مغلطه مربی ایرانی – خارجی
مغلطه مربی ایرانی – خارجی

به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای‌ اقتصاد نوشت: «ایران در مسابقات مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا چهار نماینده داشت که همگی تحسین‌برانگیز عمل کردند. پرسپولیس، استقلال و تراکتور به دور بعد رسیدند، فولاد هم با وجود نمایش‌های خوبش از راهیابی به دور بعد محروم شد. طبیعتا همه باید از این اتفاق خوشحال باشیم و لذت ببریم […]

به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای‌ اقتصاد نوشت: «ایران در مسابقات مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا چهار نماینده داشت که همگی تحسین‌برانگیز عمل کردند. پرسپولیس، استقلال و تراکتور به دور بعد رسیدند، فولاد هم با وجود نمایش‌های خوبش از راهیابی به دور بعد محروم شد. طبیعتا همه باید از این اتفاق خوشحال باشیم و لذت ببریم اما مساله اینجاست که گروهی از تئوریسین‌های خارجی‌ستیز فوتبال ایران دنبال استفاده از این شرایط برای دفاع از نظریه خود هستند. این گروه عقیده دارند چون سه تیم ایرانی با سه مربی داخلی به مرحله بعد رسیدند، بنابراین روشن می‌شود قانون منع جذب خارجی‌ها به سود فوتبال ایران بوده و باعث تربیت مربیان بومی شده است.

به‌ عنوان مثال بد نیست به این بخش از مصاحبه جلال چراغپور توجه کنید: «ما دیدیم هر چهار نماینده کشور مربی ایرانی داشتند اما تمام مربیان تیم‌هایی که نمایندگان کشورمان با آنها بازی کردند تقریبا خارجی و غیر بومی بودند. پس در اینجا می‌توانیم نتیجه‌گیری کنیم بچه‌های ما با مربی ایرانی سازگارتر هستند.» چراغپور حتی این قاعده را به بازیکنان خارجی هم تعمیم داده و نهایتا نتیجه گرفته است: «منع استفاده از خارجی‌ها به نفع فوتبال ما و به ضرر دلال‌هاست!»

در این که دلال‌ها خیلی اوقات بازیکن و مربی ضعیف خارجی را با قیمت گزاف به باشگاه‌های ایرانی قالب می‌کنند تردیدی نیست اما نه سودجویی آنها (که همین حالا در حوزه بازیکن و مربی داخلی هم با قدرت در جریان است) و نه نتایج خوب نمایندگان کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا نباید منجر به دفاع از یک قانون انحصارگرایانه و ضد رقابتی شود. چطور ممکن است با همین چند بازی، یکی مثل چراغپور نتیجه بگیرد مربی ایرانی برای تیم‌های داخلی بهتر است، اما در بحثی با این درجه از اهمیت، به موفقیت‌های تیم‌ ملی یا باشگاه پرسپولیس با مربیان خارجی در سال‌های گذشته توجه نکند؟

اجازه بدهید از همین لیگ قهرمانان مثال متناظری داشته باشیم. صعود سه تیم از مرحله گروهی، نه‌تنها اتفاق بی‌سابقه‌ای برای فوتبال ایران نیست، بلکه آخرین بار سه فصل پیش تکرار شده است. ما آن فصل چهار نماینده در لیگ قهرمانان داشتیم. در گروه اول تراکتور با ارطغرول ساغلام با وجود ارائه نمایش‌های خوب از دور مسابقات کنار رفت. با این حال پرسپولیس با برانکو ایوانکوویچ، استقلال با وینفرید شفر و ذوب‌ آهن با امیر قلعه‌نویی به دور بعد رسیدند. فوتبال ایران بدشانس بود که در مرحله بعدی بلافاصله استقلال و ذوب‌ آهن به هم برخورد کردند. در آن دوئل، ذوب‌ آهن بازی رفت را یک بر صفر برد اما استقلال در مسابقه برگشت با هت‌تریک مامه تیام سه بر یک برنده شد و به دور بعد صعود کرد. این یعنی یک فوروارد خارجی با یک مربی خارجی در مقابل قلعه‌نویی، یکی از قدرتمندترین نمادهای «مربی ایرانی» پیروز شد. استقلال در مرحله بعد به السد قدرتمند باخت اما پرسپولیس برانکو با حذف همین السد راهی فینال شد. آیا آن زمان باید نتیجه می‌گرفتیم فقط مربی خارجی خوب است؟

کاش به بهانه موفقیت مربیان ایرانی بر طبل انحصار نکوبیم. هم مربی ایرانی خوب داریم و باید میدان در اختیارشان قرار بگیرد، هم مربی خارجی خوب وجود دارد که می‌تواند به فوتبال کشور کمک کند. عجیب است که به همین راحتی دست به خودتحریمی می‌زنیم و تازه به اتکای چند موفقیت عادی، این قبیل قوانین ضد رقابتی را تئوریزه می‌‎کنیم.»

انتهای پیام