شهر اسلامی، نور و رنگ
شهر اسلامی، نور و رنگ

به گزارش قلم پرس و بر اساس یک پژوهش علمی، شهرهای تاریخی ایران با هویت ایرانی اسلامی خود پای در سنت گذشتگان داشته و همواره مورد پژوهش قرار دارند. استفاده از رنگ به خصوص در بناهای مهم شهر که نقشی مهم در زندگی مردم داشتند نشان دهنده پیوند عمیق میان دین و باورهای اجتماعی آن […]

به گزارش قلم پرس و بر اساس یک پژوهش علمی، شهرهای تاریخی ایران با هویت ایرانی اسلامی خود پای در سنت گذشتگان داشته و همواره مورد پژوهش قرار دارند. استفاده از رنگ به خصوص در بناهای مهم شهر که نقشی مهم در زندگی مردم داشتند نشان دهنده پیوند عمیق میان دین و باورهای اجتماعی آن عصر بوده است.

بکارگیری رنگ و کاشیکاری به خصوص با هدف برجسته و شاخص سازی بناها در شهرسازی‌های تاریخی ایران اقدامی هوشمندانه با هدف جلب توجه و دعوت مردم به حضور در مکان مورد نظر محسوب می‌شود.

اماکن مهم و عمومی شهر به عنوان بخشی از بستر و محیط زندگی، نقش مهمی را در رفع نیازهای مادی و غیرمادی انسان ایفا می‌کند. بسیاری از کارشناسان، محققین و نظریه پردازان شهری، معابر شهری را به عنوان یکی از اجزای اصلی یک سیستم شهری می‌دانند. بنابراین به منظور پویایی بیشتر این فضاها و برای برآورده ساختن نیازهای مردم در شهر، بایستی به عوامل و ویژگی‌های تأثیرگذار بر شکل‌گیری این فضاها توجه کرد و آنها را مورد بررسی قرار داد.

با قرارگیری در چنین بستر وسیع و در میان تراکم بناها و ساختمانی‌ها، رنگ، شکل و فرم هندسه به عنوان اولین نمود بصری برای انسان، نقش تأثیرگذار و عامل بالقوه‌ای در جهت شناخت و ادراک نوع و کاربرد بناها و فضاها در میان ساختمان‌های شهر محسوب می‌شود. در واقع رنگ میان انبوه فضاهای شهری و در گذر از گذرگاه‌ها و مسیرها، به عنوان نخستین عنصر کارآمد و مهم در تشخیص بصری محسوب شده و استفاده مناسب و صحیح از رنگ‌ها و آشنایی با مفاهیم روانشناسی و نمادین آنها در درک صحیح و ادراک بسیار تأثیرگذار است.

شناخت رنگ‌ها در هنر اسلامی از لحاظ بار سمبولیک و روایت معنایی مورد توجه و تأمل قرارگرفته و از آنجا که بخش مهمی از تعامل انسان با محیط پیرامون به رنگ‌ها مرتبط می‌شود، توجه به رنگ‌ها به عنوان عناصر زیبابخشی به محیط پیرامون انسان اهمیت ویژه‌ای دارد. عنصر رنگ در فضاهای شهری آرامش روحی و بصری را به دنبال خواهد داشت و بر ادراک انسان از محیط شهر می‌افزاید.

رنگ در باور اسلامی

رنگ در طبیعت همیشه بستگی به نور دارد. هر نوری در طبیعت بر اساس طول موج خود دارای رنگی است. اشیا مرئی یا نور منتشر می‌کنند که به واسطه نور، خود به رنگی دیده می‌شوند و یا قسمتی از نور تابیده شده به خود را منعکس می‌کنند که باز به واسطه طول موج نوری که بازتابانده‌اند به رنگی دیده می‌شوند.

نور خورشید که در طول روز بر پهنه زمین گسترده است، نوری سفید است اما به واسطه تفاوت سطوح خارجی اشیا در جذب و رنگ است. بازتاباندن نور به رنگ‌های بیشماری که پیرامون خود مشاهده می‌کنیم بازنموده می‌شود، در جهان محسوس همنشین بی‌بدیل نور است و بلکه صورت متکثر نور واحد؛ زیرا تجزیه که یک امر کامالا مادی و مربوط به عالم مرکبات است تجسم طیف‌های نوری را به صورت رنگ سبب می‌شود.

رنگ با تجزیه نور شکل گرفته، نمادین‌ترین تمثیل در تجلی کثرت در وحدت را می‌سازد، زیرا از یک سو رنگ همان نور است و از دیگر سو نور بنا به تجزیه تجلیّات مختلف متلوّنی می‌یابد که همان کثرت است.

رنگ‌ها در گذشته بیانگر نیروهای خیر و شر بودند، گاه تداعی کننده ابلیس و پلیدی و ناپاکی و گاه نشانه تقدس و پاکی و خیر بودند. همچنین رنگ‌ها در ترکیب با فرم‌های مختلف برای نگهداری بشر از نیروهای شر مورد استفاده قرار می‌گرفتند. اگرچه ادیان رنگ خاصی ندارند، اما به تبعیت از مختصات خاص اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی گاه رنگ خاصی به آنها نسبت داده شده است.

نسبت دادن یک رنگ به دین و مذهبی خاص از بسترهای مختلفی سرچشمه می‌گیرد. سبز زمردین در میان مسیحیان و فیروزه‌ای سبز در میان مسلمانان و ایرانیان نشان دهنده تفاوت جایگاه رنگ‌ها در میان تمدن‌های بشری است و موید این نکته است که هر رنگ با توجه به بینش و جهان‌بینی اقلیم و جغرافیا و آئین و مذهب در هر منطقه‌ای دارای تفاوت است.

در منظر نگاه اسلامی و عرفانی، رنگ‌ها منزلت خاصی دارند و هر یک از آنها به منزله نماد یکی از مراحل تعالی و رسیدن به حق تعالی تلقی می‌شوند.

در قرآن کریم نیز از شش رنگ سفید و سیاه، زرد، سبز، کبود (آبی) و قرمز یاد شده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم به تأثیرات روان شناختی و فیزیولوژیکی آنها اشاره شده است. رنگ در قرآن کریم هم به شکل توصیفی و هم استعاره‌ای وجود دارد. کاربرد اصلی رنگ در تشریح قدرت آفرینش پروردگار بوده است که در حضور و تغییر رنگ‌های مختلف در جهان دیده می‌شود. البته ارزش‌های فرهنگی نیز در موارد کاربرد استعاری رنگ‌ها رؤیت پذیراست.

روانشناسی رنگ در معماری

استعداد انسان در کشف ناشناخته‌ها و گشودن قفل‌ها و بحث از دشواری‌ها و نهان‌ها، استعدادی طبیعی است. انسان به حکم ترکیب معنویش نمی‌تواند در برابر مجهولات دست بسته بماند بلکه در نهاد او انگیزه‌ای است که می‌خواهد به هر چیز که بر حواس و خرد او تأثیر می‌گذارد، معرفت پیدا کند.

رنگ‌ها از جمله عوامل بارز طبیعی هستند که هم جسم و هم روح و خرد انسان را مورد تأثیر قرار می‌دهند. طبق تحقیقات جامعه‌شناسی، رنگ‌ها نه تنها افراد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند بلکه منجر به پیشرفت یا رکود جامعه می‌شوند.

عدم جایگزینی صحیح رنگ در مکان خاص خود و به‌کارگیری نادرست آن در محیط‌های انسانی، صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد می‌آورد. روانشناسی رنگ در معماری از اهمیت بسزایی برخوردار بوده چون رنگ‌ها با تأثیر بر روح و روان آدمی، موجب تغییر رفتار وی می‌شود و این تغییر نه تنها به تحول در خصوصیات و شخصیت افراد منجر می‌شود بلکه فعالیت و عملکرد فرد را نیز در محیطی خاص متأثر می‌سازد.

اثرات بصری _ روانی رنگ، انسان را تحت تأثیر قرار داده است و جدایی ناپذیری رنگ از شکل و این حقیقت که رنگ جز طبیعی و لاینفک زندگی، معماری و هنر است گاه سبب پذیرش معانی متفاوت برای رنگ در فرهنگ‌های مختلف شده است. در هر صورت در تمامی دوره‌های تاریخ و در همه نقاط جغرافیایی، رنگ چه در مکان داخلی و چه خارجی با اصول معینی استفاده شده است.

شهرها بسته به خاستگاه، تحصیلات، سوابق زندگی، تعلق به حوزه‌های فرهنگی، علایق حرفه‌ای و هدف‌هایشان از محیط شهری پیرامونشان ادراک متفاوت دارند. شهر را از طریق کالبد فیزیکی نمایان آن می‌شناسند که رنگ نیز در این قالب جای می‌گیرد و از نظر معماری نیز برخی رنگ‌ها در بنا، هویت آن بنا را نمایان می‌کند. رنگ‌ها بسیار ساده هستند اما وقتی قرار باشد در جای مناسب قرار گیرند و مرز ارتباط صحیح بصری طراح و بیننده باشند تمام سادگی‌ها تبدیل به پیچیدگی می‌شود.

حساسیت رنگ‌ها به این دلیل است که آنها مفاهیمی را انتقال می‌دهند و ترکیب آنها تأثیرات متفاوتی را بر مخاطب می‌گذارد که هارمونی رنگ‌ها نقشی اساسی در این ارتباط بازی می‌کنند. رنگ‌ها در هویت بخشی به مناظر شهری تأثیر بسزایی دارند که توجه به این امر در هویت شهری مجسم می‌شود.

با استفاده از رنگ‌ها و شناخت تأثیرات آنها بر افراد می‌توان به این فهم متقابل انسان با محیط دست یافت و ارتباط افراد را با محیط افزایش داد. بر همین اساس در طول تاریخ رنگ‌ها در هویت‌دهی به مناظر عمومی و خصوصی نقش پررنگی ایفا کرده‌اند مانند میدان نقش جهان در اصفهان که ترکیب رنگ فضای میدان با رنگ آبی گنبدها فضای ادراکی، خاطره‌انگیز و آرامش بخشی را در مخاطب ایجاد می‌کند.

رنگ از عواملی است که در شکل‌گیری و شناسایی هویت شهری نقش بسزایی دارد. این عامل در ابعاد مختلف شهر شامل عناصر طبیعی همچون زمین، آسمان، دریا، پوشش گیاهی و همچنین عناصر مصنوع مانند معماری ابنیه، مبلمان شهری و تابلوها نمایان می‌شود. طبیعت در اقلیم‌های مختلف برای دستیابی به منظری مناسب می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد مانند کویر که از ترکیب رنگ لاجوردی و طلایی که از آسمان شفاف و زمین بکر به دست می‌آید.

بوم آوردی مصالح و استفاده از مصالح سنتی خشت و آجر به خصوص در اقلیم‌های گرم و خشک ایران زمین که در واقع هسته اصلی معماری کویری است بر ایجاد حس یکپارچگی و وحدت ساخت و سازهای معماری سنتی می‌افزاید. معماری سنتی برگرفته از طبیعت و ساخته شده در زمینه‌ای بومی‌گرایانه و کامالا متمرکز بر رنگ مصالح ساخته شده که تقویت کننده حس خلوص و یگانگی بوده و به دور از هرگونه هرج و مرج است.

نقش سنت در رنگ معماری مساجد

به گمان بسیاری از پژوهندگان، کمتر مردمی در جهان به اندازه ایرانیان به کیفیت رنگ و اثرات آن هوشیاری و آشنایی داشته‌اند. رنگ آمیزی از دوران پیش از تاریخ در ایران رواج داشته و در ادوار بعدی در هنر و فنون نساجی، معماری و کاشیکاری به نقطه اوج رسیده است. در طول تاریخ ایران، رنگ به عنوان یکی از عناصر مؤثر در زیباسازی فضا، ایجاد حس تعلق و خاطره انگیزی مورد استفاده معماران و طراحان شهری قرار گرفته است.

با کمی دقت پی برده می‌شود که طراحان ایرانی از رنگ‌ها برای برقراری ارتباط با بیننده استفاده می‌کرده‌اند چرا که رنگ احساسی‌ترین عنصر بصری در انسان است به خصوص رنگ آبی لاجوردی که طراحان ایرانی در اغلب آثار خود استفاده می‌کرده‌اند.

در هنر اسلامی ایرانی، از رنگ‌ها به صورت خردمندانه‌ای استفاده می‌شود و این استفاده با آگاهی از معنای سمبلیک هر رنگ و واکنش کلی ایجاد شده در روان انسان در برابر حضور یک ترکیب یا هارمونی از رنگ‌ها همراه است. استفاده سنتی از رنگ‌ها بیشتر با هدف یادآوری واقعیت آسمانی اشیا همراه است؛ در این معنا، رنگ‌ها یکی از عناصری هستند که معنای سمبلیکی آنها باید به نحوی در نظر گرفته شوند و این راهی است که بدان وسیله می‌توان معنای درونی معماری و هنر اسلامی را درک کرد.

سیدحسین نصر در کتاب ایران پل فیروزه در رابطه با تأثیر رنگ چنین می‌نویسد: “رنگ‌ها در هنر جنبه کیمیایی دارند و آمیختن آنها خود یک هنر مشابه به کیمیاگری است. هر رنگ دارای تمثیلی است خاص خودش؛ و نیز هر رنگ، دارای رابطه‌ای با یکی از احوالات درونی انسان و روح است. “