مدیریت استراتژیک؛ راهبردی فراموش شده در علوم پزشکی
مدیریت استراتژیک؛ راهبردی فراموش شده در علوم پزشکی
اجرای مدیریت استراتژیک توسط مسئولان وزارت بهداشت و درمان و دانشگاه های علوم پزشکی در رابطه با پیراپزشکان و پیگیری و حل مشکلات آنان فراموش شده است.

یادداشت حبیب حسینقلی زاده،  خبرنگار و کارشناس پرستاری شاغل در فوریت های پزشکی/ «میل مهاجرت در پرستاران خیلی زیاد است!و بر اساس آمار یک هزار و ۹۰۰ پرستار درخوست گواهی مهاجرت داده اند، » این ارقام تنها آماری است که از طریق سازمان نظام پرستاری اقدام به مهاجرت می‌کنند و مطمئنا آمار مهاجران کادر پیراپزشکی ، بالاتر از این ارقام است. با توجه به این موضوع با معضل و مشکلی بنام کمبود نیرو و فرسودگی نیروهای پیراپزشکی روبه رو هستیم.

این درحالی است که تعداد نیروهایی که توسط دانشگاه های علوم پزشکی ، حداقل برای مدرک کارشناسی به طور سالانه تربیت و آماده خدمت می شوند برابر با ۵۰ هزار نفر است، یعنی میانگین سالانه دانشگاه های علوم پزشکی ۳/۸ درصد نیروی متخصص آماده کار را به کشورهای دیگر اعزام می‌کند و یا افراد با تخصص لازم حاضر به خدمت در آن حیطه نیستند.
متاسفانه اکنون آنچه در حوزه پیراپزشکی شاهد آن هستیم، عدم بررسی و تشخیص صحیح مشکلات موجود و حل آنها است، به عبارتی تفکری استراتژیک برای درک و حل مشکلات وجود ندارد. انفعال متولیان امر در این زمینه به مرور موجب کاهش نیروی کار متخصص در حوزه پیراپزشکی و ایجاد مشکلات در حوزه سلامت مردم خواهد شد.
از جمله علل بالای ترک کار کارشناسان پیراپزشکی،همخوانی نداشتن درآمد ماهانه و تورم موجود در جامعه و تفاوت فاحش دریافتی با پرسنل دیگر دستگاه های دولتی در رده های هم سطح است، این اختلاف درآمد هم در کشورهای همجوار گاهی بسیار فاحش هست و منزلتی که کارکنان پیراپزشکی در کشورهای مهاجر پذیر دارند نیز بسیار بالاتر و جذب کننده است.
مدیریت معقولانه همراه با بینش و آینده نگری نیاز رسیدن به جامعه ای مطلوب و سالم است. مزیت اصلی مدیریت استراتژیک کمک به سازمان ها برای انتخاب و تدوی استراتژی های بهتر با استفاده از روش منظم‌تر، معقول‌تر و منطقی‌تر و در نتیجه ارتقای سازمان و وفاداری کارکنان به مجموعه است.
توجه نکردن به مشکلات پیراپزشکان توسط مسئولان باعث گسستگی و عدم وفاداری پرسنل به سیستم مدیریتی و وزارت بهداشت و درمان می‌شود.
نیروی انسانی که دارای تخصص دانشگاهی و تجربه در زمینه درمان و پیراپزشکی دارد ، اعم از کادر پرستاری و هوشبری و فوریت و اتاق عمل و … ، اکنون مجبور است دنبال شغل دوم و یا حتی مجبور به ترک و استعفا از شغل خود شود و با توجه به علاقمندی اکثریت کشورهای اروپائی و حوزه خلیج فارس نسبت به جذب افراد با تخصص های یاد شده، اقدام به مهاجرت کنند.
عملکرد سیستم مدیریتی وزارت بهداشت و درمان،عملا افراد متخصص و با تجربه را به ترک کار و حتی خانه نشینی ترغیب می‌کند، چون همچنان مشکل معیشتی پرسنل خود را نتوانسته به صورت عاقلانه حل کند و خروج این نیروی انسانی متخصص از سیستم درمان که هزینه گزافی برای آموزش و تجربه اندوزی آن انجام شده، به مرور از دست می‌رود و به علت عدم رغبت جوانان برای تحصیل و اشتغال در این حوزه، فشار کاری افزایش پیدا می‌کند و درمان و رسیدگی به بیماران دچار مشکلات متعدد و صدمه به مردم می‌شود.
گاها بجای حل مشکل، صورت مسئله را نادیده می‌گیرند، برخی راه حل این مشکل را در افزایش جذب در دانشگاه ها میدانند، در صورتی که پس از فارغ التحصیلی و تجربه اندوزی، همان نیروها نیز بعلت مشکلات معیشتی مجبور به ترک کار و مهاجرت می‌شوند و به عبارتی وزارت بهداشت تبدیل به مرکز کارآفرینی برای یگر کشورها می‌شود که هزینه آموزش این افراد متخصص از بیت المال پرداخت می‌گردد.
آیا اکنون زمان آن نرسیده هست که مسئولان ارشد سیستم نظام سلامت کشور ، مشکل استعفا ، خانه نشینی و مهاجرت کادر درمان را بصورت استراتژیک حل کنند و منابع و نیروی انسانی متخصص خود را در سیستم نظام سلامت نگهداری کند و خروج و جذب این نیروهای متخصص را به گونه ای تهدید برای نظام سلامت بدانند؟