌گویم ما مشکل و مساله نداریم داریم؛ اما حاد  و بحرانی نیست. ما باید تغییرات در خانواده را متناسب با تغییرات اجتماعی که در ساحت‌های مختلف جامعه رخ می‌دهد بپذیریم، اگر بخواهیم این تغییرات را بپذیریم باید دوباره جامعه پذیر و دوباره فرهنگ پذیر شویم تا احساس کنیم که نظام های ارزشی جدید غریبه نیستند.

نکته ظریف‌تر اینکه نظام خانواده در ایران چند دهه‌ای در حال پوست انداختن و گذار است. ما به شدت از نظام خویشاوندی وارد خانواده گسترده شدیم، این سرعت گذار از نظام خویشاوندی به خانواده گسترده را در گذر از خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای نمی‌توانیم ببینیم ولی می‌توانیم تجربه کنیم به طور مثال ما به لحاظ نومکانی، عروس و دامادها را نومکان کردیم ولی به لحاظ سایر بخش‌های خانواده به خانواده هسته‌ای گذر نکردیم. عدم گذر از خانواده گسترده به هسته ای یا گرفتار شدن در یک گذر شبه‌ هسته‌ای ما را دچار مشکلات جدی کرده که تبعات خود را در خانواده نشان می‌دهد به طوریکه امروز همه را نگران کرده است.

اما بُعد دیگر ماجرا این است که ما تحولاتی را در خانواده می بینیم که بستر آن در خانواده نیست بلکه نتیجه و پیامد بسیاری از اقدامات مداخله‌ای نهادهای دولتی و تغییرات دیگر در سایر ساحت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه است. به طور مثال می‌توان گفت اکثریت تام اقدامات مداخله‌ای که نهادهای عمومی و دولتی در امور خانواده امروزی انجام می‌دهند به دلیل اینکه ارزیابی‌های اجتماعی و فرهنگی آن‌ها ( اتاف ) انجام نمی شود دارای پیامدهایی هستند که بر ساحت خانواده می نشیند یعنی خانواده تاوان تصمیمات اشتباهی را می‌دهد که نباید گرفته شود مثلا در گذر مجالس گذشته، مجلس در دوره‌ای از طریق سازمان ملی جوانان به موضوع ازدواج جوانان ورود پیدا کرد که نتیجه ای نداشت، نتیجه ورود به ساحت خصوصی خانواده این است که نه تنها آثار مثبتی ندارد بلکه شاهد پیامدهای منفی آن هستیم.

یا به طور مثال زمانیکه تصمیماتی در حوزه مسکن اتخاذ می شود که متناسب با اوضاع روز جامعه نیست (براساس مطالعات داخلی و خارجی عرض می کنم) پیامد آن روی خانواده می نشیند و لذا اگر می خواهیم غبار از چهره خانواده و این مشکلاتی که شما اشاره کردید بزداییم ضمن تغییر نگاهی که اول عرض کردم، باید نظام ها و نهادهای اجتماعی بدانند و مراقب باشند که تصمیمات گاها ناصواب شان پیامدهایی تولید می‌کند که ساحت خانواده را دچار تزلزل می‌کند. به همین دلیل بارها به رئیس مرکز پژوهشها و برخی نمایندگان مجلس عرض کردم قبل از اینکه نمایندگان وارد مصوبات شوند اتاف های طرح ها (ارزیابی های اجتماعی و فرهنگی طرح‌ها) را انجام دهند، تنها در این شرایط مصوباتی خواهیم داشت که موثر بوده و آسیب زا نباشد. البته در دولت و قوه قضائیه هم باید در تمامی تصمیم‌گیری‌ها به ارزیابی اجتماعی و فرهنگی طرح ها و لوایح به ویژه طرح های مرتبط با خانواده توجه جدی شود تا در صورت ضررده بودن از تصویب آن اجتناب شود یا تعدیل هایی در آن انجام شود که متاسفانه هیچ کدام از این ها اتفاق نمی افتد.

ببینید نکته این است که چون خانواده ها نماینده ای برای سخن گفتن ندارند مدام شاهد اقدامات مداخله ای از سوی نهادهای دولتی و عمومی در خانواده ها هستیم که تبعات منفی آن به مرور زمان حالت انباشتی پیدا کرده بنابراین نتیجه این می شود که ما امروز خانواده‌ها را در انبوهه ای از مشکلات می بینیم که نگران کننده است، ضمن اینکه از نظر فرهنگی نیز دچار ترس می شویم و تعابیری مثل بحرانی شدن وضعیت خانواده ها به کار می بریم (البته من معتقد به بحران نیستم) که حل آن مقداری سخت تر است.

با دستکاری خانواده ها از سوی نهادهای دولتی و قانونگذار مخالفم

خانه ملت: خانم سلحشوری برداشت من از صحبت‌های آقای مهاجری این است که تغییرات امروز در سبک زندگی و شکل و محتوای خانواده‌ها متناسب و براساس شرایط روز جامعه است به عبارتی جامعه امروز با تغییراتی همراه بوده که اثرات خود را بر خانواده‌ها گذاشته که اجتناب‌ناپذیر است. در واقع خانواده ها باید متناسب با تغییرات موجود خود را هماهنگ کنند بنابراین ما در شرایط بحرانی نیستیم، نظر شما چیست؟ آیا وضعیت امروز در خانواده ها را در حالت بحران می دانید اگر بله، راهکار عبور از بحران چیست؟

سلحشوری: از صحبت‌های دکتر مهاجری تشکر می‌کنم که به صورت علمی بحث را باز کردند اما فکر می کنم من کمی ساده‌تر موضوع را آغاز کنم؛ وقتی بحث آسیب‌های خانواده همچون افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج، ازدواج سفید یا خیانت و… مطرح می شود تنها یک پدیده نیست بلکه جزئی است که خود معلول علت های متعددی است که آقای دکتر به درستی به برخی از علل اشاره کردند اما من به حوزه قانونگذاری برمی‌گردم، به شخصه با ورود نهادهای دولتی و قانونگذاری به ساحت خانواده ها برای حل آسیب هایی که متوجه آن است مخالفم، یعنی با دستکاری خانواده توسط نهادهای دولتی و قانونگذار و اینکه بخواهند روندهایی را به صورت اجباری به خانواده ها تحمیل کنند مخالف بوده و معتقدم هر اقدامی در این زمینه اثر معکوس می گذارد.

هنجارهای تعریف شده از سوی دولت با هنجارهای رایج بین مردم متفاوت است

نکته دیگر اینکه هنجارهای تعریف شده توسط دولت با هنجارهای رایج بین مردم متفاوت است. زیر پوست شهر چیز دیگری می گذرد اما ما چیز دیگری را نشان می دهیم؛ وقتی نتوانیم اتفاقاتی که رخ می دهد را به درستی ارزیابی کنیم برای حل مسئله دچار مشکل هستیم؛ وقتی من نماینده مجلس ارزیابی درستی از جامعه و به تبع آن خانواده ای که در حال گذار است ندارم متوسل به قانون هایی می‌شوم که بازخورد ندارند؛ مثلا ما نمایندگان در برنامه ششم مصوب کردیم که باید ازدواج آسان و موفق را تسهیل کنیم؛ واقعیت این است که ما ازدواج آسان را مصوب کردیم اما این قانون نه راهکاری ارائه نمی دهد و نه دولت دخالت هایی به نفع جامعه می‌کند بنابراین قانون تنها در حرف می ماند و بعید می دانم به مرحله عمل برسد. تصور ما این است که با ده میلیون وام ازدواج مشکل خانواده حل می‌شود در حالی که این طور نیست، شاید ده میلیون برای آغاز یک زندگی آن هم در مناطقی خاص مفید باشد ولی این ده میلیون ها کاری برای بهبود وضعیت خانواده ها نخواهد کرد.

انتقاد از برگزاری همایش چندهمسری/ از علل بروز خیانت چند همسری است

از طرف دیگر یکی دیگر از آسیب هایی که امروز متوجه خانواده ها است موضوع خیانت است، وقتی ما تبلیغ هایی در جامعه می کنیم که خود باعث خیانت و سست شدن بنیان خانواده ها می شود نباید انتظار تحکیم بنیان خانواده ها را داشته باشیم. شما ببینید چند وقت پیش ما همایش چند همسری داشتیم، سوال این است که آیا در این مملکت هیچ مشکلی وجود ندارد که آقایان با برگزاری همایشی تجارب چند همسری خود را ارائه می کنند، تجارب چند همسری جز اینکه به خانواده آسیب بزند آیا ثمر دیگری دارد؟ حداقل از نظر جامعه شناختی چند همسری آسیب زا است، جالب است بدانید که یکی از علل خیانت اتفاقا همین چند همسری است، اینکه مرد اجازه داشته باشد ۴ همسر و n صیغه انجام دهد برای زن امروز با رشدی که پیدا کرده قابل قبول نیست؛ زنان امروز نمی پذیرند که یک مرد از آزادی های مفرط برخوردار باشد اما زن را محدود کنیم، متاسفانه در این شرایط است که خیانت شکل می گیرد، خیانت از عدم اعتماد و عدم رضایت به وجود می آید.

از منظر دیگر ما تنها مشکل خیانت را نداریم امروز روابط بین افراد خانواده، گفت وگوی اعضای خانواده و تعامل آنها همگی دچار مشکل شده که اگر توجه جدی به این موارد وجود داشت شاهد خیانت بین زن و مرد نبودیم یا حداقل این رفتارها کاهش پیدا می کرد. وقتی من به عنوان قانونگذار و صدا وسیما به عنوان رسانه نتوانستیم به درستی مشکلات مملکت و خانواده را دریابیم و خانواده را به سمت همدلی، همیاری و کمک سوق دهیم طبیعی است که شاهد آسیب‌هایی که امروز متوجه خانواده هاست باشیم.

ببینید به تعبیر آقای دکتر مهاجری ما امروز با تغییر ساحت‌ها و ساختارها در عرصه های مختلف اجتماع روبرو هستیم که تاثیر خود را بر نهاد خانواده خواهد داشت، به طور مثال ما امروز با علاقمندی جوانان به استقلال که در بسیاری کشورها امری عادی است روبرو هستیم اما در ایران هنوز آن را تابو می دانیم در حالیکه این روند در تغییرات اجتماعی رخ می دهد بنابراین به جای اینکه آن را بحران تلقی کنیم باید بتوانیم راه سالم و موفق را پیدا کنیم، به جای آنکه نگاهمان به تغییرات به عنوان بحران باشد باید با پدیده های اجتماعی به صورت عینی، ملموس و واقعی برخورد کرده و راه حل هایی برای آن ها ارائه کنیم در غیر این صورت برخوردهای انتزاعی و غیرواقعی با تغییرات اجتماعی راه به جایی نخواهد برد.

به طور مثال اینکه ما در مجلس برای ترغیب جوانان به ازدواج طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده را بررسی کرده و به دنبال این هستیم که دولت را موظف به تامین مسکن برای همه افراد کنیم راه به جایی نخواهد برد زیرا همه به خوبی می دانیم که دولت اعتباری برای اجرا ندارد، پس موظف کردن ما چه سودی دارد؟ یا مثلا اینکه به ازای تولد هر فرزند یک میلیون پاداش در نظر گرفته شود، به وا قع این مبلغ در درازمدت چه تاثیری خواهد داشت؟

در گذشته خیانت بیشتر از سوی مردان بود؛ امروز برخی زنان نیز درگیر روابط فرازناشویی شدند

خانه ملت: خانم دکتر مشرفیان شما آسیب‌هایی که امروز خانواده ها با آن روبرو هستند از جمله افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق، گرایش به ازدواج سفید، خیانت های زوجین و … را ناشی از چه می‌دانید، آیا نگاه شما این است که تغییراتی متناسب با شرایط روز جامعه در خانواده‌ها ایجاد شده که غیرطبیعی نبوده و باید امکان فهم و برخورد صحیح با آن از سوی مسئولان و تصمیم‌سازان وجود داشته باشد یا اینکه واقعا در شرایط بحران هستیم. از نگاه روانشناسان باید موضوعاتی که به آن اشاره شد را در قالب ناهنجاری تفسیر کرد یا تغییرات؟

مشرفیان: استفاده از واژه بحران به اندازه‌ای حساس است که در کاربرد آن باید احتیاط کرد، اما من از آسیب‌هایی که شما اشاره کردید تحت عنوان آسیب اجتماعی – روانی یاد می‌کنم. ببینید امروز روانشناسان و مشاوران چه به صورت حضوری و چه تلفنی با تماس‌ها و مراجعاتی روبرو هستند که مسئله اصلی آنها خیانت است. بر اساس یک تجربه شخصی عرض می‌کنم زمانی که مشاوره تلفنی انجام می‌دادم از ۲۰ مورد تلفن در یک روز، ۱۵ مورد آن به خیانت همسر اشاره داشت. اگر در گذشته بیشتر خیانت از سوی مردان مطرح بود و در موارد معدود خیانت زنان را داشتیم ولی امروز برخی از زنان درگیر روابط فرازناشویی یا خیانت شدند، پس این نشان می‌دهد در خانواده‌ها با آسیب هایی از جمله خیانت روبرو هستیم که نمی‌توانیم از آن چشم‌پوشی کنیم بلکه باید با آن روبرو شده و ببینیم چه سیاستی می‌توان در پیش گرفت.

عوامل زیادی باعث شده که شاهد خیانت بین زوجین و اینکه افراد به صورت پنهانی وارد رابطه دیگری شوند باشیم چون علنی کردن آن تابو است و آسیب‌هایی به دنبال دارد. بروز چنین رفتاری گاهی ناشی از عوامل روانشناختی است یعنی خلاء‌های روحی و روانی فرد اعم از زن و مرد که البته شیوع آن در مردان بیشتر است. همچنین این رفتارها می‌تواند ناشی از عزت نفس پایین، اضطراب زیاد (فوبیا) و افسردگی باشد. گاهی اوقات به رابطه فرد با همسر بازمی‌گردد به این معنی که ممکن است نقایص یا کمبودهایی مثل پایین بودن مهارت‌های گفت وگویی یا جنسی در رابطه وجود داشته باشد که افراد مهارت حل تعارض را نداشته باشند. البته ممکن است در مواردی هم زوجین از روش‌های فرزندپروری آگاهی کافی نداشته و در این زمینه پدر و مادر به مشکل برمی خورند که همین موضوع باعث می‌شود فردی که دچار تنش بیشتری شده به سمت رابطه دیگری منحرف شود.

از طرفی در مواردی هم مسائل ارتباطی منجر به بروز خیانت می‌شود یعنی عدم جذابیت همسر یا از بین رفتن جذابیت همسر به مرور زمان منجر به چنین رفتاری می‌شود. در مواردی هم هیجان‌خواهی افراد به خیانت منجر می‌شود، بسیاری از افراد در بسیاری از تحقیقات اشاره می‌کنند که هیچ هیجانی در رابطه خود ندارند و بنابراین به سمت رابطه دیگر می‌روند.

تجارب نشان می‌دهد که اجازه‌هایی که عرف و شرع و قانون به صورت تلویحی یا مستقیم به مرد می‌دهد به طور مثال اینکه مردان بتوانند چند همسر یا صیغه داشته باشند ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند اگرچه ممکن است شرع به یک مورد خاص اشاره داشته باشد که به طور مثال مرد در شرایط خاص می‌تواند همسر دوم داشته باشد با فرض اینکه بحث عدالت و انصاف هم در رابطه وجود داشته باشد ولی آیا همه افرادی که متأهل هستند به آن درجه از بلوغ روانی، فکری و پختگی رسیده اند که با تشخیص درست دست به این کار بزنند. توجه داشته باشید مجوزی که شرع، عرف و قانون می‌دهد شاید برای عموم مردم آنقدر جا افتاده و شفاف نباشد بنابراین منجر به بروز رفتارهای خیانت آمیز شود.

گاهی اوقات شرایط و موقعیت‌های وسوسه‌کننده فردی را که به بلوغ روانی نرسیده و مسئولیت‌پذیری و تعهد لازم را ندارد در موقعیت تزلزل قرار می دهد به طوریکه شخص وارد رابطه جدید و به عبارتی خیانت و به تبع آن طلاق اجتماعی یا حقوقی می‌شود.

مسئولیت‌پذیری موضوعی است که مورد توافق متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسان است به این معنی که افرادی که مسئولیت‌های اجتماعی خود را به خوبی انجام نداده، مشارکت اجتماعی ندارند، افرادی قانون‌گریز هستند و حقوق شهروندی را رعایت نمی کنند احتمالا بیشتر دچار خیانت‌های زناشویی می شوند؛ بر این اساس افراد باید از همان ابتدا تحت آموزش قرار گیرند، مسئولیت به آنها داده و از آن‌ها مسئولیت خواسته شود که در این بخش نهادهای آموزشی و پرورشی می‌توانند موثر واقع شوند. از طرفی بحث آموزش خانواده‌ها مثل آموزش مهارت‌های زندگی و آموزش‌های قبل از ازدواج هم باید مورد توجه ویژه باشد که در این زمینه آموزش وپرورش و رسانه‌ها می توانند در بحث جلوگیری از بروز رفتارهای آسیب زا در خانواده مثل خیانت ایفای نقش کنند.

اکثر خانواده‌های ایرانی دچار طلاق اجتماعی هستند

خانه ملت: آقای دکتر مهاجری شما اشاره کردید موضوعاتی که امروز از آن تحت عنوان آسیب یاد می‌شود اگر با نگاهی متفاوت و بر اساس تغییرات در ساحت‌های مختلف جامعه نگریسته شود، نه تنها بحران تلقی نشده بلکه کاملا طبیعی می‌نماید، خب مجموعه‌ها ونهادهایی که بتوانند خانواده ها را به این سطح از آگاهی برسانند که متناسب با تغییرات پیش بروند و در واقع خود را بازجامعه پذیر و بازفرهنگ‌پذیر کنند چه مجموعه‌هایی هستند؟ به طور مثال در بحث خانواده و آموزش مهارت های زندگی کدام نهادها می توانند موثر عمل کنند؟

مهاجری: من در تکمیل فرمایشات خانم دکتر مشرفیان عرض کنم که برداشت من جامعه شناس و پژوهش‌های انجام شده نشان می دهد آنچه که منجر به خیانت شده و در حقیقت به مباحث سکشوال و جنسی مرتبط است خیلی به حوزه افراد و مباحث روانشناختی باز نمی‌گردد بلکه جامعه من و فرهنگ مریض من به دلیل اینکه در این حوزه دچار مشکل و آسیب است اشخاص نامتعادل و نامتوازن یا بیماری را تولید می‌کند؛ در واقع مشکل در نهادهای اجتماعی هم نیست بلکه در نظام فرهنگی ماست که پایه های آن نه بر مبنای ادبیات دینی ما قرار داده شده و نه بر اساس یافته های دانشی و علمی.

در دهه ۸۰ بارها در زمینه افزایش آسیب ها از جمله خیانت و طلاق که متوجه خانواده ها است هشدار دادیم، در همان مقطع ۳۰ تا ۴۰ برنامه تلویزیونی پخش کردیم و فریاد زدیم، از دوستان حوزوی خواهش کردیم با ما به بحث بنشینند و همان موقع اعلام کردیم طبق برآورد ما بیش از ۸۵ درصد جامعه ایرانی در طلاق پنهان و به تعبیر جامعه شناسان در طلاق اجتماعی قرار دارند.

بر اساس برآورد ما فرآیند طلاق ۱۳ مرحله است؛ در چندین مرحله فرد یا زوجین اگرچه در فرآیند طلاق هستند اما به هیچ عنوان متوجه نیستند که در این فرآیند قرار دارند، زمانی که طلاق بروز و ظهور پیدا می کند افراد تازه متوجه می شوند که در فرآیند طلاق هستند. به طور مثال مرحله ششم این طلاق، طلاق اجتماعی نامگذاری شده است، طلاق اجتماعی به همان مرحله ای گفته می شود که خانم می‌گوید اگر مطلقه شوم انگ اجتماعی پیدا می‌کنم یا اینکه استقلال مالی ندارم به همین دلیل خانواده‌های ما به خصوص در دهه ۸۰ (البته اکنون کمرنگ شده است) قدرت انتقال از طلاق اجتماعی به طلاق حقوقی را که طلاق هفتم است نداشتند، با این حال ما در همان زمان و در حین بررسی‌ها متوجه شدیم که ۸۵ درصد خانواده‌های ما در طلاق اجتماعی یا پنهانی هستند، چرا من نام پنهان را برای آن در ایران انتخاب کردم زیرا فرد قدرت بیان آن را ندارد به خصوص که در دهه ۸۰ و قبل از آن تابو بود، اما در دهه ۹۰ اوضاع تا حدودی متفاوت شده است. همان موقع در نشستی با حضور دکتر تقی‌آزاد ارمکی و برخی نمایندگان پیش‌بینی کردم که طلاق و به ویژه طلاق حقوقی رو به رشد خواهد بود.

دلیل بیش از ۸۰ درصد طلاق‌های پنهان عدم تحقق شاخص رضایت جنسی است

واقعیت آن است که اکثر خانواده‌های ایرانی دچار طلاق اجتماعی هستند به این معنا که روابط پیوسته مثبت به روابط گسسته منفی تبدیل شده است، در این شرایط زوجین به جای تکمیل کردن یکدیگر همدیگر را تخریب می‌کنند. باید تاکید کنم که آثار و پیامدهای منفی طلاق اجتماعی بسیار بسیار بیشتر از طلاق حقوقی است، هم به لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی روی زوجین، هم روی فرزندان و هم روی روابط و مناسبات بیرون خانواده. همان زمان پرسش شد که دلیل افزایش طلاق اجتماعی چیست، ما برآورد کردیم که دلیل بیش از ۸۰ درصد طلاق اجتماعی یا پنهانی، مشکلات جنسی و یا به تعبیر دوستان حوزه روانشناسی عدم تحقق شاخص رضایت جنسی است، البته این موضوع را آن زمان کسی نپذیرفت. چندی بعد یکی از روانشناسان کشورمان بر اساس یافته‌های پژوهشی اعلام کرد که ۸۵ درصد دلایل طلاق در ایران ناشی از نارضایتی جنسی است. در واقع این نتیجه حاصل شد که دلیل عمده طلاق چه اجتماعی و چه حقوقی نارضایتی جنسی است.


میانگین بلوغ جنسی ۴ سال کاهش و میانگین سن ازدواج ۱۱ سال افزایش یافته است

برگردیم به یافته های پژوهشی، بر اساس یافته های پژوهشی کشور خودمان در حدود۴۰ سال پیش، میانگین بلوغ جنسی روی عدد ۱۵ سال و نیم و میانگین ازدواج هم روی ۱۵ سال قرار داشت که این آمار بر اساس آخرین پیمایش‌های ملی تغییر کرده به طوریکه هم اکنون میانگین بلوغ جنسی روی عدد ۱۱ سال و ۴ ماه قرار گرفته که حدود ۴ سال پایین آمده و میانگین ازدواج در دختران روی ۲۵ و برای پسران روی عدد ۲۸ سال به خصوص در شهرها قرار دارد. با یک محاسبه ساده متوجه می شویم که فاصله میان بلوغ جنسی و سن ازدواج یعنی ۲۶ سال و نیم، حدود ۱۵ سال است. پرسش این است که فرزندان ما در این ۱۵ سال چه می‌کنند. اگر فرزندان یک خانواده دو یا سه روز غذا نخورند و مریض شوند والدین چه می‌کنند؟ قطعا به صد پزشک مراجعه می کنند اما چرا نمی پرسند در این ۱۵ سال بچه‌های ما چه کار می کنند.

این یک گروه از آمار، حال آمار بعدی؛ ۴۰ سال قبل تحریکات جنسی روی عدد۱۰ بوده است یعنی بنده با ۵۰ سال سن هنوز مادرم را بدون روسری نمی‌بینم اما امروز تحریکات جنسی روی عدد هزار است یعنی من به عنوان فرزند مادرم را بدون روسری می بینم علاوه بر این مادرم در سایر دیدارها هم ممکن است بدون حجاب باشد، متراژ منازل بسیار کوچک شده و نفس جنسی اتاق ۹ متری والدین در اتاق کناری شنیده می‌شود، علاوه بر این تحریکات خیابانی، تحریکات تلویزیونی، تحریکات آن طرف آبی و تحرکات فضای مجازی هم وجود دارد. من نمی‌گویم این‌ها خوب یا بد است فقط می‌خواهم تاکید کنم تحریکات جنسی بالاست، هورمون‌ها خوب ترشح می‌کنند، غذا خوب خورده می‌شود، آموزش‌ها و پیام‌های غیررسمی بسیار زیاد است، تحریکات خیابانی زیاد است، تأکید می‌کنم درباره خوب یا بد بودن آن اظهارنظری نمی‌کنم فقط به عنوان عالم اجتماعی علت و معلول‌ها را مطرح می‌کنم، مجموعه این شرایط منجر به افزایش تحریکات جنسی شده این در حالی است که میانگین ارضای نیاز مشروع جنسی هم ۱۵ سال عقب رفته است. خب با این اوضاع شما بفرمایید ما در چه وضعیتی هستیم؟

برآوردن نیاز جنسی به صورت زیرزمینی در حال مد شدن است

واقعیت این است که من جوان به صورت زیرزمینی و غیرمستقیم نیاز جنسی را برآورده می‌کنم به طوریکه پدر و مادرم متوجه نمی شوند اما این موضوع هر چند به صورت زیرزمینی سپهر روانی جامعه را به هم می‌ریزد. مسئولان و والدین چه بپذیرند چه نپذیرند فرآیند جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری برآورده کردن نیاز جنسی به صورت زیرزمینی و یواشکی در حال مد شدن و جا افتادن و هنجار شدن است و قاعده های خود را پیدا می‌کند؛ به تعبیر دورکیم در چنین شرایط و زمانی که برآورده کردن نیاز جنسی به صورت زیرزمینی از مرز عبور کند از حالت مرضی به حالت به‌هنجار تبدیل می‌شود. مصداق آن هم این است که اگر شما همین امروز نزد جوانی بروید و بگوید روابط جنسی یواشکی ندارم یک مقدار با شک به او نگاه می کنید.

مطالبی که عرض می کنم بر اساس یافته های پژوهشی دقیق است، ما میزان دوشیزگی مناطق مختلف تهران را ارزیابی کردیم. ببینید عدد چقدر است؟ این در حالی است که این موضوع یکی از ارزش‌های اصیل جامعه ایرانی است. حال چرا این اتفاق افتاده است؟ پاسخ این است چون بالامنبری ها، عزیزان فقها، جامعه شناسان، کارشناسان و سایر مسئولان نیامدند بر اساس مبانی دینی فرآیند برآورده شدن نیازهای جنسی را به صورت کامل انتقال دهند. اصلا طرح این موضوع تابو است. زمانی که مادر قصد دارد درباره رابطه دختر خود با پدر وارد صحبت شود، به هیچ وجه از سوی پدر قابل پذیرش نیست. عزیزان ما در رسانه راجع به این موضوعات حرفی نمی‌زنند، در حوزه آموزش هم تاکید است که در کتاب‌ها مطرح نشود و …

حال در چنین شرایطی که طرح موضوع درباره مسایل جنسی برای ما تابو است، شما بروید جلد سوم پرسش‌ها و پاسخ‌های مذهبی مرحوم آیت الله برقعی را بخوانید و ببینید از زبان پیامبر چقدر این حوزه مقدس را خوب توصیف می‌کند و چطور شرایط را درباره دامادش علی و دخترش فاطمه رمانتیک توصیف می‌کند، چنان زیبا مطرح می‌کند که اگر جوانی آن را مطالعه کند مطمئنا به هم‌ریختگی جنسی پیدا می‌کند، بسیار خوب آموزش می‌دهد. میانگین را روی ۴۵ دقیقه می گذارد. میانگین علمی و روان شناختی ما هم بالای ۴۵ دقیقه تا یک ساعت است. خب حالا شما ببینید میانگین برآورده شدن نیاز جنسی ما در ایران روی ۳ دقیقه است، به خصوص ما عشایر را که مطالعه کردیم بسیار بهم ریزنده بود.

در طلاق اجتماعی ظاهرا طلاقی صورت نمی‌گیرد اما افراد برای برآوردن نیازهای جنسی به رفتارهای زیرزمینی روی می‌آورند

خب زمانی که فرزندان آموزش نمی‌بینند، زمانی که رضایت جنسی در زوجین وجود ندارد و به تعبیر خانم دکتر مشرفیان عوامل دیگری هم آن را تشدید می‌کند طبیعی است که افراد به سمت طلاق اجتماعی حرکت کنند. تاکید می کنم در طلاق اجتماعی ظاهرا طلاقی صورت نمی گیرد اما افراد برای برآورد نیازهایشان به پسینه‌های دیگر، رفتارهای زیرزمینی و خانه‌های مجردی و  … روی می آورند؛ دقیقا در همین زمان است مسئولان و کارشناسان فریاد واسفای خیانت سر می دهند که در این جا از نظر من جامعه شناس، فرد مشکل ندارد بلکه نگاه جامعه ما نگاه خوبی به این حوزه نیست. مقدس‌ترین حوزه، حوزه خانواده و شکل‌گیری روابط در آن است، بهترین نگاه و رویکرد ما باید به این حوزه باشد اما نوع برخورد ما به گونه‌ای است که همه چیز تابو تلقی می‌شود و در پستوها مطرح می‌شود، همین برخوردها فضا را برای خیانت و رفتارهایی از این دست باز می‌کند.

خانه ملت: خانم سلحشوری در صحبت‌ها اشاره شد مشکلات و آسیب هایی که امروز خانواده‌ها با آن روبرو است با مواد و طرح‌های قانونی مرتفع نمی‌شود و اتفاقا در مواردی ورود قانونگذار و نهادهای دولتی به بدتر شدن شرایط کمک می کند. با این اوصاف نقش مجلس برای کاهش آسیب ها چیست؟ در واقع مجلس چه سیاستی را می تواند ترسیم کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که آسیب ها جدی است اما ظاهرا رغبتی به طرح آن وجود دارد. مجلس در این ماجرا چه سیاستی را می‌تواند در پیش بگیرد.

سلحشوری: سوال بسیار خوبی است. شیوه‌ای که ما در فراکسیون زنان مجلس در پیش گرفتیم حرکت در همین مسیر است که امیدواریم به نتیجه برسیم. فکر می‌کنم در بروز مشکلاتی که امروز گریبانگیر خانواده ایرانی است باید نقش فرد و جامعه را به طور همزمان مورد توجه قرار داد، اگرچه من به عنوان یک جامعه‌شناس وزن را در بروز آسیب‌ها بیشتر به جامعه می‌دهم.  فکر می‌کنم در مرحله نخست برای تدوین طرح‌ها و لوایح در حوزه خانواده نظر متخصصان گرفته شود، در همین راستا ما هم اکنون در حال تشکیل کمیته‌هایی در حوزه‌های مختلف هستیم تا قبل از تدوین هر طرحی نظرات کارشناسان فن را جمع‌آوری کنیم، به طور مثال بحث افزایش سن ازدواج که در دستور کار داریم از این دست اقدامات است.

طبق قانون سن ازدواج دختر ۱۳ سال است اما با اجازه پدر ۹ سال هم انجام می‌شود، در جلسه‌ای که اخیرا در فراکسیون با حضور کارشناسان مرکز پژوهش‌ها داشتیم این سوال مطرح شد که هم اکنون که روابط جنسی به ۱۱ الی۱۲ سال رسیده شما چطور می‌خواهید حداقل سن ازدواج را به ۱۵ سال برسانید. اما استدلال ما این است که ما امروز با پدیده کودک همسری روبرو هستیم، افرادی که از نظر علمی کودک محسوب شده و از نظر جنسی هم آمادگی بعضی روابط را ندارند. تاکید می کنم  کسانی که به سمت روابط غیرقانونی از نظر جنسی می‌روند آنهایی نیستند که در سنین ۱۰ الی ۱۱ سال ازدواج می‌کنند.

جامعه امروز تابوها را زیر پوست شهر تجربه می‌کند

ببینید چه بپذیریم و چه نپذیریم جامعه ما امروز یکی از موضوعاتی که تابو بوده و همچنان هست را در زیر پوست شهر تجربه می‌کند اما هنوز راه‌حلی برای آن پیدا نکرده است. بر این باورم که برای قانونگذاری در حوزه مرتبط با خانواده باید از جامعه شناسان، روان‌شناسان، حوزه‌های علمیه و متخصصان دینی، مرکز پژوهش‌های مجلس و حقوقدانان کمک گرفته شود تا با حضور در جلسات کمیسیون‌ها و طرح مباحث کارشناسی زمینه استخراج قوانین موثر و مطابق با نیاز جامعه را فراهم کنند. متاسفانه یکی از دلایلی که نتیجه‌ای از قانونگذاری‌مان حاصل نشده این است که برای تدوین طرح ها و لوایح با بدنه اجتماعی متخصص ارتباط نگرفته‌ایم، خاطرم هست بعد از ورود به مجلس مطرح کردم که باید در تدوین طرح‌ها از کارشناسان کمک گرفت اما یکی از دوستان سابقه‌دار مجلس گفتند دون شأن نمایندگی است که بگویی در نوشتن طرح می‌خواهم کمک بگیرم.

اما من امروز با قوت این موضوع را مطرح می‌کنم که باید برای تدوین طرح‌ها به ویژه در حوزه خانواده از کارشناسان کمک گرفت. بدون کمک اصحاب فن در حوزه‌های مرتبط با خانواده که موضوعی بین رشته‌ای است قانونگذار موفق نخواهد بود همچنان که تجربه نشان داده تاکنون نبوده‌ایم؛ ولی مسئله این است که در مجلس تنها یک فراکسیون نمی‌تواند کار چندانی از پیش ببرد. من امیدوارم مجلس از روزمرگی خارج شود و در حوزه مسایل مربوط به خانواده کمیسیون‌های مشترکی با حضور کمیسیون قضایی و حقوقی، آموزش و تحقیقات، فرهنگی و اجتماعی تشکیل شود تا با بهره گیری از تجارب دیگران و اصحاب فن بتوانیم قوانینی را مصوب کنیم که چاره ساز و گره‌گشا در راستای حل مشکلات امروز خانواده‌ها باشد.

به نظر می‌رسد همان طور که آقای دکتر مهاجری اشاره کردند پدیده‌ های اجتماعی را قبل از اینکه بحران تلقی کنیم باید چگونگی رخداد آن‌ها را مورد بررسی قررا دهیم؛ اگر به نظر ما مواردی آسیب زا و مسئله ساز است سعی کنیم راه‌حل‌هایی برای آنها پیدا کنیم قبل از اینکه آنها را گره کور بنامیم. بسیار مهم است که برای حل مشکلات راه‌حل‌های علمی پیدا کنیم اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که مراقب باشیم نهادهای دولتی و نهاد قانونگذاری برای حل مشکلات وارد حریم خصوصی مردم نشوند که بعضا آسیب‌هایی را متوجه خانواده ها کرده، واقعیت آن است که اتفاقا همین ورودهای غیرکارشناسانه باعث بروز مشکلاتی شده است.

لزوم تغییر نگاه ها در بخش حوزوی و فرهنگی

خانه ملت: خب قانون کارکردش همین است که قواعدی را مدون کند که مردم اجرا کنند. اگر بخواهید قانون به زندگی و حریم خصوصی مردم سرک نکشد و به تعبیر شما قوانین تحمیل نشود راهکار چیست؟

مهاجری: خانم سلحشوری به نکته ظریفی اشاره کردند. گره مشکلات و آسیب‌هایی که امروز گریبانگیر خانواده‌ها است به دست نمایندگان در خانه ملت باز نمی‌شود. باز شدن گره‌ این مشکل در خانه دین ما است یعنی در جاهایی که الگوهای مذهبی طراحی و تحت عنوان آموزه‌های مختلف تبدیل به بینش فرهنگی ما می‌شود. تاکید می‌کنم چون مشکل فرهنگی بوده و جامعه ما، جامعه‌ای دینی و مذهبی است بنابراین حل این مشکلات به دوستان حوزوی ما باز می‌گردد که بیشتر در بستر جامعه قرار گرفته و گزارش‌ کارشناسان فن را بگیرند و بر اساس آن فتاوی و نظرات را صادر کنند. راه حل رفع مشکلات خانواده امروزی را باید در بخش های فرهنگی و اجتماعی جستجو کرد، در مرحله بعد حوزه‌های اجرایی و در مرحله آخر قانونگذاری می‌توانند در حل مشکلاتی که خانواده امروزی با آن مواجه است کمک کننده باشد.

با توجه به اینکه قانون پایه خود را بر بحث فقاهت ما قرار می‌دهد بر این اساس نگاه‌ها باید در بخش حوزوی و فرهنگی تغییر کند. اگر نگاه‌ها در این بخش عوض نشود قانونگذار گرفتار این است که بر اساس کدام کانال ورود کرده و قانونگذاری کند؛ بر اساس واقعیت‌های جامعه یا احکام و فتاوایی که صادر می‌شود؟ برای خروج از این شرایط یا باید احکام براساس مقتضیات دین اسلام به روز شود یا مجبوریم مشکلات را همچنان پیش روی خود داشته باشیم. واقعیت آن است زمانیکه ما خانواده را دولتی می‌کنیم اتفاقا مشکلات بیشتر می‌شود. به طور مثال یکی از مصوبات مجالس گذشته این بود که در انتخاب همسر دخالت کنند که برای این کار سازمان ملی جوانان را متولی کرده بودند، موضوع نه تنها حل نشد بلکه جدی تر هم شد.

فتاوای فقها باید براساس واقعیت های روز جامعه صادر شود

ببینید مجلس اگر قصد ورود دارد باید به موضوعاتی همچون عدالت اجتماعی و عدالت جنسیتی که می تواند مبانی نظام قضایی و نظام اقتصادی ما را اصلاح کند ورود داشته باشد، به طور مثال ورودی که مجلس به بخش بیمه و دیه زنان کرد بسیار مثبت بود؛ اما مناسبات اجتماعی درون خانواده‌ها کاملا فرهنگی است و باید متولیان فرهنگی ما در سطح وزارتخانه ها، وزارت آموزش و پرورش و علوم و در سطح حاکمیتی رسانه‌ها به آن بپردازند که تاکنون بسیار ضعیف عمل کردند، معتقدم عزیزان حوزوی در این حوزه باید بسیار تلاش کنند؛ علاوه بر این مسئولان باید بپذیرند مسایل مربوط به خانواده ها بیش رشته‌ای بوده و باید در تصمیم‌گیری‌ها از نظر متخصصان بهره گرفت. به طور مثال یک روان شناس و جامعه شناس باید با عزیزان حوزوی صحبت و اعلام کند که واقعیت جامعه این است تا فتاوای آنان نیز براساس واقعیت ها صادر شود. ما حاضریم واقعیت ها را بیان کنیم اما من جامعه شناس و روان شناس به محض اینکه ورود کرده و نظام معیاری روز جامعه را اعلام می‌کنیم نه تنها مورد پذیرش واقع نمی شود بلکه خونش هم مباح می شود.

سلحشوری: خدا رو شکر در این مناظره بر سر مشکلات موجود بین جامعه شناس، روانشناس و من نماینده اجماع وجود دارد. یکی از نکات مهمی که آقای دکتر مهاجری اشاره کردند این است که متولیان امر فرهنگی در ایران باید یک صدایی فرهنگی داشته باشند. نبود یک صدایی فرهنگی هم محدود به حوزه خانواده نیست. در حوزه سینما، موسیقی و تمام حوزه هایی که به امر فرهنگی مرتبط است شما می بینید یک صدایی فرهنگی وجود ندارد. اگر می‌خواهیم جامعه را از ناهنجاری‌های حاکم شده خارج کنیم باید همه با هم تصمیم گیری کنند. عده ای خود را برتر، فراتر و صاحب تر ندانند بلکه تلاش کنند نظرات همه گروه‌ها را اخذ کرده و به بدنه اجتماعی نزدیک شوند. یکی از اشکالاتی که در حوزه سیاسی ما رخ می دهد این است که بعضا سیاست مداران ما با آنچه در بطن اجتماع می گذرد فاصله دارند و این عدم ارتباط باعث می شود نتوانند رای و نظر مردم را جلب کنند. به عقیده من حتی وجود مشکلات در حوزه سیاست هم ناشی از مشکل فرهنگی است.

بروز بسیاری از روابط پنهانی و فرازناشویی ناشی از عدم مهارت زوجین در ارتباطات کلامی و جنسی است

خانه ملت: در بحث آموزش، چه در سیستم وزارت آموزش وپرورش و چه رسانه‌ها برای آگاه سازی خانواده ها در حوزه‌های مختلف از جمله ارتباطات صحیح درون و برون خانوادگی چقدر موفق بودیم. انتقاد متخصصان امر بر این متمرکز شده که یکی از دلایل بروز اشکال و ناهنجاری در خانواده های امروز ناشی از عدم آموزش صحیح است.

مشرفیان: در بحث آموزشی باید عرض کنم که شکل‌گیری بسیاری از روابط پنهانی فرازناشویی و بروز طلاق‌ها ناشی از عدم مهارت زوجین در ارتباطات کلامی و جنسی (تحقیقات نشان داده مردان به فراوانی از وجود اشکال در ارتباطات جنسی انتقاد می‌کنند) است، همین موضوع نشان می دهد توجه به آموزش ها برای برقراری ارتباطات صحیح کلامی و همچنین جنسی به افراد از اهمیت بسزایی برخوردار است که اگر مهارت لازم وجود ندارد باید حتی بعد از ازدواج به آن پرداخته شود. از طرفی آموزش قبل از ازدواج با این هدف که افراد آگاهی یابند که انتخاب درست همسر چگونه باشد و طرف مقابل باید چه معیارهایی داشته باشد داده شود. ببینید وقتی نگاه درستی برای ازدواج وجود نداشته باشد مشکلات بروز می‌کند، به طور مثال فردی برای کسب استقلال ازدواج می کند در حالیکه نمی داند ازدواج مساله ای کاملا فردی است و بودن با فردی دیگر به انسان استقلال نمی دهد یا مثلا برای رفع تنهایی یا رفع نیازهای جنسی ازدواج صورت می گیرد، خب در این شرایط اگر آموزش های قبل از ازدواج به فرد داده شود که افراد باید براساس چه معیارهایی و چه شرایطی دست به ازدواج بزنند شاید از بسیاری از خیانت ها و به تبع آن طلاق ها اجتماعی و حقوقی جلوگیری شود. با چنین آموزش هایی قطعا می توانیم جلوی آسیب هایی نظیر خیانت، طلاق و سایر آسیب های خانواده را بگیریم.

بعد از ازدواج هم آموزش‌های خانواده وجود دارد که به تعارضاتی که بین زن و شوهر به دلیل تفاوت‌های طبیعی وجود دارد می پردازد، واقعیت این است که افراد به تفاوت های طبیعی یکدیگر واقف نبوده و به دنبال فرد همسان می‌گردند در حالیکه فرد همسان وجود ندارد، همین تفکر باعث می‌شود تعارضاتی بین زن و شوهر به وجود آید. علاوه بر این فرزندپروری هم از دیگر موضوعاتی است که نیاز به آموزش دارد؛ در واقع اختلاف نظر در تربیت فرزندان زمینه ساز بروز اشکالاتی در زندگی مشترک افراد می‌شود. پس اگر آموزش‌های درست جنسی، روانی و مهارت های زندگی برای افراد در نظر گرفته و به ویژه آموزش‌ها از کودکی در نهادهایی مثل آموزش و پرورش و از رسانه ملی به افراد داده شود یا فرهنگ رفتن نزد روانشناس یا مشاور نهادینه شود به طور قطع از تعداد طلاق ها و خیانت ها کاسته خواهد شد.

 خانه ملت: خانم دکتر مشرفیان تنوع طلبی چقدر موثر بوده در اینکه افراد به سمت رفتارهای فرازناشویی گرایش پیدا کنند؟ امروز شاهد دسترسی گسترده افراد به فضای مجازی هستیم فکر می کنید این موضوع تا چه اندازه در تغییر رفتارها تاثیر گذاشته است؟

مشرفیان: این موضوع بسیار تاثیرگذار است. در موارد بسیاری تاثیرپذیری از فضای مجازی منجر به بروز خیانت شده است زیرا افراد به یکباره با تکنولوژی مواجه شدند که فرهنگ استفاده از آن آموزش داده نشده این در حالی است که به همان سرعت که تکنولوژی، موبایل و اینترنت وارد کشور شد باید فرهنگسازی لازم برای افراد انجام می شد. این فرهنگسازی به خاطر کم‌کاری، ترس‌ها و تعصب هایی که در حوزه های مختلف داریم انجام نشد. به همین دلیل امروز شاهد وقوع بسیاری از خیانت هایی هستیم که به دلیل دسترسی به فضای مجازی وجود دارد.

خانه ملت: آقای دکتر مهاجری شما نقش فضای مجازی را در تشدید ناهنجاری‌های خانواده موثر می‌دانید؟

مهاجری: در تکمیل فرمایشات خانم دکتر مشرفیان عرض می‌کنم که اگر در فرهنگ و جامعه ما مسئله رضایت جنسی و زناشویی به مسئله اول تبدیل نشود و برای آن سرمایه‌گذاری، برنامه‌ریزی و تمهیداتی اندیشیده نشود همچنان این مشکل را خواهیم داشت. اگر در تشکیل خانواده موضوع بسیار پراهمیت آرامش روانی و جنسی مورد توجه قرار نگیرد و آموزش های لازم به افراد داده نشود مشکل پابرجا خواهد ماند.

اما درباره نکته دوم یعنی فضای مجازی باید عرض کنم که حوزه فضای مجازی حوزه مستقلی نیست. امروز زندگی، زندگی مجازی است. در واقع فضای مجازی خود نوعی سبک زندگی است بنابراین زمانی که من به عنوان عضو جامعه برای این سبک زندگی آماده نمی‌شوم حتما کیفیت زندگی‌ام تحت تأثیر قرار خواهد گرفت؛ یکی از آن کیفیت‌های زندگی که تحت تاثیر قرار می گیرد همان است که شما با برچسب خیانت از آن یاد می کنید، به این شکل که فرد مدام درگیر مطلوب هایی که در فضای مجازی ارایه می شود شده بنابراین بیشتر تحریک شده و از آنجا که رضایت فرد در درون خانواده و در قالب روابط مشروع برآورده نمی‌شود بنابراین فرد به سمت روش‌های یواشکی و زیرزمینی می رود.

نوجوانان و جوانان پیش قراولان روابط پنهانی هستند / بزرگسالان مشق‌های جنسی خود را از کوچکترها می‌گیرند

نکته ای که باید در خانواده امروزی مد نظر قرار داد این است که جامعه امروز با تعداد قابل توجهی از نوجوانان و جوانان روبرو است که اتفاقا این گروه پیش قراولان روابط پنهانی، غیرشرعی، غیرعرفی و غیرقانونی هستند، زمانی که سپهر روانی جامعه مملو از روابط پنهانی و غیرقانونی می شود، بزرگسالان اتفاقا در این شرایط از نوجوانان الگو برداری می کنند. یافته‌های ما نشان می‌دهد که در این شرایط معلمان و آموزگاران، افراد در سنین پایین هستند یعنی بزرگسالان مشق‌های جنسی خود را از کوچکترها می‌گیرند. این موضوع نکته بسیار مهمی است که پدر و مادران پا به سن گذاشته اگرچه بر اساس فرآیند جامعه‌پذیری و فرآیندپذیری جنسی شیوه‌های دیگری را درونی کردند اما امروز شیوه‌های مدرن را از کوچکترها یاد می گیرند چون جذابیت بیشتری دارد.

یافته‌های علمی نشان می‌دهد که مساله جنسی به خصوص شاخص رضایت جنسی و به تبع آن رضایت زناشویی در ایران مهمترین مسئله است؛ پدیده‌ای که بر اساس یافته‌ها اتفاقا کمترین میزان رضایت در میان زوجین از آن وجود دارد که می‌طلبد ما به آن واکنش علمی نشان داده و بر اساس یافته‌های علمی تصمیم‌گیری کنیم.

واقعیت آن است که مساله جنسی و شاخص رضایت از آن تابوترین حوزه در کشور ما است به عبارتی مهمترین نیاز ما تابوترین موضوع ما است و بر همین اساس تمامی واکنش‌هایمان به این حوزه نمایشی است؛ به تعبیر گیدنزی منِ واقعی افراد در این حوزه در پشت منِ وانمودی پنهان شده اما نکته‌ قابل اهمیت تر این است که قبله ما در حوزه مسایل جنسی به سمت منِ آرمانی است که قبله منِ آرمانی نیز غرب است. تاکید می کنم که قبله منِ آرمانی حوزه جنسی ما غرب است. در حالی که قبله ما در من‌های وانمودی جهت دیگری را نشان می دهد. همین تعارض هاست که مشکل ساز شده است.

در مسائل مرتبط با نیازهای جنسی روی ریل دین حرکت نکردیم

چون مباحث مرتبط با مسایل و نیازهای جنسی همواره در جامعه ما تابو بوده بنابراین ما واقعیت های مرتبط با این حوزه را به درستی نشناختیم و اتفاقا در این حوزه روی ریل دینی خود هم حرکت نکردیم. مطمئن باشید اگر روی ریل دینی خود حرکت می کردیم مسائل و مشکلات ما در این حوزه مرتفع می‌شود اما متاسفانه در این حوزه احادیث، آیات و دستورها را پس زده و در تاریک‌خانه پنهان کردیم و اجازه تجلی و به روز شدن آن را ندادیم.

واقعیت آن است که ما در مسایل جنسی با واقعیت برخورد نمی‌کنیم، با توهمات و خیالات و آرزوهای خود که شعاری است برخورد می‌کنیم، مسئولان باید بپذیرند که این حوزه به عنوان یک حوزه بین رشته ای نیازمند پژوهش پی در پی است اما متأسفانه ما بدون پژوهش دست به تصمیم گیری در این حوزه می زنیم؛ تمامی آسیب ها و مشکلاتی که شما در فضای خانواده امروز مشاهده می‌کنید اتفاقا پیامد منفی تصمیمات نادرست و اقدامات مداخله‌ای عرصه‌های قانونگذاری، اجرا و عرصه‌های حاکمیتی بوده است. تاکید می کنم برخورد با موضوعات مرتبط با خانواده و به ویژه مسایل و نیازهای جنسی موضوعی کاملا فرهنگی است که اتفاقا پرچم‌داران آن عزیزان حوزوی ما هستند البته نظام دانشگاهی ما در حوزه‌های جامعه شناسی، اقتصادی، آسیب شناسی، روان شناسی و… باید پای کار بیایند ولی از آنجا که نظام فرهنگی ما با پرچمداری فقها نظام های ارزشی و معیارین خود را تعریف می کند باید آنها مسئولیت را بپذیرند و در نهایت پاسخگو باشند.


با انکار و پنهان کاری مشکلات مرتفع نمی شود/مسئولان زمینه طرح شفاف و واقع بینانه مشکلات را فراهم کنند

مشرفیان: در تأیید فرمایشات آقای دکتر باید عرض کنم که برای حل مشکل در مرحله نخست باید مسئله را بپذیریم در غیر این صورت با انکار و پنهان کاری هیچ مشکلی مرتفع نمی شود. پس قبل از هر چیز قانونگذاران و مسئولان باید این مسئله را بپذیرند تا بتوانیم به صورت شفاف راجع به آسیب‌های موجود در خانواده امروز حرف بزنیم. مثلا در بحث مسائل جنسی که آقای دکتر به درستی مطرح کردند یکی از اولین عواملی که منجر به خیانت می شود عدم تحقق رضایت جنسی است (بیشتر در مردان) که البته برای زنان مشکلات اقتصادی و عاطفی عامل موثرتری عنوان می‌شود، این نشان از آن دارد که باید به این موضوع و مشکلات آن به صورت شفاف پرداخته شود که متاسفانه این پذیرش وجود ندارد به طور مثال وقتی ما می خواهیم در سطوح پایین تربیت و آموزش جنسی را در مهد کودک‌ها و مدارس داشته باشیم  مسئولان به صورت علنی با آن مخالفت می‌کنند. به تجربه عرض می کنم که برای برگزاری کلاس تربیت جنسی برای والدین در مدرسه ای اعلام آمادگی کردم و با اینکه مسئولان مدرسه موافق بودند اما اجازه را از آموزش و پرورش نداشتند پس قبل از هر چیزی ما باید مجوز داشته باشیم تا با واقعیت روبرو شویم و پنهانکاری نکنیم تا بعد بتوانیم آموزش‌ها را از کودکی داشته باشیم.

در روابط جنسی از غرب الگو گیری می کنیم/خانواده‌ها در معرض آموزش‌های جنسی نادرست هستند

وقتی کودک در سطح خانواده آموزش جنسی درستی داشته باشد می‌تواند یاد بگیرد در رابطه جنسی در بزرگسالی با همسرش چه نیازهایی وجود دارد و چطور باید به آن پرداخته شود. باید قبل از ازدواج آموزش داده شود که رابطه جنسی سالم و درست چیست. اینکه آقای دکتر مهاجری اشاره کردند که ما در این حوزه از غرب الگوگیری می‌کنیم بسیار درست است البته ما الگوهای غلط را برداشت می‌کنیم و در قریب به اتفاق موارد صحیح را الگوبرداری نمی‌کنیم. تبلیغات زیادی هم در حوزه مسائل جنسی وجود دارد. در همین فضای مجازی کودکان، نوجوانان و به طور کلی اعضای خانواده‌ها در معرض آموزش‌های جنسی نادرست هستند مثلا مرد از زن انتظار دارد شبیه ستاره‌ پورن رفتار کند در حالی که اگر آموزش درست داده شود مقایسه‌های این چنینی وجود نداشته، بنابراین نارضایتی و بعد از آن خیانت و طلاق هم وجود نخواهد داشت.

اگر افراد روابط سالم جنسی را یاد بگیرند بسیاری از مسائل رفع می‌شود، مرحله بعد روابط عاطفی و ارتباطی است که زوجین چطور با هم ارتباط داشته باشند. دو ستون اصلی یک رابطه اعتماد و پذیرفتن و احترام به تفاوت‌ها است که معمولا وقتی این دو ستون در رابطه متزلزل می‌شود افراد به سمت خیانت و طلاق و سایر آسیب‌های موجود می روند که اختلالات روانی را در جامعه شیوع می‌دهد./

پایان پیام