شهریار راه نجات آدمی را در توجه به خدا می‌دانست
شهریار راه نجات آدمی را در توجه به خدا می‌دانست

[ad_1] استاد دانشگاه شهید مدنی گفت: شهریار راه نجات آدمی را در توجه به خدا می‌دانست در سومین روز از نشست علمی ادبی روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار،”رحمان مشتاق مهر” از اساتید برجسته دانشگاه شهید مدنی آذربایجان اظهار داشت: در نقد سنتی منتقد بیشتر به بررسی و تحلیل محتوای […]

[ad_1]

استاد دانشگاه شهید مدنی گفت: شهریار راه نجات آدمی را در توجه به خدا می‌دانست

در سومین روز از نشست علمی ادبی
روز ملی شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد سیدمحمدحسین شهریار،”رحمان مشتاق
مهر” از اساتید برجسته دانشگاه شهید مدنی آذربایجان اظهار داشت:

در نقد سنتی
منتقد بیشتر به بررسی و تحلیل محتوای متون می‌پرداخت و زیبایی های صوری متن را فرع
بر محتوا ارزیابی می کرد اما امروزه نقد ادبی وظیفه خود را کشف و تبیین جنبه‌های
صوری و جمال شناختی آثار ادبی می‌داند و کاری به محتوای آنها ندارد
.

وی افزود: امروزه موسیقی شعر،
کاربرد خلاقانه شگردهای بدیعی و بلاغی و مهارت و چیره دستی هنری شاعر در کانون
بررسی های انتقادی قرار دارد و مساله ارزشمندی، هدفمندی و آرمان گرایی محتوا و
همسویی آن با ارزش ها و مصالح انسانی در حاشیه قرار می‌گیرد. همین مسأله سبب شده
است که بیشتر پژوهش های دانشگاهی به دنبال بررسی جنبه های شعری آثار بر اساس نظریه
های ادبی جدید باشند و به ارزیابی وزن انسانی و اخلاقی و جهانی آثار بی اعتنا
بمانند
.

مشتاق‌مهر گفت:‌حقیقت این است
که هر اثر ادبی و هنری برای اینکه ارزش نقد و بررسی داشته باشد، باید واجد حداقل
ویژگی هایی باشد که اثر ادبی را از غیرادبی جدا می کند
.بدون این حداقل ها هیچ منتقدی به سراغ متنی نمی رود؛ مگر
اینکه مورد طعن و سرزنش خوانندگانش قرار گیرد
.
این حداقل ها شرط لازم اطلاق صفت ادبیت به هر متنی است که به نام
اثر ادبی تولید یا خلق می‌شود، اما برخورداری از ادبیت متن، کافی نیست تا اثری در
ردیف شاهکارهای ادبی ملت یا زبانی قرار گیرد
.

وی افزود: به یقین حافظ و
سعدی و مولانا و نظامی و فضولی و نسیمی صرفاً به سبب مهارت در شاعری و برخورداری
از قریحه خداداد در سخن سرایی، این جایگاه بلند را در زبان فارسی و ترکی احراز
نکرده اند بلکه ارزشهای جهان شمول انسانی و معنوی آثارشان، پا به پای زیبایی و
جذابیت های زبانی و ادبی در محبوبیت آنان موثر بوده است
.

این استاد دانشگاه تصریح کرد:
در مورد استاد محمد حسین شهریار نیز چنین است. آنچه حیدر بابایه سلام شهریار را در
ردیف شاهکارهای ادبیات جهانی درآورده تنها وزن هجایی خاص و خلوص زبانی آن نیست،
بلکه عوالم و عواطفی است که هر خواننده ای در هر سوی جهان میتواند با آن احساس
نزدیکی و خویشی کند
.

وی افزود:‌ در بخشی از اشعار
فارسی شهریار نیز چنین عواطف و هیجان های انسان دوستانه موج می زند؛ هر چند که این
اشعار از لحاظ فنی و زیبایی شناختی جز آثار درجه اول شاعر نباشد
.

اکنون همه می دانند آنچه زبان
شهریار به شعر گفتن گشود عشق ناکام او در حین تحصیل طب در دوران جوانی بود. اشعار
آن دوره همه در قالب غزل و حاکی از سوز و گداز ها و بی قراری ها و پریشانی های
عاشق ناکامی است که به تبعید هجرانی ناخواسته گرفتار شده است
. خاطره تلخ این عشق ناکام اگرچه تا پایان عمر به کلی شاعر را
ترک نکرد، به آن صورت احساساتی و یک بعدی نخستین خود نیز باقی نماند.

مشتاق‌مهر تاکید کرد:‌چنان که
خود شاعر تصریح می‌کند تنها عشق به حق تعالی و جلوه های بیشمار جمال او در عالم
هستی است که تب و تاب های عشق مجازی را در او فرو می نشاند و شعر و هنر او را
تعالی می دهد
. خود شهریار در مقدمه
دیوانش، دو مرحله هنر برای هنر و تخصیص هنر برای اصلاح اخلاق و هدایت مردم را
لازمه دو دوره مقدماتی و کمال یافته زندگی هنری می شمارد و در جای دیگر مراتب تحول
شعر را به این گونه توصیف و توجیه می کند: شعر زبان عشق است و مثل عشق سه مرتبه
متمایز دارد: در مرحله اول، شعر زبانی است که جلال یک فرد را توصیف می کند؛ در
مرحله دوم شعر زبانی است که جمال طبیعت یا جمال همگانی را وصف می‌کند و در مرحله
نهایی شعر می کوشد از جمال الهی سخن بگوید
.

وی با اشاره به انسان گرایی
در شعر شهریار گفت: شهریار تحت تاثیر عواطف رقیق شاعرانه خود و در نتیجه تلقین
آموزه های دینی اسلام، جایگاه بلندی برای انسان و عزت و کرامت او قائل است. او به
تاسی از حضرت علی علیه السلام، انسان را کتاب مقدسی می داند که همه رازهای نهانی
در آن مندرج است؛ بنا به تعبیر شاعرانه او، انسان شعر بغرنج و در عین حال شیوا و
فصیح دیوان خلقت و گوهر شایگان گنجینه آفرینش و جان جهان و معنی‌بخش زمین و زمان
است و حقیقت الهی را در خود نهفته دارد
.

وی افزود:‌ بنابر چنین
اعتقادی است که او نیز مانند ناصرخسرو و سعدی، خلق را جملگی نهال خدا و اعضای یک
پیکر می داند که کندن و شکستن شاخه ای از آن به منزله آسیب رساندن به همه و به درد
آوردن یکی از عضوها، به مثابه آزردن کل عالم انسانی است
.
شهریار معتقد است که تبدیل کردن دنیا به بهشت یا دوزخ به دست خود
ماست
.
اگر در صلح و
صفا بکوشیم و خلق و خوی انسانی داشته باشیم، عالم به زیبایی و آرامش بهشت خواهد
بود و اگر به جنگ و جدل بپردازیم به دست خود آتش دوزخی را بخواهیم افروخت. آنگاه
مخاطبان خود را سوگند می دهد که با محبت و دوستی هر دو عالم را به بهشتی خرم تبدیل
کنند

و از نابخردی
دست بردارند
.

این استاد دانشگاه تاکید کرد:
او وقتی علم را به مثابه حربه ای در دست انسان متمدن برای برادر کشی و استعمار و
استثمار مردم کشورهای ضعیف می بیند، برمی آشوبد و جهل و بی دانشی را بر چنان علمی
ترجیح می دهد
. شهریار بعد از این که از
طریق دانشجویان دانشگاه تهران از قدرت بمب اتمی آگاه می‌شود و به حساسیت موضوع
استفاده نابجا از کشفیات علمی انیشتین پی می برد، در یک منظومه یاری خواهانه و
التماس آمیز ضمن تحسین مقام‌ علمی انیشتین از او می‌خواهد که اجازه ندهد دانش و
نبوغ او را در جهت کشتار انسان‌ها و ویرانگری دنیا به کار گیرد
.

وی افزود: یکی دیگر از جلوه
های انسانی، عرفانی و مصلحانه شعر شهریار، تاکید بر قداست و زیبایی و جنبه آیینه‌وار
طبیعت و جهان هستی است که جمال و جلال و پاکی و مهربانی خدا را در یکایک ذات خود
به زیبایی تمام باز می‌تاباند. در این نوع جهان بینی که در فرهنگ و ادبیات و عرفان
ما سابقه هزار و چند صد ساله دارد، عالم هستی، معبد مقدسی است که جریان عادی حرکت
و زندگی عناصر و پدیده های طبیعت و موجودات زنده در آن، همانند تسبیح و تقدیس
موحدان، با معنی، غایتمندی و معطوف به جهتی متعالی و قدسی است؛ از این جهت هیچ
زشتی و بدی ای در نفس زندگی و طبیعت و هستی نیست و اگر انسان به جای اینکه در
مقابل طبیعت بایستد با آن همسو و هم جهت باشد، دنیای شیرین و موافقی خواهد داشت
.

وی در پایان گفت: در این
سمفونی باشکوه و هماهنگ هستی، تنها انسان است که ساز مخالف میزند و خود را در
موضعی برتر از بقیه کاینات می نشاند و به خودبینی دچار می شود؛ از این رو شهریار
راه نجات آدمی را در توجه به خدا میداند. از این روی یافتن خدا و روی آوردن به او،
آخرین سفارش شهریار به انیشتین نیز هست
.

[ad_2]