به گزارش قلم پرس، شهید بهشتی از متفکران بزرگ اسلامی، در پاسخ به یک سوال درباره دیدگاه اسلام به موسیقی، نکات جالب توجهی ارائه کرده است.
● گفتاری از شهید بهشتی (ره)
قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که به خاطر دارم سراغ ندارم.
آنچه در زیر میآید گفتاری از آیتالله شهید دکتر بهشتی (ره) درباره حرمت موسیقی است که در سالیان حضور ایشان در آلمان (۱۳۴۹ ۱۳۴۳) به عنوان امام مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ و در پاسخ به پرسشی که از ایشان دراینباره شده ایراد شده، ذکر خدمات آن شهید فرزانه در آن دیار فرصتی مبسوط میطلبد اما نکته شایان توجه این است که یکی از برنامههایی که توسط ایشان انجام میشد پاسخ به پرسشهای مسلمانان مقیم اروپا، اعم از ایرانی یا غیر ایرانی، به صورت حضوری، مکاتبهای و یا ارسال نوار صوتی بوده است که گفتار زیر از این قسم آخر است که با امید اینکه در شناخت دیدگاههای فقهی ایشان مؤثر افتد تقدیم خوانندگان میشود.
موسیقی از نظر اسلام
نامه شما رسید در این نامه درباره چند مطلب سوال کرده بودید و لازم دانستم به این سوالات طی نوار پاسخ مفصلتری بدهم، خواهش میکنم که نوار را گوش کنید تا اگر باز نکتهای به نظرتان رسید بپرسید تا پاسخ بدهم یکی از سوالات شما این است که نظر اسلام درباره موسیقی چیست؟ از چه منبعی در کار دین این جواب را میدهید؟ اگر از قرآن است خواهشمندم آیه آن را نشان دهید.
قبل از اینکه نظر اسلام را درباره موسیقی توضیح بدهم، لازم این است این نکته را یادآوری کنم که در آیات قرآن کریم و همچنین در روایات، کلمه موسیقی یا موزیک یا معادل آن از کلمات عربی سراغ ندارم در قرآن کریم که نیست و در روایات هم تا آنجا که به خاطر دارم سراغ ندارم فقهای ما وقتی خواستند درباره حکم موسیقی در اسلام صحبت کنند مطلب را تحت عنوان حکم غنا در اسلام از یکطرف و همچنین حکم آلات لهو از طرف دیگر مطرح کردند، در کتابهای فقهی، یکجا بحث درباره غنا و در کنار آن بحث درباره آلات لهو دیده میشود. کلمه لهو در قرآن کریم در چند جا آمده است.
در سوره جمعه حتماً آیه را شنیدهاید: «وَ إِذا رَأَوْا تِجارَهً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ» از روش گروهی از مسلمانهای سست ایمان که به هنگام نماز جمعه و در موقعی که پیغمبر (ص) مشغول خطبه بود، اگر صدای ساز و نواز در بیرون مسجد بلند میشد یا صدای طبل کاروان تجارتی که از بیرون مکه رسیده بود به گوششان میرسید برای تماشای بساط طربی که آنجا بود یا برای معامله با کاروان قبل از اینکه دیگران به این قافله و کاروان تجارتی برسند از پای خطبه پیغمبر (ص) که در نماز جمعه ایراد میکرد پا میشدند میرفتند، در این آیه انتقاد شده: «قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره والله خیر الرازقین» شما نباید به عنوان تجارت، کارهای تجارتی یا به عنوان تفریح و سرگرمی از پای خطبه پیغمبر در نماز جمعه بلند شوید بروید چون سودی خدا در سنتهای خود برای مردم با ایمان و درستکار مقدر و مقرر کرده به مراتب از سودی که شما از حضور در مراسم شادی و طرب و یا لهو و سرگرمی یا پیشدستی در تجارت یا کاروان تازه رسید نصیبتان میشود بیشتر است. غالباً در اینجا اینطور گفتهاند که منظور از لهو در اینجا همان صدای شیپور و نقاره و طبل و این قبیل چیزهایی بوده که کاروانهای تجارتی معمولاً وقتی از بیرون وارد شهر میشدند میزدند تا مردم خبر بشوند که این قافله تجارتی وارد شهر شده و بیایند با قافله معامله کنند عدهای از مردم که برای تماشا و سرگرمی میرفتند این خود این سازها؟ و علاوه بر این اصلاً دیدن و تماشای قافله سرگرمی بود.
این را میتوان به عنوان نظر قطعی اسلام درباره موسیقی گفت، هر نوع خواندن و هر نوع نواختی که این اثر را نداشته باشد را به صرف اینکه خوانندگی و نوازندگی است میشود گفت حرام است یا نه مورد تردید است. قدر مسلم این است که از مسلمات اسلام نیست و آن را بهحساب رأی همه علمای اسلام وفقهای اسلام و حتی رأی همه فقهای شیعه هم نمیشود آن را گذاشت این آن چیزی که فعلاً تا این حد درباره موسیقی میتوانم بگویم کتابی که با این منطق مطلب را تجزیه و تحلیل کرده باشد الان به خاطر ندارم.
با هجوم اقوام مغول لطمهی بزرگی بر پیکر تمدن و فرهنگ و هنر ایران وارد آمد که در تاریخ ایران مانند ندارد. در این میان موسیقی نیز از مسیر طبیعی خود منحرف شد و آهنگ شادیبخش آن به نالههای جانسوز بدل شد. روح نشاط و شادی و امید در مردم کشته شد و یأس و دلمردگی جانشین آن شد؛ اما با همهی اینها قوم وحشی و خونخوار مغول نتوانست چراغ فروزان تمدن و فرهنگ و هنر ریشهدار این ملت کهن را یکسره خاموش کند و به هر حال این دوران چون ادامهی سدههای درخشان نهضت علمی و ادبی و هنری ایران و اسلام است، از معتبرترین دورهها به شمار میرود. در ایران نیز، گروهی از بزرگان علم و ادب و هنر، کانون تمدن و فرهنگ و هنر ایران را گرم نگه داشتند و آنچه از گذشته به ارث برده بودند به آیندگان انتقال دادند. از میان این مشعلداران مولانا جلالالدین محمد بلخی معروف به مولوی (۶۷۲-۶۰۴ ه. ق.) بود. شاعر دیگر این دوره فخرالدین ابراهیم همدانی (متخلّص به عراقی) نیز از بزرگان عرفا و هنرمندان شاعر ایران است که در موسیقی دست داشته است بهطورکلی در دورهی استیلای مغول وجود عرفا و متصوّفه از عوامل مهم حفظ و انتشار موسیقی بود.