شهریار تبریز – رضا عالشزاده: یکی از این چالشهای مهم، وجود بافتهای فرسوده است که خود منشا بسیاری از مشکلات شهری و بهدنبال آن بروز مسائل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و در نهایت پایداری شهرها تلقی میشود. ساختار کالبدی شهرها در اثر گذر زمان و وقایع اجتماعی و طبیعی کهنهتر شده و با خطر فرسودگی روبرو میشود. […]
شهریار تبریز – رضا عالشزاده: یکی از این چالشهای مهم، وجود بافتهای فرسوده است که خود منشا بسیاری از مشکلات شهری و بهدنبال آن بروز مسائل اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و در نهایت پایداری شهرها تلقی میشود.
ساختار کالبدی شهرها در اثر گذر زمان و وقایع اجتماعی و طبیعی کهنهتر شده و با خطر فرسودگی روبرو میشود. لزوم بازسازی، نوسازی و یا تغییر در آنها به مرور احساس میشود. دلیل اصلی این نیاز که بیشتر در مرکز شهرهای بزرگ مشهود است مصالح ساختمانی ضعیف و کیفیت پایین ساخت آنها است که علاوه بر منظر نازیبای شهری هر لحظه میتواند خطراتی را برای ساکنین آنها ایجاد کرده و بدین ترتیب باعث مهاجرت اهالی اصلی آنها به مکانهای با کیفیتتر و در مقابل استقرار مهاجران بیشتر و بروز مسائل خاص و گاهی اوقات ناهنجاریهای اجتماعی، فرهنگی و فرسودگی بیشتر در آنها میشود.
تعریف و معیارهای بافت فرسوده شهری
بنا به تعریف، بافتهای فرسوده به عرصهای از محدوده قانونی شهر گفته میشود که به دلیل فرسودگی فیزیکی، عدم برخورداری مناسب از امکانات خوب شهری مثل حمل و نقل، تاسیسات شهری و زیرساختهای دیگر آسیبپذیری بیشتری داشته و از ارزش مکانی و اقتصادی نازلی برخوردارند. این مکانها عموماً به علت سطح مالی پایین ساکنین، امکان نوسازی خودبخودی توسط اهالی را ندارند و به تبع آن در بیشتر اوقات سرمایهگذاران انگیزهای برای سرمایهگذاری از خود در این مناطق نشان نمیدهند. البته این مورد در تمامی کشورها نمود پیدا نمیکند، مثلا در سرزمینمان، ایران، بیشتر بافتهای فرسوده در مراکز شهر واقع بوده و از قضا از ارزش اقتصادی خوبی بهرهمند هستند.
به طورکلی معیارهای فرسودگی بافتهای شهری بر این اساس است:
– ناپایداری: یعنی عدم وجود سیستم سازهای مناسب و غیرمقاوم بودن ساختمانها به ویژه در هنگام حوادثی مانند زلزله
– نفوذناپذیری: عدم دسترسی مناسب و وجود معابر با عرض کافی(با عرض کمتر از ۶ متر)
– ریزدانگی: فشردگی بافت و وجود سازههای پر تعداد کوچک در منطقهای با وسعت بسیار کوچک که منجر به مواردی مثل ناکارآمدی سیستم دفع فاضلاب و نقص در جمع آوری زبالههای شهری میشود.
با این معیارها، میتوان گفت محلهها و مناطق هدف در حوزه بافتهای فرسوده عبارتند از:
– بافتهای تاریخی که بیشتر آنها در بخشهای میانی و ارزشمند شهر واقع هستند
– بافتهای نامنظم و ناکارآمد میانی
– سکونتگاههای غیررسمی
– محلهها و مناطق شهری با زمینه روستایی و حاشیهای
نگرش های موجود
نوع نگرش به مقوله بافتهای فرسوده شهری در بستر زمان تفاوت زیادی را تجربه کرده است: بعضی از آنها به طور کامل محافظهکارانه و مبتنی بر عدم دخالت در وضع موجود هستند. بر طبق این نظریه، هر بنای تاریخی و فرسوده به مانند یک سند تاریخی است و نباید در آن برای حذف قسمتهای ناهماهنگ و یا اضافه کردن بخشهای جدید اقدام کرد. در مقابل، برخی از نظرات بسیار تندرویانه هستند به صورتی که در آنها تخریب و نوسازی مهمترین رویکرد تلقی میشود. در مقابل دیدگاه بسیار عقلانی سومی وجود داشته که نگاه مشروطی به احیا و نوسازی این بافتها دارد و معتقد است برای حفظ و حراست یک شهر کهن باید به نظم نوینی در اداره شهرها دست یافت.
بر مبنای این نگرش عقلانی به پدیده بافتهای فرسوده، در وهله اول حفاظت و مرمت بافت فرسوده باید با هدف بهبود شرایط زندگی مردم صورت پذیرد. دوم مطالعات محیطی در برنامهریزی شهری مرتبط با بهسازی و نوسازی شهری اهمیت فراوان دارد. میتوان گفت این نظریه احیای شهری به معنی تجدید حیات مناطق شهری است که استانداردهای عمومی رایج زندگی شهری را ندارد و تلاش میشود به نوعی این محلهها به چرخه زندگی بازگردند.
بهسازی، بازسازی یا نوسازی؟
در مقوله مداخلات در بافتهای فرسوده اصولا باید بین سه عمل بهسازی، بازسازی و نوسازی تفاوت قائل شد، بدین صورت که بهسازی سلسله اقداماتی است که به منظور بهبود کالبد در کوتاهمدت و آن هم زمانی صورت میپذیرد که از لحاظ عملکردی فرسودگی نسبی فضا حادث شده باشد. میتوان گفت از طریق بهسازی می توان به بهبود وضعیت فضا، مجموعه و بناهای نه چندان مطلوب موجود پرداخت و با تغییر عملکرد و معاصرسازی، فضایی مطلوب را ایجاد کرد.
بازسازی: به معنای از نوساختن زمانی صورت میپذیرد که در بنا، مجموعه و یا فضای شهری، فرسودگی به صورت کامل ایجاد شده باشد. این امر به طور معمول برای ایجاد حیات جدید در فضایی فرسوده به کار میرود. هدف از این امر ایجاد فضای شهری معاصر یا سازمان فضایی جدید یا موزون است که بتواند به خلق گفتگوی خلاق بین گذشته و آینده منجر شود.
نوسازی: مجموعه اقداماتی که با تغییرات مدون در کالبد، علاوه بر افزایش عمر اثر، به احیای آن نیز کمک میکند. این عمل برخلاف بهسازی، میتواند به ایجاد فضاهای شهری جدیدی منجر شود و در عین حال به گفتگوی خلاق بین گذشته و آینده کمک رساند. نوسازی زمانی انجام میشود که فضای شهری، مجموعه و یا بنا از کارکردی مناسب و معاصر برخوردار بوده ولی فرسودگی نسبی کالبدی فضایی سبب کاهش بازدهی و کارآیی آن شده است.
ابعاد بازسازی شهری
بازسازی شهری در سه بعد اجتماعی اقتصادی و کالبدی صورت میپذیرد:
بازسازی کالبدی به منظور ارزیابی عناصر فیزیکی در پی تحقیق بر روی محدودیتها و پتانسیلهای فیزیکی موجود بوده و تلاش میکند تا شهر را با تغییرات سریع اقتصادی و اجتماعی هماهنگ سازد.
بازسازی اقتصادی به طور کلی، احیا پایدار اقتصادی شامل سیاستها و اهدافی مانند جذب سرمایه گذاری داخلی، تشویق به گسترش شغلهای کارآفرینانه، ایجاد شغلهای موقتی و پارهوقت و بهبود مهارتهای حرفهای و کاهش هزینههای زندگی است.
بازسازی اجتماعی و فرهنگی: هدف آن کاهش جرم و جنایت، ارائه خدمات بهداشتی مناسب، کاهش ناهنجاریهای فرهنگی، تقویت خردهفرهنگها و توجه به نیاز گروههای مختلف هدف است.
سیستم اصول احیای بافتهای فرسوده در قرن بیستم به طور کلی عبارت از مولفههای زیر بودند:
– تاکید بیشتر بر روی رهیافتهای جامع و یکپارچه اجتماعی، اقتصادی و کالبدی
– تاکید بر روی عدالت اجتماعی
– مشارکت چندبخشی با تاکید بر روی نقش جوامع محلی
– پذیرش منحصر به فرد بودن یک محل
– ایجاد تعادل میان سرمایهگذاران بخش دولتی، خصوصی و خیّران
– معرفی یک ایده جامع در مورد پایداری محیطی
در حالی که اصول مورد پذیرش بازآفرینی بافتهای فرسوده در قرن ۲۱ بدین ترتیب است:
– التزام و توجه بیشتر به حفظ محیط های تاریخی
– تمرکز بر روی سازههای اصلی و حفاظت از فضا
– تمرکز بیشتر بر روی برنامههای فرهنگی، هنری و تفریحی در فرآیند احیا
– تمرکز بیشتر بر روی افزایش فرصتهای شغلی و کاهش فقر و محرومیت اجتماعی
تجارب تاریخی کشورهای موفق در حوزه بافتهای فرسوده
نتایج تحقیق بر روی تجارب شهرهای مختلف جهان در حوزه بافتهای فرسوده نشان میدهد در هر کشوری با توجه به نظام اداری و سیاسی آن اقدامات ویژه مداخلهای مدنظر بوده است. به عنوان مثال، در کشورهای پیشرفته که دارای نظام اداری سیاسی قدرتمند هستند برخورد نظاممند و قانونمدار با این پدیدهها منجر به احیای این بافتها شده است. اما در کشورهای آسیایی با سابقه تمدنی قدیمی که حفظ میراث فرهنگی آنها دارای اولویت جهانی است برخی اوقات مشکلات سیاسی اقتصادی، فرصت پرداختن به این امر را از آنها سلب کرده است.
حافظه تاریخچه مداخله در بافتهای تاریخی شهرها به کشورهای انگلیس و فرانسه مربوط میشود. در این کشورها، مداخله در بافتهای فرسوده به دنبال بروز انقلاب فرهنگی از حدود سال ۱۷۶۰ شروع شد و با گسترش شهرنشینی، با اقدامات شهردار وقت پاریس “بارونجی هولمان” برای نوسازی مرکزی شهر در دهه ۱۸۵۰ شکل بسیار جدیتری به خود گرفت. طرح جاهطلبانه “لوکوربوزیه” به معنی “شهر درخشان” در سال ۱۹۲۰ که خواهان فدا کردن بخشهای قدیمی پاریس و جایگزینی آن با بناهای عظیم مدرن بود، مثالی بسیار بارز از اقدامات تاریخی در زمینه مداخله در بافتهای قدیمی و فرسوده شهری در جهان است.
اما در همه نمونههای موفق احیای بافتهای فرسوده درسطح جهان یک عنصر مشترک کاملا مشهود است: ایجاد نظام مداخلهای جامع و یکپارچه که در تمامی حوزههای مرتبط از جمله تامین مالی، برنامه ریزی و اجرا دخالت و کارکرد دارد.
همچنین با مطالعه روی تجارب جهانی مسائل زیر میتوان به نکات کلیدی زیر دست یافت:
– اهداف مختلف نوسازی و احیای بافتهای فرسوده به راهبردها و اقدامات اجرایی مختلفی منجر میشوند
– نوع کاربریها و سطح بهرهمندی از زیرساختهای شهری مناطق فرسوده بر روی استراتژیهای احیا آنها تاثیر خواهد گذاشت
– مشارکت نهادها و ساکنان محلی به این صورت که در انواع مداخلات جنبه انسانی و اجتماعی در اولویت باشد
– ارائه تسهیلات ارزانقیمت، معافیتهای مالیاتی، بخشودگیها و یارانهها در اولویت هستند
– در زیر نگاهی گذرا به تجارب بعضی از شهرهای مهم در حوزه بافتهای فرسوده میاندازیم:
*تجارب کشورهای توسعه یافته
فرانسه
فرانسه بدون شک ماجراجوترین کشور در امر نوسازی و بازسازی شهری است. شیوه اقدامات مرمتی در این کشور که به سال ۱۸۵۰ در پاریس برمیگردد کاملاً نوگرایانه است. بیشترین دخالت در بافت شهری فرانسه در شهر پاریس به این صورت بوده است که با مهم جلوه دادن چند بنا، اقدام به تخریب بافتهای همجوار آن میکنند تا از این طریق ابعاد اقتصادی و اجتماعی و به ویژه بهداشتی و امنیتی فضاهای شهری را تامین کنند. با اینکه در همه جای فرانسه حمایت مالی و اقتصادی دستگاه حاکم مرکزی عامل مهمی در پیشبرد اهداف بوده است اما در کلیه مداخلات انجام شده، قسمت اعظم مخارج نوسازی از جانب شهروندان تأمین گشته است.
مرکز تاریخی شهر تولون یکی از محدودههای آسیب پذیر شهری در کشور فرانسه است که سالهای متمادی هدف بهسازیهای بیثمر بوده است. یکی از شیوههایی که متولیان این پروژه برای برگرداندن رونق به این محدوده به کار گرفتند قرار دادن محدوده بافت فرسوده به عنوان محدوده رایگان شهری (ZFU) بود و معافیتهای مالیاتی و اجتماعی برای فعالیتهای تجاری و شرکتهای با کمتر از ۵۰ حقوق بگیر در این ناحیه اعمال شد.
انگلستان
انگلستان از جمله کشورهای محوری اروپاست که تجارت غنی درباره بهسازی، نوسازی و به طور کلی ساماندهی بافتهای قدیم شهری دارد. روحیه محافظهکاری و حفظ سنتهای ملی یکی از مشخصات بارز فرهنگ انگلستان به شمار میرود. به همین سبب، شیوههای به کار گرفته شده برای مداخله در بافتهای کهن شهری و بهسازی و نوسازیشهری در این کشور کاملاً محافظهکارانه و انحصاری است و به کلی متمایز از سایر کشورهای اروپایی است. از مجموع تجربههای مرمت شهری در انگلیس میتوان به چند نکته اساسی دست یافت:
۱. ایجاد محیطی بهداشتی، سالم و زیبا از نظر کالبدی و اجتماعی.
۲. تقویت ساختار اقتصادی و اجتماعی بافتهای فرسوده شهر
۳. انتقال کاربریهای مزاحم به خارج از بافت و کاهش تراکم سواره
۴. ایجاد توقفگاههای لازم در اطراف یا درون بافت
۵. نظارت دقیق بر تأمین نیازهای اجتماعی-اقتصادی ساکنان بافت
ایتالیا
ایتالیا از غنای تاریخی، فرهنگی و معماری ویژهای در سطح جهان برخوردار است و به علت وجود بناهای مسکونی و غیرمسکونی در بافت تاریخی، تلاشهای زیادی با تمرکز بر روی مرمت بناها با هدف بازگردانیدن حیات شهری به این بافتهای اصلی انجام پذیرفته است. مثلا در شهر بولونیا، در همه مداخلات شهری در بافتهای قدیمی و فرسوده این طور بیان میشود که این شهر تاریخی باید متعلق به ساکنانش باقی بماند.
در ونیز که یکی از شهرهای تاریخی و فرهنگی ایتالیا است، بر خلاف بولونیا که تجربهای ارزنده و موفق در مرمت شهری دارد، این موفقیت به دست نیامده است. با ورود صنایع جدید و به تبع آن افزایش تدریجی آلودگیهای زیست محیطی، از مزیتهای توریستی و جهانگردی که عملکرد برتر اقتصادی این شهر در وضعیت کنونی بوده، کاسته است. از سوی دیگر با ورود صنایع و جابجایی بخشی از ساکنان بافتهای فرسوده این شهر به جزایر نزدیک آن، تغییراتی در ساختار اجتماعی و اقتصادی آن پدید آمده که بستر مناسب برای مرمت شهری را برهم زده است.
در ایتالیا، به طور کلی دخالت در بافتهای فرسوده به صورت مرمت همزمان بناهای منفرد و مجموعههای سازهای صورت گرفته است، در حالیکه به روحیات ساکنان و حفظ روابط و مناسبات متقابل شهروندان با محیط زندگی شهری و زندگی مجدد در بافت تاریخی توجه زیادی شده است. بهترین آثار مرمت در این کشور در شهرهای بولونیا، ونیز، برگامو و اوربینو دیده میشود.
تجارب ترکیه
در شهر استانبول، به عنوان یکی از جذابترین مقاصد گردشگری سطح جهان، مداخلهها در زمینه بافتهای فرسوده بیشتر بر مبانی زیر استوار بوده است:
– اصالت بخشی به مناطق فرسوده حاشیهنشین از مجرای اصلاحات کالبدی و اقتصادی آن محلهها
– احیاء بناهای قدیمی با فعالیت بخش خصوصی به منظور افزایش خدمات عمومی و خلق تسهیلات جدید برای ساکنین
– زیباسازی خیابانهای اصلی این بافتها، نظافت و پیرایش نماهای آنها با کمک شهرداری و دانشگاه
تجارب تونس
در کشور تونس، احیا بافتهای قدیمی با اهداف زیر صورت میپذیرد:
آماده سازی و ارائه مسکن به فقرا
افزایش کیفیت و استاندارهای زندگی ساکنان
برگرداندن روح زندگی و تنوع زیستی به بافت مرکزی شهر
به طور کلی، رفع مشکل بافتهای فرسوده نیاز به تلاشهای جمعی و چندبخشی دستگاههای مختلف درگیر در کنار توجه کافی به حفظ اصالت، تاریخ و خواست ساکنان اصلی آن محلهها دارد. مجموعه اقداماتی که نتیجه آن بازگردندان روح حیات به گستره فرسوده شهر، احیا زیبایی آنها، انعکاس پیشینه ارزشمند آنها و افزودن به کیفیت زندگی اهالی آن مناطق است.
در بررسی تجارب شهرهای مهم جهان در این عرصه، باید توجه داشت که تقلید کورکورانه از اقدامات آنها بدون توجه به مختصات فرهنگی، تاریخی و هویتی شهرهای ایران شاید به نتایج دلخواه منجر نشود، اما میتوان با یادگیری از تجارب عملی آنها همزمان با بومیسازی آنها از تهدیدی به نام بافتهای فرسوده به فرصتی عظیم در جهت رشد شهرهای ایرانزمین دست یافت.