به گزارش قلم پرس از تبریز، ایران من، چقدر نوشتن از تو سخت است. قلم از لغزش باز می ایستد و قلب، با تپشی بیامان از آرام تپیدن نافرمانی میکند. انگار میداند که برای بودنت و ماندگاری نامت، چه جانها فداشده است و هنوز نیز می شود.اینجا جان، تحفهای ناچیزست برای پاسداشت ذره ذره خاکت. […]
به گزارش قلم پرس از تبریز، ایران من، چقدر نوشتن از تو سخت است. قلم از لغزش باز می ایستد و قلب، با تپشی بیامان از آرام تپیدن نافرمانی میکند.
انگار میداند که برای بودنت و ماندگاری نامت، چه جانها فداشده است و هنوز نیز می شود.اینجا جان، تحفهای ناچیزست برای پاسداشت ذره ذره خاکت.
اینجا برای نگاهبانی از تو، خطر کردن عین نوش است. در دیروزی نچندان دور، مردی از جنس خورشید، فرمان قیام علیه طاغوت زمانه را صادر کرد و آن روز مردان و زنان این سرزمین رخت فولادین بر تن ارادههایشان کردند و با تمام نداشتههایشان به قلب طاغوت تاختند. آری ما آزموده این راهیم.
همان راهی که شهدایمان امتحانهای سختشان را در فکه و مجنون با نمراتی بالا دادند. جان چه ارزشی دارد برای همیشه سرافراز ماندن تو.
و بارها و بارها و صدها و هزاران بار دیگر نیز آزمودیم ارادههایمان را و هربار در سایه بزرگ مردی از تبار نور، با سرافرازی بیرون آمدیم از امتحانات سخت و طاقتفرسا.
امروز نیز عرصه عرصه آزمون است و میدان، مردان و زنان پولادین این سرزمین را فرا میخواند برای اهتزاز نام زیبایت تا همیشه تاریخ، بر بلندای مام وطن.
امروز من، تو و ما قرار است دست در دست هم دهیم و زنجیری شویم به بزرگی تمام مرزهای آبی و خاکی وطنم. امروز، این زنجیره انسانی حرفهایی زیادی برای گفتن دارد.حرفهایی برای ماندن،حرفهای برای بالندگی، رشد و شکوفایی هرچه بیشترت ای ایران پر گهر.
و ما میدانیم که در سایه رهنمودهای آن رهبر فرزانه، امروز نیز چون گذشته با حضور سبز خویش، بار دیگر انگشتهایمان، پای سند انقلابمان و سرافرازی وطنمان را مهر تاییدی خواهد زد.
بیایید سیلی شویم و با آبیاری انقلابمان و پاسداشت خون تمام شهدای سرزمینمان روح اهوراییشان را شاد کنیم و کوتاه کنیم دست هر اهریمنی راکه چشم طمع بر ذرهای ازخاکت دوخته شده است، قرار ما پای صندوقهای رأی.
انتهای پیام/